نسخه چاپی

مطهری به جای معركه گیری پاسخگو اتهامش باشد

مهدی محمدی

واکنش‌های عصبی جریان فتنه به حماسه 9 دی را که بهتر از هر جای دیگر خود را در نطق عوامانه علی مطهری در مجلس نشان داد، باید به حساب ناامیدی آنها از فضای سیاسی و اجتماعی کشور گذاشت.

جریان فتنه در همان ساعت اول، رای به حسن روحانی در 24 خرداد را رای به خود تحلیل کرد. انتظار این جریان این بود که دولت حسن روحانی با خوشحالی و افتخار، نقش خدمتکاری این جریان را بپذیرد و آبرو و امکاناتی اگر دارد همه را به سرعت صرف تولید مشروعیت سیاسی و آزادی عمل سیاسی و اجتماعی برای این جریان بکند.

جریان فتنه توقع داشت احزاب غیرقانونی آن یکشبه مجوز فعالیت بگیرند، کادرهای مجرم آن اگر وزیر و وکیل نمی‌شوند لااقل از محبس رها شوند و به عنوان قهرمانان ملی از آنها تجلیل شود، سران فتنه از حصر به در آیند و به اقطاب سیاسی کشور بدل شوند و از این به بعد هم دولت بپذیرد که ماهیتی عاریه‌ای دارد و باید هر چه سریع‌تر راه را برای بازگشت این جریان در انتخابات آینده مهیا کرده و خود از صحنه کنار بکشد. آزاردهنده‌ترین اتفاقی که برای این جریان رخ داده، این است که می‌بینند حسن روحانی آن کسی نیست که انتظار داشتند یا تصور می‌کردند و کادرهای دولت او هم قصد ندارند خود را به قربانگاه فتنه ببرند.



مهم‌تر از این، خشم توام با ترس این جریان از این است که هیچ خیزشی از جانب جامعه برای گرایش به سمت آنها یا سازمان دادن خود در قالب تشکل‌های مدنی که این روزها این گوشه و آن گوشه از سوی اصلاح‌طلبان علم شده، دیده نمی‌شود. برخلاف انتظار این جریان، مردم حادثه 24 خرداد را از منظری اساسا اقتصادی- اجتماعی تحلیل کرده‌اند و برای آنها اساسا مهم نیست که میرحسین موسوی با دروغ‌های شاخداری که در سال 88 سرهم کرد اکنون کجاست و بر او چه می‌رود.



بی‌اعتنایی سیاسی دولت و بی‌اعتنایی اجتماعی مردم، به معنای هیچ و پوچ بودن سرمایه سیاسی و اجتماعی‌ای است که جریان فتنه در سال‌های گذشته همواره ادعا می‌کرد از آن بهره‌مند است و فقط به دلیل سرکوب نظام اجازه بروز و ظهور نمی‌یابد.



اینکه می‌بینیم امروز این جریان تا سر حد مرگ عصبانی است و بیش از آنکه سخن به ادب بگوید فحش و ناسزا سر هم می‌کند، محصول از پرده برون افتادن این بی‌اعتباری عظیم است که تاکنون به این شکل مجال آن فراهم نشده بود.



حالا خوشمزه این است که فردی مانند علی مطهری که اگر نبود انتسابش به خاندان شریف و محترم استاد شهید، ارزش و اعتباری برای مطرح کردن خود در جامعه سیاسی و رسانه‌ای کشور نداشت، در حالی که فتنه‌گران حرفه‌ای در حال توبه‌اند، تازه تصمیم گرفته به یک عضو جریان فتنه تبدیل شود! آنچه مطهری در نطق روز 8 دی خود در مجلس گفت، چیزی بیش از ادعاهای سازمان منافقین درباره جمهوری اسلامی در این سال‌ها نداشت. مطهری گفت فضا علیه جریان فتنه یکطرفه است و آنها اجازه دفاع از خود را ندارند.



