به گزارش نما، در ایامی که شاه در غربت به سر می برد اشخاصی بودند که شاه تحمل دیدن آنها را نداشت و از آن میان مخصوصاً باید از رضا قطبی نام برد. چون بسیاری از نزدیکان شاه مثل خود او معتقد بودند که قطبی و همفکرانش که دوستان شهبانو نیز بودند چپ یا کمونیست هستند و میگفتند که آنها با عدم شناخت فرهنگ مردمی و روحیات عامه مخصوصاً در رادیو و تلویزیون دست به کارهایی زدند و بعد در جریان حوادث انقلاب هم که مشیر و مشار شدند راه و روشی را انتخاب کردند که در سقوط رژیم بسیار مؤثر بوده است.
با توجه به اختلاف مشرب گذشته، من و سایر نزدیکان شاه در روزهایی که ایشان از این کشور به آن کشور رانده میشدند، بارها شاهد درگیری شاه و فرح بر سر این موضوع بودیم. به خصوص شاه بارها فرح و یارانش را ملامت میکرد و میگفت که آن نطق کذائی «من صدای انقلاب شما را شنیدم» را با زور به دست من دادند و من بیآنکه محتوای آن را بدانم آن را خواندم.
به هر تقدیر، این دوگانگی اندیشه سبب شده بود که تا شاه در غربت زنده بود فرح و یارانش از کارها برکنار بودند و شاه حاضر به دیدار دوستان فرح نمیشد و از جمع اینان تنها دو نفر را میپذیرفت که عبارت بودند از دکتر هوشنگ نهاوندی و دکتر سید حسین نصر. این دو نفر البته در مکزیک احضار شدند تا کتاب پاسخ به تاریخ شاه را از فرانسه به ترتیب به فارسی و انگلیسی ترجمه کنند.
ماجرای نفرت شاه از اقوام فرح دیبا

احمد علیمسعود انصاری، در كتاب پس از سقوط ؛ سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی، به نفرت شاه از خانواده زنش اشاره میكند.
۱۳۹۲/۹/۲

