به گزارش نما به نقل از فارس - فرزند شهید محمدابراهیم همت در واکنش به یک یادداشت توهینآمیز از نعیمه اشراقی درباره خانوادههای شهدا در صفحه شخصیاش در فیسبوک، نوشت: خانم نعیمه اشراقی دهان باز کرده و دُرفشانی نمودند. چند نکته در مورد گفتههای ایشان به نظرم رسید که بد ندیدم اینجا بگویم شاید به گوش اطرافیان ایشان رسید: ۱- بهتر است اطرافیان ایشان تذکری به ایشان بدهند تا شاید کمی در گفتارشان تغییر صورت گرفته و این حداقل را درک کنند که هر حرفی را نباید زد و حداقل در هر جایی نباید هر حرفی را گفت. ۲- اولین چیزی که با مطلب زشت ایشان به ذهن میرسد، این است که وقتی بچههای این مملکت در زیر گلوله و بمب و خمپاره تکهتکه میشدند، رهبری که خیلی از آن فرزندان ایران به فرمان او راهی جبهه شده بودند، داشته در مورد ایشان و خانواده آن سربازان، شوخیهای زشت میکرده!!!!! این چیزیاست که مطلب اشراقی به هر ذهنی تزریق میکند. آیا چنین کاری تیشهزدن به ریشه افکار و شخصیت امام خمینی نیست؟ ایشان نمیفهمد با چنان مطلبی تا چه حد وحشتناکی، بنیانگذار جمهوری اسلامی را زیر سؤال برده و خوار و کوچک کرده؟ در هر صورت یا واقعاً امام خمینی چنان گفتار و تفکر و برخوردی داشته (که هر جوری نگاه میکنم با عقل جور در نمیآید) یا خانم اشراقی دروغ میگوید و این هم باز باید تذکری باشد به بیت امام و اطرافیان خانم اشراقی که جلوی دُرفشانیهای گاه و بیگاه ایشان را بگیرند. ۳- اگر واقعاً چنان شوخی بیشرمانهای در آن ایام در جامعه شایع بوده، تنها باید گفت شرم بر سازندگان و شرم بر رواجدهندههای چنان شوخی بیشرمانهای. افرادی که آنقدر بیشعور و نفهمند که این را درک نمیکنند که با این ظلمها به خانوادههای سربازان جنگشان، فقط باعث میشوند در جنگ بعدی کسی برایشان نجنگد و خواهر و مادر و دختر و باقی زنان فامیل و آشنایشان مثل سدههای گذشته در زیر دست و پای سربازان دشمنان شرقی و غربی قرار بگیرد (اتفاقی که در ابتدای حمله صدام به ایران، در سوسنگرد و هویزه افتاد و سربازان صدام بطور گسترده به زنان و دختران آن دیار تجاوز کردند و چند هزار بچه حرامزاده شد ثمره آن تجاوزها ... ) و کشورشان دوباره تجزیه شود و از این هم کوچکتر گردد... اتفاقی که در زمان شاههای فاسد و جنایتکار و بیکفایت قاجار رخ داد... اگر عده زیادی نادان و نفهم از شدت سرخوشی و حماقت با همه چیز شوخی دارند، دست روزگار اینگونه نیست؛ وقتش که برسد آنچنان ضربهای میزند که نفهمند از کجا خوردند... ۴- اینگونه افراد را که میبینم حس میکنم در جنگ گذشته کلاه گشادی بر سر خانوادههای کشتههای جنگ و کل رزمندهها گذاشته شده. رزمندهها در جبهه جنگ و زیر رگبار گلوله و بمب و خمپاره بودند و خانوادههایشان در سختترین شرایط زندگی میکردند (و این سختی بعد از شهادت و جانباز شدن رزمندهها ادامه یافت و گاهی بیشتر هم شد..) و آنوقت این خانم که در خوشی تمام به سر میبرده و سایر افراد مشابهش، چنان تفکر و شخصیتی داشته و دارند و تمامشان هم به خودشان افتخار میکنند... حکومت هم که برخورد مشابهی با خانوادههای سربازان جنگ دارد و در تبلیغاتش خود را مدیون آنها نشان میدهد و از کشتهها و مجروحین جنگی برای خودش مشروعیت درست میکند اما در برخورد با خانوادهها چیز دیگری را نشان میدهد... پ.ن : فقط و فقط بخاطر احترامی که برای امام خمینی قائلم از چنین ادبیاتی استفاده کردم وگرنه در برابر شخصی که چنان توهینی به خانوادههای شهدا نموده الفاظ درخور شأنش را به کار میبردم و البته این نگهداشتن حرمت، همیشگی نخواهد بود. اگر اطرافیان ایشان تصحیحی در گفتارش صورت ندهند، چارهای جز شکستن حریمها باقی نمیماند.