فوران «القاعده» در استان الانبار از تغییر معادله در سطح منطقه حکایت میکند. سه روز پیش، «المنار» چاپ فلسطین فاش کرد که یک هیأت امنیتی آمریکا به سرعت خود را به ریاض رسانده و با مقامات سعودی دیدار کرده است. ساعتی پس از این دیدار آمریکاییها اعلام کردند که از عملیات ارتش عراق علیه عناصر مسلح القاعده در الانبار حمایت مینمایند. حمایت تعجیلی آمریکا بیانگر تبعیت این کشور از شرایط به وجود آمده میباشد اما این شرایط چیست؟
1- تمرکز نیروهای موسوم به «داعش» در الانبار نشانه واضح ناامیدی این گروه از تحول در سوریه است و به بیان دیگر از پیروزی مطلق ارتش سوریه علیه این گروه و کشورهای غربی عربی حامی آن حکایت میکند. این در حالی است که این گروه در سال 2009 عراق را به مقصد لبنان ترک کرده و عامل درگیریهای «فتحالاسلام» در اردوگاه نهرالبارد واقع در طرابلس شد. این جریان از حدود یک سال و نیم پیش با اسم جدید «دولت اسلامی عراق و شام» با هدف اسقاط نظام بشار اسد در سوریه و جایگزین کردن یک دولت فرقهگرا و بیخطر برای اسرائیل، شروع به فعالیت کرد و در یک مقطع به دستاوردهایی در دو استان شرقی «دیرالزور» و «رقه» نایل گردید.
پس از آن، این گروه از «جبههالنصره» که عمدتاً در استان ریف دمشق و استان حلب و شمال استان حمص مستقر بود خواست که با «ابوبکر البغدادی» به عنوان امیر دولت اسلامی عراق و شام بیعت نماید که البته این درخواست از سوی «محمد الجولانی» فرمانده النصره رد شد. وی گفت که در بیعت «ایمن الظواهری» است و ایمنالظواهری هم طی بیانیهای از ابوبکر خواست که در محدوده الجولانی یعنی سوریه ورود نکند. این موضوع کشمکشهایی را میان اجزاء القاعده پدید آورد ولی در عین حال گروه داعش در سوریه از قدرت بیشتری برخوردار بود و سه استان حلب، رقه و دیرالزور جزء قلمرو این گروه به حساب میآمد و به این دلیل ارتش سوریه روی متلاشی کردن این گروه تمرکز کرد و طی 7 ماه گذشته به مرور قلمرو آنان را به محاصره درآورده و ارتباطات بین استانی آنان را قطع کرد. بر این اساس گروه تروریستی داعش وقتی از به ثمر رساندن درگیری در سوریه نومید شد به استان الانبار بازگشت و در صدد برآمد تا با اعلام پیروزی در الانبار و اعلام فلوجه بعنوان پایتخت موقت امارت اسلامی، موقعیت از هم گسیخته خود را بازسازی نماید.
اسناد فراوانی بیانگر آن است که شعبه عراقی القاعده -یعنی گروه ابوبکر البغدادی- از اوائل سال 1391 که فعالیت دوباره خود را در الانبار عراق از سر گرفت از حمایت جدی عربستان سعودی، قطر و ترکیه برخوردار بود کما اینکه به نحوی از پوشش اطلاعاتی و حفاظتی آمریکا و فرانسه نیز بهره میبرد. عربستان از یک سو از این گروه برای اسقاط دولت نوریمالکی و از سوی دیگر برای اسقاط نظام سوریه استفاده میکرد. یک سال پیش در ماه نوامبر، «بندر بن سلطان» رئیس دستگاه امنیتی عربستان با صراحت اعلام کرد که کشورش از هر گروه مسلح که در پی اسقاط اسد و مالکی باشد حمایت مالی، سیاسی و تسلیحاتی میکند. این اعلام از یک سو بیانگر آن بود که برای عربستان اسقاط این دو دولت چقدر اهمیت دارد و از سوی دیگر نشان میداد که نیروهای القاعده از عربستان تضمین خواستهاند و اعلام رسمی حمایت تسلیحاتی آنان بخشی از این تضمین بوده است. دولت آل سعود از آن زمان تاکنون مبالغ بسیار زیادی که بعضی آن را تا 200 میلیارد دلار هم ذکر کردهاند، هزینه کرده است بدون آنکه کمترین دستاوردی داشته باشد.
