اختصاصی نما :مردادماه سال گذشته بود که "شائول موفاز" رهبر حزب کادیما از ائتلاف با حزب لیکود یعنی حزب موافق نتانیاهو خارج شد و علت اصلی این اقدام را مخالفت با ماجراجویی های نظامی نتانیاهو که خطری برای شهروندان اسرائیلی محسوب می شود اعلام کرد.
این اتفاق در حالی افتاد که "تزاحی هنگبی" در اقدامی معکوس، از حزب کادیما جدا و به لیکود پیوست و موجبات انشقاق در حزب کادیما فراهم شد.
به گزارش نما ،انشقاقی که برخی منابع صهیونیستی آن را نتیجه حرکت های نتانیاهو برای به دست آوردن حمایت بیشتر برای حمله به ایران دانستند چراکه هنگبی موافق این حمله بوده و نتانیاهو هم در عوض وعده انتصاب وی به عنوان وزیر جبهه داخلی را داده بود.
از سوی دیگر، ایهود باراک وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در سخنانی متعدد بر وحدت جهان در عمل، هدف و اراده سیاسی برای متوقف کردن طرح های هسته ای ایران تاکید کرده بود.
سخنانی که بخشی از کارزار تعریف شده نتانیاهو و وزیر جنگش در دو جبهه داخلی و خارجی علیه جمهوری اسلامی ایران و اعلان جنگ علیه کشورمان تلقی می شد؛ کارزاری که البته هرچه پیشتر می رفت از تعداد حامیان اولیه اش کاسته می شد.
و البته در صورت انتصاب هنگبی به عنوان وزیر جبهه داخلی، حالت توازن استراتژیک در کابینه نتانیاهو در مسئله حمله یا عدم حمله به ایران شکسته می شد، چون ۴ وزیر مخالف حمله و ۴ وزیر موافق انجام آن بودند.
اما همین اختلافات داخلی باعث انحلال پارلمان رژیم صهیونیستی و برگزاری پیش از موعد انتخابات شد؛ مخالفتهای گسترده با طرحهای ریاضت اقتصادی نتانیاهو و انتقادات شدید از وی به دلیل طرحهای ماجراجویانه در قبال ایران، مشروعیت او را به شدت زیر سوال برده بود؛ اما او که قصد نداشت از طرحهای اقتصادی خود عقبنشینی کند، با ترس اینکه در صورت اجرای طرح های ریاضتی رای لازم را در انتخابات سال 2013 به دست نخواهد آورد موعد انتخابات را به پیش از زمان تصویب بودجه انتقال داد.
شائول موفاز رئیس حزب معارض کادیما هم با اعلام حمایت از ایهود اولمرت نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی در برابر نتانیاهو، تلاش کرد تا اولمرت در صدر فهرست کادیما وارد رقابت های انتخاباتی شود.
اما چهارم بهمن ماه اعلام شد که بنیامین نتانیاهو رهبر حزب "لیکود" به همراه حزب "ایزرائیل بیت نیو" به رهبری "آویگدور لیبرمن" بیشترین آرا را در انتخابات به دست آوردند.
نتایجی که حکایت از کسب 31 کرسی از مجموع 120 کرسی کنست داشت و نشان می داد که این تعداد در مقایسه با انتخابات قبلی، 11 کرسی کاهش یافته است.
نتانیاهو بعد از پیروزی اعلام کرد که جلوگیری از کسب سلاح هسته ای توسط ایران، چالش اصلی کابینه آینده اسرائیل است؛ نقطه مهم، تقویت امنیت اسرائیل است تا بتواند با خطراتی که اسرائیل را تهدید می کنند مقابله کند. مهمترین این خطرات که امنیت را تهدید می کند دستیابی ایران به سلاح اتمی است.
و این یعنی اینکه ایران برگ برنده نتانیاهو برای پیروزی در انتخابات بود چراکه دیگر اعتقادات نتانیاهو یعنی خصوصی سازی و اقتصاد آزاد و بازار لیبرال جذابیتی برای رای دهندگان نداشت اما بکار گرفتن سناریوی تهدید علیه موجودیت اسرائیل و تروریست به گونه ای که احساسات مردم را برانگیزد باعث شد تا حزب لیکود عملا از تحمل شکست های بیشتر نجات یابد.
