به گزارش نما به نقل از فارس، اخیرا در داخل کشور برخی محافل رسانهای و سیاسی فضایی را ایجاد کردهاند که گویا حل مشکلات سیاسی 34 ساله با آمریکا و برقراری رابطه دیپلماتیک با این کشور تمام معضلات موجود بالاخص در عرصه اقتصادی را حل کرده و منجر به رفاه بیشتر میشود.
فارس در این خصوص به بررسی شرایط دو کشوری میپردازد که هم رابطه دیرینه با ایالات متحده دارند و هم مستقیما از این کشور کمکهای مالی دریافت میکنند: «مصر و پاکستان.»
خصوصیت این مطالعه موردی این است که دو کشور مزبور از نظر منطقهای و فرهنگی به ایران تا حدودی نزدیک هستند. در این گزارش، موردکاوی مربوط به مصر تقدیم مخاطبان محترم میشود و بخش مربوط به پاکستان در گزارشی مجزا تقدیم خواهد شد.
* سوابق رابطه ایالات متحده و مصر
تا مرگ جمال عبدالناصر، مصر در اردوگاه چپهای بینالمللی و نزدیک به مسکو محسوب میشد. اما درگذشت عبدالناصر عملا مصر را در شرایطی قرار داد که به سوی غرب گردش کند. شکست سنگین سال 1967 در نبرد با اسرائیل و جنگ پر از بیمیلی سادات در سال 1973 که خیلی زود هم از آن عقب نشست و سوریه را تنها گذاشت، نشان میداد که مصر کمکم در حال عقبنشینی از تقابل با غرب است. میانجیگریهای شاه ایران و تلاشهای گسترده هنری کیسینجر سرانجام مصر را از شوروی دور کرد و با انعقاد قرارداد کمپدیوید در صلح با اسرائیل قرار داد.
از آن زمان به بعد قاهره در اردوگاه غرب قرار گرفت و به متحد اصلی ایالات متحده در کنار عربستان سعودی تبدیل شد. در همین حال، مصر قرار بود جای ایرانی را پر کند که با سرنگونی حکومت شاهنشاهی دیگر متحد غرب در منطقه محسوب نمیشد.
در تمام دوران زمامداری حسنی مبارک رابطه اتحاد مصر و آمریکا برقرار بود و این رابطه حتی با سرنگونی مبارک هم خدشهدار نشد و حتی کودتا علیه مرسی نیز مصر را از دایره متحدین واشنگتن حذف نکرد.
* رفاه مردم مصر
وقتی در قاهره بیش از یک میلیون انسان در اطراف قبرستان زندگی میکنند، صحبت از رفاه مردم مصر کار آسانی نیست. آمارهای رسمی از بیکاری 13 درصدی در مصر حکایت دارد اما آمارهای واقعی از این عدد احتمالا بیشتر است. بیکاری در مصر نسبت به سال 2007 ، در حدود 5 درصد رشد را نشان میدهد که این امر بیانگر رو به وخامت بودن وضعیت اقتصادی در مصر است.
در آمد سرانه ناخالص ملی در مصر 3325 دلار در ماه است که تقریبا معادل 277 دلار بر هر نفر در ماه است.
رقابتپذیری اقتصادی در مصر بین 133 کشور، جایگاه هشتاد و یکم را به خود اختصاص داده و معادل 10 درصد از کل تولید ناخالص ملی خود، کسری بودجه دارد.
بر اساس اطلاعات دسامبر سال گذشته میلادی، قاهره بیش از 34 میلیارد دلار بدهی خارجی دارد و ضریب جینی در این کشور در حدود 34 درصد است. بنابراین اختلاف طبقاتی در مصر کم نیست.