2- تمرکز دوباره القاعده در الانبار و بخصوص در فلوجه یک خطای فوق استراتژیک به حساب میآید. آنان اگرچه از اول به دلیل فاصله بسیار کم این شهر با پایتخت عراق، فلوجه را یک موقعیت ویژه به حساب میآوردند ولی نیروهای آنان در کل عراق پراکنده بودند از این رو برخورد با آنان در فاصله سالهای 1383 تا پیش از این بسیار دشوار بود. آنان وقتی تصمیم به اعلام شهر کوچک فلوجه بعنوان پایتخت موقت خود گرفتند ناچار شدند هزاران نیروی پراکنده خود را به این شهر بکشانند. آنان با این نیروها بر بخشهای مهمی از شهر فلوجه شامل حیالضباط و حیالملعب مسلط شدند و حالا باید این بخشها را نگه دارند. در واقع در این ماجرا سقوط یا عدم سقوط فلوجه بدون آنکه بطور واقعی تعیینکننده وضعیتی باشد، برای القاعده تبدیل به یک هدف استراتژیک شده است! و از این منظر ناچار است هزاران تن از نیروهای خود را برای نگهداری این شهر به حالت آماده باش و درگیری دائمی درآورد و قدرت تحرک و عملیات در سایر مناطق را تا حد زیادی از دست بدهد. اینک نیروهای عراقی القاعده تبدیل به یک هدف آسان برای دولت نوریمالکی و ارتش عراق شدهاند. دولت و ارتش عراق برای اینکه 100 نفر از اینها را به دام اندازند، باید ماهها تلاش میکردند. حالا هزاران نفر از این نیروها در یک منطقه متمرکز شده و به یک هدف آسان تبدیل شدهاند با این وصف کاملا پیداست که نوری مالکی بدون آنکه به کمک نیاز داشته باشد میتواند به راحتی این نیروها را تار و مار کند. اما در این میان آمریکا و اروپا که تا پیش از این از هیچ کمک و حمایتی از این جریانات اجتناب نمیکردند، اعلام کردهاند که با عملیات ارتش عراق موافق بوده و حتی برای سرکوب آنان کمکهای تسلیحاتی خود را در اختیار ارتش عراق قرار میدهند! و حال آنکه تا همین چند هفته قبل غربیها حتی اطلاعات خود از تروریستها را در اختیار دولت و ارتش عراق قرار نمیدادند و البته، اکنون نیز بلوف میزنند و فقط تظاهر به حمایت از ارتش عراق میکنند.
حدود یک ماه و نیم پیش دبیرکل حزبالله لبنان در سخنرانی علنی خود به القاعده گفت که «شما با پول و برنامه کسانی میجنگید که به راحتی و در زمانی که اوضاع تغییر کند شما را میفروشند و حتی خود به جنگ شما میآیند.» امروز همان روزی است که سید از آن سخن گفته بود. دو روز قبل از آنکه ارتش عراق به سمت الانبار و با هدف انهدام تروریستهای القاعده در فلوجه گسیل شود، یک هیات آمریکایی با سراسیمگی به ریاض رفته و به سران عربستان یادآور شدهاند که همین حالا باید از حمایت از «داعش» دست بکشید چرا که این گروه در آستانه انهدام کامل در سوریه و عراق قرار گرفتهاند. حدود دو ماه پیش هم جانکری در جریان ملاقات با مقامات ارشد سعودی در ریاض گفته بود که سیاست نظامی ما و شما در منطقه با شکست مواجه شده و لذا نمیتوان به سیاست تسلیح مخالفان بشار اسد ادامه داد. آمریکاییها در این صحنه میخواهند جلوی افتضاح شکست فاحش در برابر جبهه مقاومت را بگیرند اما چه کسی فراموش میکند که در همین شهریورماه گذشته آمریکاییها نه تنها از تسلیح گروههای وابسته به القاعده در سوریه حمایت علنی میکردند بلکه خود نیز حتی ساعت حمله به سوریه را تعیین کرده بودند و تنها زمانی سلاح را زمین گذاشتند که در تصاویر ماهوارهای و اخبار جاسوسان خود دریافتند ایران و حزبالله در پای قبضههای موشک خود آماده شلیک به سمت اهداف آمریکایی و اسرائیلی هستند. در آن مقطع آمریکا به طرح روسیه پناه آورد و وانمود کرد که تهدیدات جدی او روسیه را به ارائه طرحی برای خلع سلاح سوریه سوق داده و این خلعسلاح شرایط داخلی سوریه را برای سقوط اسد فراهم میکند! حالا سه ماه از آن تحلیلها گذشته و مهمترین گروههای مسلح معارض اسد از سوریه متواری شدهاند و حلب در آستانه آزادی کامل قرار گرفته است!