لابد آقای مطهری حین گفتن این جملات از خود بیخود بوده و توجه نداشته که پشت تریبون مجلس نظام جمهوری اسلامی ایستاده و در حال دفاع از خائن‌ترین خائنانی است که پس از انقلاب اساسا نام و نشانی از آنها می‌توان یافت. برای اینکه معلوم شود این جریان و سران آن اجازه طرح مواضع خود را داشته‌اند یا نه، آقای مطهری را به حدود 20 بیانیه‌ای ارجاع می‌دهم که میرحسین موسوی در فاصله 22 خرداد 88 تا 25 بهمن 89 (حدود دو سال) منتشر کرد و در آنها –که جملگی به قلم اردشیر امیرارجمند عضو جریان نفاق نوشته شده بود - از اهانت به 24 میلیونی که به او رای نداده‌اند می‌توان یافت تا خداجو خواندن متجاسران به حضرت اباعبدالله در روز عاشورا. شاید موسوی و کروبی از 25 بهمن به این سو سخن نگفته باشند ولی بوق‌های استعماری انگلیس و اسرائیل و آمریکا به نمایندگی از آنها – و به کمک امثال مطهری - در دروغ‌سازی و پرونده‌بافی علیه نظام مظلوم جمهوری اسلامی چیزی کم نگذاشته‌اند.



تازه!اکنون که محاکمه‌ای انجام نشده؛ روزی که شرایط مهیا شود و محاکمه‌ای صورت گیرد – که حتما آن روز خواهد رسید - به اندازه کافی فرصت حرف زدن به آن 2 خائن هم داده خواهد شد. آقای مطهری از غیرشرعی بودن حصر هم سخن گفته است. جالب است در حالی که عمده مراجع معظم تقلید در روز 9 دی سخن گفته و آن را گرامی داشتند، آقای مطهری خود را در جایگاه مفتیان نشانده، درباره شرعی و غیرشرعی حصر بودن نظر می‌دهد. من می‌خواهم بپرسم آیا کسی که به گفته برخی رسانه‌ها خود در مظان ارتباط با گماشتگان خارجی است، در موقعیتی است که درباره شرعی و غیرشرعی بودن رفتار نظام داوری کند؟جالب‌تر از همه، حمله علی مطهری به قوه قضائیه و رئیس شجاع آن است که چند ماهی است فتنه‌گران، او و سیستم تحت امرش را مهم‌ترین حریف خودمی‌دانند.

در ماه‌های گذشته و در حالی که کسانی می‌خواستند و به صراحت هم می‌گفتند باید بساط سخن گفتن درباره جنایات جریان فتنه را برچید، آیت‌الله آملی لاریجانی با احساس مسؤولیتی تاریخی پشت سر رهبر معظم انقلاب به یکی از طلایه‌داران اصلی مقابله با این جریان بدل شد و از جنبه‌های مختلف نقدهایی به این جریان وارد کرد که ثابت می‌کرد از دید نظام ذره‌ای از حساسیت نسبت به جریان فتنه کاسته نشده است. اکنون می‌بینیم دستگاه قضایی به سیبل حملات طرف خارجی، فتنه، ضدانقلاب و حتی بخش‌هایی از دولت که تمایلاتی به فتنه دارند، بدل شده است. عمق این حملات اتفاقا نشان‌دهنده آن است که مسیر اصلی این قوه کاملا صحیح و اقدامات آن بجا و موثر است. قوه قضائیه هم آنگونه که از ادبیات رئیس آن می‌توان فهمید عمل به وظیفه و تکلیف را اصلی‌ترین ماموریت خود می‌داند و به همه این فضاسازی‌ها بی‌اعتناست.



همین بی‌اعتنایی و منفعل نشدن در مقابل دشمن و نیفتادن در بازی آن است که این همه فتنه‌گران را برآشفته و باعث شده رئیس قوه قضائیه را حریف نخست خود در صحنه سیاسی کشور بدانند. مسلما برخورد موثر و پیگیر با جریان فتنه و هشدار درباره برخورد با هر نوع طراحی برای فتنه‌گری جدید جزو نقاط درخشان کارنامه دستگاه قضایی و رئیس عالم و شجاع آن است. موثرترین پاسخ به ناسزاگویی‌های جریان فتنه هم این است که این مسیر تقویت و گام‌هایی به همان استواری گذشته برای برخورد با کسانی برداشته شود که اکنون پنهان نمی‌کنند در پی علم کردن فتنه‌ای جدیدند.



آقای مطهری هم بهتر است به جای معرکه گرفتن، خود را برای پاسخگویی به اتهاماتی که تا قبل از این گماشتگان رجوی به نظام جمهوری اسلامی می‌زدند و حالا کسی مثل او سخنگوی آنها شده، آماده کند.
وطن امروز

۱۳۹۲/۱۰/۱۶

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...