آمریکا از سال 1979 و پس از قرارداد کمپ دیوید، سالانه در حدود 2 میلیارد دلار به مصر کمک اقتصادی کرده اما بیشتر این کمکهای در قالب تجهیزات نظامی بوده است. بهطور متوسط سالانه 1.3 میلیارد دلار تجهیزات نظامی روانه مصر شدهاند تا ارتش این کشور تقویت شود.
بین سالهای 2004 تا 2009، درصد آن دسته از مصریها که زیر خط فقر رسمی بانک جهانی یعنی درآمد 2 دلار در روز زندگی میکنند از 19.6 درصد به 21.8 درصد رسید و این بدان معناست که بیش از یکپنجم جامعه مصر در فقر مطلق به سر میبرد.
در مناطق روستایی شمال مصر، 43.7 درصد از مردم زیر خط فقر به سر میبرند. در دوران مبارک، برنامههای توسعه محور شهری داشتند و همین امر به افزایش فقر در مناطق روستایی میانجامید.
در سال 2011، 13.7 میلیون مصری معادل 17 درصد از جمعیت این کشور با سوءتغذیه مواجه بودند و این در حالی بود که نسبت مزبور در سال 2009 تنها 14 درصد بود. 31 درصد از کودکان مصری سوءتغذیه دارند و این در حالی است که آمار مزبور در سال 2005، 23 درصد بود.
در همین شرایط انقلاب مصر هم به یک حکومت مردمسالار واقعی نینجامید و نظامیان در مصر قدرت را مجددا به دست آوردند. بیشترین ارتباطات آمریکاییها در مصر با نهادهای نظامی است و نظامیان در این کشور مقدرات را در دست دارند. انقلاب مصر قدرت نظامیان را کاهش نداد.
افکار افراطی نیز در مصر رو به گسترشاند. دوران مرسی، دوران اوجگیری رشد سلفیها در مصر بود که متاسفانه با خشونتهای فرقهای در عین سکوت حکومت مرکزی نیز همراه شد.
سرکوب احزاب و آزادیهای مدنی نیز در مصر امری عادی است. اخوانالمسلمین بهعنوان ریشهدارترین جریان اسلامی در مصر پیش از سرنگونی مبارک سرکوب میشد و پس از سرنگونی مرسی نیز مجددا سرکوب شد.
کودتای اخیر نشان داد که دموکراسی در مصر تقریبا هیچ معنایی ندارد و حکومتی موفق است که حمایت نظامیان را از آن خود کند. در عین حال کمکهای آمریکا به نظامیان مصری کاسته نشد و حتی دولت آمریکا حاضر نشد از کودتا بر ضد مرسی با عنوان کودتا یاد کند.
* مصر مثال نقضی برای آنچه این روزها در ایران میگویند
وقتی 31 درصد از کودکان در کشوری که متحد ایالات متحده است از سوءتغذیه رنج میبرند و 20 درصد از جامعه در فقر مطلق زندگی میکنند، قطعا انگاره کسانی که بهبود روابط با واشنگتن را حلال تمام مشکلات میدانند صحیح نیست.
قطعا رفاه اقتصادی و رفاه در زمینههای دیگر نیازمند زیرساختهای داخلی است که وجود یا عدم وجود آنها در ایجاد یا عدم ایجاد چنین رفاهی بسیار موثر است.
اگرچه روابط بینالمللی در بهبود شرایط اقتصادی موثرند اما داشتن روابط خوب با هژمون بینالمللی الزاما به بهبود وضعیت اقتصادی نمیانجامد. آنان که تردید دارند به شرایط مصر نگاهی بیندازند.
آيا رابطه با آمريكا ضامن رفاه بيشتر است؟
از هر ۳ كودك مصری یكی سوءتغذیه دارد / یكپنجم جمعیت زیر خط فقر
مصر 34 سال است كه متحد منطقهای آمریكاست اما در حدود 31 درصد از كودكانش سوءتغذیه دارند و یك پنجم جمعیتش زیر خط فقر زندگی میكنند.
۱۳۹۲/۷/۱۴