3- جبهه مقاومت به زودی بطور همزمان در عراق و سوریه به یک پیروزی بزرگ بر ضد تروریزم و جبهه غربی-عربی پشتیبان آن دست پیدا میکند، این پیروزی بزرگ بسیاری از توطئهها و طراحیها و فتنهها را خنثی میکند. همین امروز درگیری در فلوجه و رمادی در درجه اول درگیری تروریستهای القاعده علیه نیروهای سنی عراق میباشد. درگیری گروههای سنی نظیر «صحوهها» و عشایر با نیروهای القاعده که داعیه تأسیس امارت سنی دارند، نشان میدهد که ترفند و توطئه شیعی- سنی بدون درگیری در کشورهایی که از شیعه و سنی ترکیب شدهاند، رو به پایان است. امروز دولت مالکی که ترکیبی از شیعیان، اهل سنت و اکراد عراقی است، برای نجات اهل سنت در الانبار مشغول فعالیت میباشد و این، موقعیت دولت نوری مالکی را در عراق تحکیم میبخشد و از این روست که بعضی از رقبای نوری المالکی، عملیات ارتش در الانبار را یک اقدام انتخاباتی با هدف در اکثریت قرار گرفتن دوباره فهرست مالکی تلقی کردهاند. مسلما ختم غائله فلوجه و رمادی که زمان آن بسیار نزدیک شده است تاثیر مضاعفی بر سوریه گذاشته و شرایط داخل لبنان را نیز بهبود میبخشد. بعد از خاتمه این ماجرا، آمریکا، عربستان و... میمانند و یک شکست بزرگ که فهرست سنگینی از هزینههای به هدر رفته آن را همراهی میکند. عربستان سعودی همین الان هم از سوی اکثریت اهل سنت منطقه به عنوان عامل اصلی ناامنی در جهان اسلام شناخته میشود به همین دلیل طی یک ماه اخیر شاهد اقداماتی از سوی وهابیون با هدف ترمیم چهره خشن سعودی بودیم که یکی از آنها «میثاق مکه» بود که در آن هرگونه اقدام تروریستی علیه مذاهب اسلامی تقبیح شده بود. جالب این است که در همان روز که «عبدالرحمن آل شیخ» مفتی اعظم سعودی پای این میثاق مودت را امضا میکرد، بندر بنسلطان رسما اعلام کرد که «حتی اگر به صرف 200 میلیارد دلار و سالها جنگیدن در سوریه و عراق برای اسقاط اسد و مالکی احتیاج باشد، عربستان از آن رویگردان نخواهد بود»! این تحولات به خوبی شکست سیاست مشترک آمریکا، اسرائیل و عربستان را بر ضد جبهه مقاومت برملا میکند و حتما زمینه حرکت جدید جبهه مقاومت در منطقه را فراهم مینماید.
4- امروز حمایت از ارتش عراق در اقدام علیه تروریستهای وهابی- تکفیری با جرأت از سوی طیفهای مختلف مطرح میشود. در سطح بینالمللی آمریکاییها از تحویل چندین فروند هواپیمای جنگی حساس خبر داده و روسها میگویند 15 فروند هلیکوپتر ویژه نظامی را به ارتش عراق تحویل دادهاند. همزمان گروههای مختلف عرب اهل سنت در عراق، آشکارا حمایت خود را از عملیات ارتش در الانبار بر ضد گروههای تروریستی اعلام کردهاند و در سطح ملی هم یک حمایت عمومی از سوی اهل سنت، شیعیان و اکراد از دولت و ارتش عراق مشاهده میشود. این موضوع هرچند در بخشهایی نظیر اعلام حمایت نظامی آمریکا از دولت عراق غیرواقعی و ظاهرسازی است اما در عین حال جدید و دارای آثار جدید میباشد. امروز نه فقط در عراق بلکه در هر کشور اسلامی این احساس جدی وجود دارد که باید با تروریزم و کشورهای حامی آن مبارزه کرد و در این میان از نظر آنان دولتها و ارتشهای جبهه مقاومت از صداقت بیشتری برخوردارند. این مسئله خود یک جبههبندی گسترده در جهان اسلام نه فقط علیه القاعده بلکه علیه عربستان، آمریکا، انگلیس، اسرائیل و فرانسه نیز محسوب میشود و در آینده آثار مهمی بر جای میگذارد.
کیهان
قوس نزولی جبهه تروریزم
سعدالله زارعی
۱۳۹۲/۱۰/۱۷