اما گذشته از همه اینها برخی رسانه های فعال در حوزه دفاعی و هسته ای ایران، با انتشار گزارش هایی به بررسی موضوع حمله به ایران پرداخته و نوشتند که اسرائیل اساسا توان حمله نظامی به ایران را ندارد.
اما به نظر می رسد لفاظی های نتانیاهو و برخی مقامات ارشد اسرائیلی پایانی نداشته باشد؛ چراکه با وجود نابسامانی های گسترده اقتصادی در درون رژیم صهیونیستی می توان نتیجه گرفت که بوجود آوردن حالت جنگی و هشدار علیه امنیت اسرائیل تنها راه فرار مقامات این رژیم از پاسخگویی به مشکلات اقتصادی بوجود آمده باشد.
مساله ای که حالا و پس از امضای توافقنامه ژنو روی دیگری به خود گرفته؛ در حالی که نخست وزیر رژیم صهیونیستی روزهای پنجشنبه و جمعه هفته دوم آذر، در سه دیدار با وزیر خارجه آمریکا بر گنجاندن شرایط این رژیم در پیمان نهایی اتمی با ایران تاکید می کرد، رئیس پیشین شباک با انتقادی شدید از نتانیاهو خطر طغیان فلسطینیها در کرانه باختری را "جدیتر از خطر موهوم اتمی ایران" دانست.
یووال دیسکین که سال ها رئیس تشکیلات امنیت داخلی رژیم صهیونیستی بوده نتانیاهو را رهبری ضعیف خوانده که برای لاپوشانی عدم توانایی خود در پیشبرد صلح با فلسطینیها، حالا در مورد "بمب اتمی ایران" جنجالآفرینی می کند.
به عقیده رئیس پیشین شباک، اوضاع در کرانه باختری بحرانی است؛ نسل جدید فلسطینیها که نمیخواهد تحت اشغال اسرائیل زندگی کند، به پا خاسته و احتمال دارد شورشهای دنیای عرب در اینجا نیز تکرار شود.
دیسکین البته پیش از این یعنی اوایل آبان ماه جاری نیز در سرمقاله روزنامه یدیعوت آحارونوت نوشته بود، بهار عربی ممکن است برای درگیری فلسطین و اسرائیل تبعاتی خطرناک به همراه داشته باشد چرا که این پدیده میتواند بر توده مردم فلسطین تاثیر بگذارد تا به خیابانها آمده و علیه اسرائیل و فرآیند صلح قیام کنند، البته این در حالی است که نارضایتیهای مردمی فلسطینیان نیز بالا گرفته است.
دیسکین با بیان اینکه این پدیده، واقعیت دموکراسی تودههای مردمی اما نه لزوما دموکراسی اکثریت است گفته بود: مردم خاورمیانه کم کم متوجه قدرت خود پس از دیدن سقوط حکومتها در کشورهای مختلف به رغم آنکه از سوی اکثریت انتخاب و حمایت شدهاند میشوند.
وی همچنین یادآور شده بود که چنین اتفاقی قبلا هم افتاده و تونس، لیبی، مصر، بحرین و ترکیه شاهد اعتراضات گسترده مردمی بوده است؛ بنابراین ما باید فرض کنیم که اینجا نیز می تواند بیفتد و این اعتراضات می توانند به آسانی به انتفاضه تبدیل شوند.
موج اعتراضات به حرکت های نتانیاهو تنها به دیسکین ختم نمی شود؛ ایهود اولمرت هم در روزهای گذشته ضمن انتقاد تند از اعلان جنگ علنی نتانیاهو به امریکا با شیوه های نابخردانه گفته که نتانیاهو فکر می کند اوباما خادم اسرائیل است که باید درخواست های وی را اجرا کند.
هرچند این انتقادات همواره وجودداشته و گاهی شدت و ضعف به خود دیده اما ناگفته پیداست که سخن پراکنی های نتانیاهو علیه برنامه هسته ای ایران تمامی ندارد و حالا هم که جامعه جهانی نسبت به این مساله کوتاه آمده، وی دست از این اهرم فشار مطلوب و شاید کم هزینه بر نمی دارد و می خواهد همچنان بر طبل دشمنی ایران با همه کشورها به ویژه رژیم صهیونیستی بکوبد.
مساله ای نخ نما که حالا بیشتر حالت طنز به خود گرفته است.