به گزارش نما روزنامه حمایت نوشت:
چه شد که به جرم مشارکت در قتل زندانی شدی؟
من با همسر و دختر شش ساله ام در گوهردشت کرج زندگی می کردم . می خواستم زندگی بهتری برای خانواده ام تأمین کنم. یک روز دخترخاله ام عشرت را پس از 15 سال در خانه مادرم دیدم. او از وضع مالی خوبش گفت و وقتی فهمید زندگی من پر از قسط است، پیشنهاد کرد در کار فروش زمین هایش کمکش کنم و سهمی در قبال این کار به من بدهد. پیشنهاد وسوسه انگیزی بود. او گفت برای آسانی روند کار و نرفتن به محضر و دردسرهای سند، ابتدا زمین را به نام من می زند و بعد من باید آن را بفروشم. اولین زمین را یکی دو ماه پیش در بنگاه معاملات ملکی با
کد رهگیری، به مبلغ چهل میلیون تومان فروختیم.
عشرت بابت این معامله بیست میلیون به من داد که کلی خوشحال شدم. نمی دانستم که این زمین مال شوهرش است و او از ماجرای فروش خبر ندارد. چند روز بعد عشرت تماس گرفت و گفت شوهرش که صاحب زمینها بوده از صاحب بنگاه شنیده که زمین را فروختهایم و سروصدا به پا کرده است. بعد گفت چون زمین به نام تو شده بود، پای تو بیشتر گیر است اما اگر شوهرم از بین برود تمام مشکلاتمان رفع می شود و زمین های دیگرش را هم می فروشیم. در عرض
24 ساعت آن قدر به تلفنم زنگ زد که روز بعد که جمعه بود به دلیل اصرارهای بیش از حدش به خانه اش در صفادشت رفتم تا او را منصرف کنم و با برگرداندن بیست میلیون سهمم و صحبت با شوهرش، پایم را از مخمصه بیرون بکشم. ولی وقتی به خانه اش رسیدم، یک استکان چایی برایم آورد که احتمال میدهم چیزی در آن ریخته بود. چون بعد از خوردن چایی، موافقت کردم تا شوهرش را بکشیم.
چطور این کار را کردی؟
انگار عشرت به شوهرش داروی بیهوشی خورانده بود. چوبی به دستم داد که با آن دو ضربه به سر آن مرد زدم. خود عشرت هم با لوله آب، حدود 47 یا 48ضربه زد. بعد فوری از خانه خارج شدم و تا چند روز بعد خبری از آنان نداشتم.
چه کسی قتل را به پلیس خبر داد؟
ظاهرا عشرت از خانه بیرون رفته و کمی بعد برگشته بود و با صحنهسازی و داد و فریاد همسایه ها به خانهاش ریخته بودند. او ادعا کرده بود دزدان وارد خانه شده و شوهرش را کشته اند.
اموال و دارایی شوهر عشرت چه مقدار بود؟
درست نمی دانم. حدود 700 تا 800 میلیون تومان.
چطور دستگیر شدید؟
شنبه و یکشنبه بعد از قتل سر کار نرفتم. همسرم فهمید اتفاقی برایم افتاده است. میخواستم با یک نفر درددل کنم. داشتم دیوانه میشدم. مجبور شدم تمام ماجرا را بگویم. همسرم گفت فردا سر کارت برو، تمام کارهای نصفه ات را تمام کن و لوازمت را بردار و بیا با هم به کلانتری برویم و همه چیز را اعتراف کن. به من دلداری داد که جرمت سبکتر می شود.
شب سختی بود. انگار تمام نمیشد. تا صبح با بیداری و گریه گذشت. صبح به محل کارم رفتم تا کارهایم را تحویل دهم ولی مأموران آنجا بودند و مرا دستگیر کردند. پرینت تلفنهای عشرت، ابتدا باعث دستگیری او و سپس دستگیری من شد.
تکلیف آن زمین چه شد؟
بعد از گذشت چند روز از فروشش خریدار که متوجه ماجرا شده بود و می خواست شکایت کند، با پس گرفتن پولش راضی شد. من و همسرم به آن پول دست نزده بودیم. همسرم با دستگیری من، آن پولها را به خریداربازگردانده و رضایت گرفته بود.
علت مرگ شوهر عشرت مشخص شده است؟
هنوز نظر قطعی پزشکی قانونی اعلام نشده ولی در نظر اول گفتهاند ضربات لوله آب که توسط عشرت زده شده بود، کشنده بوده است.
در صورت تأیید این نظریه، اولیای دم فرزندان قاتل هستند؟
بله، دو فرزندش شاکی هستند و باید منتظر نظر دادگاه باشیم.
خانواده ات برای ملاقات می آیند؟
بله، همین شنبه بود که آنان را دیدم. البته از زمان دستگیری تا چند روز پیش آنان را ندیده بودم. دیدن دختر 6ساله ام در سالن ملاقات زندان خیلی صحنه سختی بود.
صحبت دیگری نداری؟
ای کاش قناعت داشتم و فریب حرفهای یک نفر دیگر را نمی خوردم. میخواهم بگویم زندگی با نان حلال خیلی ارزش دارد و نان حرام فوری آدم را به بدبختی می کشاند.
گاهی آدم خودش متوجه نیست که نان حرام مثل آتش زندگی اش را می سوزاند و خیلی هم احساس خوشبختی میکند ولی نمی فهمد که دلش از خدا دور و دورتر می شود.
گفتگو با مردی كه شوهر دخترخاله اش راكشت!
مهدی مردی چهل ساله است كه روزگاری نه چندان دور در بخش مطبوعاتی یك شركت بزرگ خودروسازی كار می كرد.او كه مسئول جمع آوری و تهیه خبر و گزارش برای نشریه داخلی شركت بود حالا به سختی می تواند باور كند كارش به جایی رسیده است كه یك خبرنگار با او به عنوان شریك قتل در زندان رجایی شهر صحبت میكند.
۱۳۹۲/۸/۲۹