نسخه چاپی

ماجرای خواب سر بریدن حاج قاسم در نوجوانی

نوجوان ۱۷ ساله كه اخیراً (در سوریه) شهید شد، به دوستانش گفته بود كه ۲ شب است،‌ خواب می‌بینم كه روی سینه‌ام نشسته‌اند تا سرم را از تنم جدا كنند، فریاد می‌زنم و آن‌وقت است كه امام حسین(ع) می‌آید.

به گزارش نما؛ به نقل از فارس، در مراسم چهلمین روز درگذشت مادر شهیدان حسین و اصغر ایرلو که با عنوان سنگ صبور برگزار شد، میزبان حضور سرزده سردار حاج قاسم سلیمانی بود. حاج قاسم طبق معمول سرپا ایستاد و سخنرانی کرد. در ابتدای اظهارات کاملاً استراتژیک خود، از ایدئولوژی با عنوان هژمونی برتر در مقابل قدرت‌های نظامی و اقتصادی یاد کرد و گفت که جنگ۳۳ روزه، مصداق غلبه ایدئولوژی بر تکنولوژی بود.
حاج قاسم در بیان مصداق و مثال عینی درباره قدرت ایدئولوژی مبتنی بر وحی خاطره‌‌ای گفت که بغض گلویش خود و حاضرین در مراسم را گرفت.
«نوجوان ۱۷ ساله که اخیراً(در سوریه) شهید شد، به مادرش می‌گوید، با توجه به خوابی که دیده‌ام این آخرین ناهاری است که باهم می‌خوریم، مادر اجازه تعریف خواب را نمی دهد. برای دوستانش اینگونه تعریف کرده بود. ۲ شب است که خواب می‌بینم که روی سینه‌ام نشسته‌اند تا سرم را از تنم جدا کنند، فریاد می‌زنم و آنوقت است که امام حسین(ع) می‌آید و می‌گوید، نترس درد، ندارد... را... بریدند، درد نداشت.»

۱۳۹۲/۱۰/۱۵

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...