نسخه چاپی

مقصر اصلی جنگ ایران و امریكا!

جیمز تراب در فارین پالسی نوشت: اگر به یك قلدر ضربه ای سخت وارد كنید، او مقداری خم می شود و اگر این ضربه ها ادامه پیدا كند، آن فرد بر روی زانوهایش می افتد. درست است؟ این منطق و استدلال پشت اعتراضات علیه دیپلماسی باراك اوباما در قبال ایران است. سناتور دموكرات رابرت منندز رئیس كمیته روابط خارجی سنا طی مقاله ای در "یو اس آ تودی" ضمن توضیح چرایی مقاومت در مقابل درخواست فوری كاخ سفید برای توقف تصویب تحریم های بیشتر علیه ایران نوشت: اكنون ایران در حال حركت بر روی طناب است كه این ناشی از سیاست های سرسختانه این كشور و اراده جمعی ماست. تحریم ها می تواند به عنوان محركی برای ایران در جهت تعطیلی برنامه تسلیحات هسته ای اش عمل كند.

این نشریه آمریکایی در ادامه نوشت: این پیشنهاد و استدلال مضحکی است. منندز یکی از ایران ستیزهای برجسته دمکرات است که اخیرا در نشست آیپک گفت که وفتی او تلاشش برای اعمال تحریم ها را آغاز کرده، به او گفته شده که زور هرگز نمی تواند ایرانیان را به میز مذاکره بکشاند.

با این حال، این حقیقت غیرقابل کتمان است که تحریم نفت و سیستم اقتصادی، ایران را ترغیب به جدیت بیشتر در مذاکرات نسبته به گذشته کرده است.

خب، پس چرا کاخ سفید می گوید که منندز و همفکرانش در چپ و راست در حال سوق دادن آمریکا به سمت جنگ هستند؟ پاسخ مشخص است: ایران به تحریم های جدید آن هم در میانه مذاکرات به عنوان نشانه ی عدم حسن نیت نگاه می کند.

بعلاوه، پاسخی از این جنس از سوی غرب می تواند میانه روها و تیم روحانی را تضعیف و به تندروها ثابت کند که امریکا و متحدانش دشمنانی سرسخت هستند که قصد تحقیر ایران و در نهایت براندازی جمهوری اسلامی را دارند.

با این حال منتقدان اوباما در مقابل این استدلال هم پاسخی دارند: تحریم های جدید برای 3 تا 6 ماه آینده فعال نمی شود، بنابراین تنها به عنوان شمیر داموکلس در هنگام مذاکرات عمل می کند.

این قماری خطرناک است، چرکه هر مسئله ای که سبب طولانی تر شدن مذاکرات شود، به ایران زمان بیشتری در جهت غنی سازی اورانیوم و رسیدن به نقطه ای که راه بازگشت ندارد می دهد.

با این حال، این مسائل بزرگترین مشکل کاخ سفید با این جمعیت جنگ طلب نیست. دلیل آنکه چرا ممندز و دیگران در حال قدم گذاشتن در مسیر جنگ هستند آن است که آن ها خواستار نتیجه ای هستند که در آن ایران اعلام کند که این موارد را نمی پذیرد: تعطیلی غنی سازی.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در سال 2004، من هفته ای را در تهران صرف گفتگو با مقامات هسته ای این کشور کردم. تقریبا تمامی آنها به نامه هنری کسینجر به شاه در میانه ی دهه 1970 اشاره می کردند که در آن او را تشویق به دستیابی به انرژی هسته ای کرده بود.

پیامی که آنها سعی در انتقال آن داشند این بود که اگر برای ایران قبل از انقلاب خود بود، پس برای ایران امروز هم خوب است.

اخیر مجددا به من گفته شد که ایران هیچ قصدی برای ساخت سلاح هسته ای ندارد، بنابراین هرگز دست از غنی سازی بر نمی دارد.

من واقعا نمی دانم که چرا منندز و دیگر دموکرات ها معتقدند، فشار بیشتر ایران را مجبور به دست کشیدن از اصول اساسی انقلابشان می کند. شاید به این خاطر به این مسئله معتقدند که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل غنی سازی صفر درصد را درخواست خود عنوان کرده است.

یکی از عجیب ترین عناصر مسئله فعلی آن است که امنیت ملی اسرائیل جایگزین امنیت ملی امریکا شده است.

هرید رید رهبر اکثریت سنا ضمن ابراز بدبینی در مورد مذاکرات گفت: امیدوارم که با ایران به نتیجه برسیم اما، من فردی هستما که حقیقتا به دولت اسرائیل معتقدم.

در ادامه این مقاله آمده است: من معتقدم که جان کری هم به چنین چیزی معتقد است اما او بر این باور است که اسرائیل خود را آماده ی جنگ با ایران و کشاندن آمریکا به این مهلکه می کند. در واقع از نگاه او این فاجعه ای برای واشنگتن است که سعی در نجات خود از ویرانه های ماجراجویایی های نظامی خود در منطقه دارد.

کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا باید توافق کنند که تحریم ها را به صورت تدریجی و در حالیکه ایران ذخایر اورانیوم خود را کاهش می دهد و اجازه بازرسی می دهد، لغو کنند.

اما اگر دمکرات های سنا به محکوم کردن مذاکرات ادامه دهند، این تصور به ایرانیان دست می دهد که لغو تحریم ها امکان پذیر نیست.

به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، اوباما می تواند در جهت حفظ امنیت ملی آمریکا به طور موقت از تحریم ها چشم پوشی کند. با این حال تنها کنگره می تواند به صورت دائم آنها را رفع کند.

باب کروکر عضو ارشد جمهوریخواه کمیته روابط خارجی سنا تهدید به ارائه لایحه ای کرده است که رئیس جمهور را از لغو تحریم ها منع می کند. این عبور از خط قرمزی است که جنگ طلبان در حزب دموکرات از آن عبور نمی کنند.

سیاست صبر اوباما در قبال ایران قابل دفاع است. او اکنون شریکی یافته است که می تواند با او همکاری کند و البته افکار عمومی ایران که به دنبال رهایی از تحریم ها هستند. این راه دستیابی به حل مشکلات است که مملو از موانع است. با وجود بنیامین نتانیاهو در یک سو و همسرایی دموکرات ها از سوی دیگر ممکن است پیروزی میسر نشود. اما اگر دیپلماسی به جنگ ختم شد، بیایید فراموش نکنیم که چه کسی را مقصر بدانیم.

۱۳۹۲/۹/۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...