به گزارش نما، آيا امريکا يک استثنا است؟ بله، به يقين اين کشور يک استثنا به تمام معناست.
در آغاز بايد گفت که بودجهاي که اين کشور براي ارتش هزينه ميکند بيش از ۴۰ درصد از هزينه کل جهان است (اين تنها مبلغي است که به صورت رسمي اعلام شده است و اگر مبالغ اعلام نشده را نيز در نظر بگيريم، عدد مذکور افزايش خواهد يافت.) اين رقم شش برابر بودجه ارتش چين و يازده برابر بودجه ارتش روسيه است.
همه اينها توضيح ميدهد که چرا امريکا همواره در جنگ است، اگر خوي تهاجميِ موروثي در دولتهاي امريکا را در نظر نگيريم، به هر حال مجتمع عظيم نظامي-صنعتي بايد به نوعي وجود خود را توجيه کند. اگر تمامي جنگهاي اعلام نشده را در کنار جنگهاي اعلام شده بگذاريم متوجه خواهيم شد که امريکا از سال ۱۹۵۰ هر ساله در جنگ بوده است.
افزون بر اين، اين کشور طرحي کامل براي جنگهاي آتي در نظر دارد. به طور مثال، اگر شما در يک کشور اسلامي مستقل زندگي ميکنيد، پس در فهرست کشورهايي که بايد به آنها حمله شود قرار داريد. امريکا خود را براي چيزي بزرگتر از کشمکش با چين آماده ميکند.
آه، راستي اين نکته را فراموش کردم، «همه گزينهها هنوز روي ميز است». اين امريکاست، بزرگترين قلدرِ متکبّر جهان که همه را تهديد ميکند و البته اين تهديد استفاده از تسليحات شيميايي را نيز شامل ميشود. بله، امريکا يک استثناء به تمام معناست.
امريکا نه تنها به لحاظ نظامي استثناست (۴۰ پايگاهي را به ياد بياوريد که ايران را احاطه کرده و در طول ۲۰۰ سال گذشته هيچ کس را مورد حمله قرار نداده است)، بلکه به لحاظ بينالمللي نيز تافتهاي جدا بافته است.
اين کشور که همواره از صلح سخن ميراند، به عمد اسرائيل صهيونيست را براي غصب زمينهاي ديگران و دستيابي به اسرائيلي بزرگتر که از مديترانه تا درياي فرات و از پايين تا درياي نيل ادامه داشته باشد ياري ميکند.
امريکا، مانند اسرائيل که از گاز فسفر استفاده ميکند، موادّي سمي همچون اورانيوم رقيق شده را مورد استفاده قرار ميدهد (اگرچه در حال حاضر، ظاهرا اين کشور از ناپالم و عامل نارنجي استفاده نميکند.) واشنگتن درست همانند اسرائيل صهيونيست، شکنجه ميدهد و ترور ميکند. امريکا دقيقا مانند اين رژيم از يک سو مدعي است که دموکراسي را ترويج ميدهد و از سوي ديگر از تکفيريهاي آدمکشي که سر از تن ديگران جدا ميکنند و نيشتر به گلوي ديگري ميزنند و از گازهاي شيميايي استفاده ميکنند، حمايت ميکند. اين کشور حتي ادعا ميکند که سعوديهاي ديکتاتور و خاندانِ آدمکش آل خليفه در بحرين دموکراتهاي واقعي هستند! بله، امريکا يک استثناء به تمام معناست.
اما آيا امريکا که به طور حتم نمونهاي بارز از يک «بازار آزاد» است الگويي مناسب از بهرهوري اقتصادي و عدالت به شمار ميرود؟ نه، به واقع اين چنين نيست. نرخ حقيقي بيکاري در اين کشور ۲۳ درصد است، بد نيست به وب سايت John Williams’s Shadowsrats.com نگاهي بياندازيد. (در اين تارنما ذکر شده است که نرخ بيکاري در بين جوانان چيزي بين ۴۶ درصد است.)
تقريبا ۵۰ ميليون در امريکا تن کوپن مواد غذايي دريافت ميکنند؛ شايد باور نکنيد، اما تنگنايي که امريکا اکنون به خاطر بودجه به آن گرفتار آمده است به طور حتم به سبب ادامه هزينههاي نظامي و پي ريزي حمله به يک کشور بخت برگشتهي ديگر است. جايي که سخن از کينهورزي و بدخواهي در ميان باشد، بايد گفت سياستمداران امريکايي روي همه را کم کردهاند.
اما اوضاع درباره طبقه متوسط امريکاييها چگونه است؟ کدام طبقه متوسط؟ درآمد واقعي اين طبقه در مدت زمان نزديک به ۲۵ سال همواره کاهش يافته است. طبقه متوسط جامعه امريکا به زودي ديگر وجود نخواهد داشت.
قدرت اقتصادي امريکا رو به افول است. (اگر افراد بيشتري در امريکا از خواب برخيزند و از اين حقيقت آگاه شوند که دولت اين کشور ميليونها شغل را برونسپاري کرده و اين مشاغل هيچگاه قرار نيست به کشور بازگردد، دلار اين کشور بيش از پيش مورد توجه قرار خواهد گرفت.)
قدرت سياسي نيز در حال رخت بر بستن از اين کشور است. قدرت سياسي امريکا با توجه به سياستهاي اين کشور در قبال خاورميانه و اهانت به ديگر کشورها به سرعت در حال افول است.
افزون بر اين، اقتدار اخلاقي اين کشور نيز مدتهاست که از بين رفته است؛ نه تنها به خاطر اينکه هر انسان عاقلي ميداند که واقعه ۱۱ سپتامبر به کمک خود امريکاييها به وقوع پيوست (برج شماره هفت را به ياد بياوريد) تا بهانهاي باشد براي جنگ با اسلام، بلکه به آن خاطر که همه ميدانند که امريکاييها افراد، به ويژه غيرنظاميان را شکنجه ميدهند و آنها را ميکشند.
بله، امريکا به خاطر توانايياش در جاسوسي نيز يک استثناي تمام و کمال است، جاسوسي اين کشور از همه و به ويژه خود امريکاييها، واشنگتن آنقدر از واقعيت سياسي و اقتصادي خود به دور است که ديگر حتي به مردم خودش نيز اعتماد ندارد.
البته دولت اين کشور سعي دارد مردم را کنترل کند، امريکا بيشترين نرخ «مجازات حبس» در جهان را دارد، دولت در حال خريد دو هزار و هفتصد تانک سبک و ميليونها (در حقيقت دو ميليارد) گلوله انفجاري است تا با آنها افراد امريکايي را هدف بگيرد. يعني ۷ گلوله انفجاري (که غيرقانوني است) براي همه مردان، زنان و کودکان امريکايي. بله، امريکا يک استثناء به تمام معناست.
اوضاع خدمات بهداشتي که ۱۸ درصد از توليد ناخالص داخلي را شامل ميشود اما با اين وجود شامل فقرا نميشود چگونه است؟ هنگامي که سخن از طول عمر در ميان باشد، بايد گفت که فرانسه و انگليس گوي سبقت را از امريکا ربودهاند.
با توجه به وال استريت و فساد و رسواييهاي مربوط به آن نيز بايد گفت که بله، امريکا يک استثنايِ به تمام معناست.
بنابراين، هنگامي که سخني درباره «استثناگرايي» امريکاييها ميشنويد، که از لحاظ تئوري به آن معناست که اين کشور به لحاظ کيفي متفاوت از ديگر کشورهاست (يا بهتر بگويم نه تنها متفاوت بلکه بهتر از ديگر ملل است)، تنها به خاطر داشته باشيد که تمام اين مزخرفات يک مشت دروغ است؛ اگر در جهان پاي مشکلي در ميان باشد، امريکا به جاي آنکه مرهم باشد، در حقيقت خود «درد» است.
«آمریكا یك كشور استثنایی است!»
تحلیلگر انگلیسی: استثناگرایی امریكاییها خواب و خیال است.
۱۳۹۲/۷/۱۵