نسخه چاپی

آمار تكان دهنده «فرار مغزها» از ایران

عدد رسمی خروج تحصیلكرده‌هایی با رتبه‌های مختلف كنكور و با تحصیلاتی از مقطع كارشناسی به بالا به رقم سرسام‌آور 150هزار نفر در سال می‌رسد. رقمی كه وزیر علوم دولت یازدهم را هم به آن حساس كرده است و می‌گوید: «فرار مغزها بزرگ‌ترین خسارت كشورهای در حال توسعه در عصر حاضر است.»

به گزارش نما به نقل از روزنامه تهران امروز: بار ديگر انتشار يك آمار تكان دهنده از سوي يك مقام عالي رتبه دولتي همه نگاه‌ها را به مقوله «فرار مغزها» كشاند. اصطلاحي كه طي دهه‌هاي گذشته در كشور استفاده از آن به واسطه خروج عجيب و غريب نخبگان از كشور شدت گرفت.

هشداري كه گاه جدي گرفته شد و سياست‌هاي تشويقي براي كنترل و كاهش خروج نخبگان و متخصصين از كشور تصويب شد و گاه مانند دولت گذشته و از سوي رئيس دولت اين موضوع «بي‌‌اهميت» خوانده شد. چرا كه محمود احمدي‌نژاد فرض بر اين داشت ايران سرچشمه جوشش نخبگان است و نبايد نگران خروج تعداد معدودي از آنها شد. او گفته بود: «اگر در كشور ما مهندس و متخصص بيشتر از نياز كشور است به نظر من اشكال ندارد كه اينها به خارج از كشور بروند.من برداشت منفي از اين امر نمي‌كنم.

برخي رفتن مهندسان را مذموم مي‌دانند در حالي كه در دنيا نيروي انساني جابه جا مي‌شود و اين كار در صورتي كه به كار ما لطمه نزند، به نظر من حسن است، چرا كه اينها هر جا مي‌روند با خود فرهنگ ايران را مي‌برند.»

البته بسياري اين اظهارات رئيس دولت دهم را همان زمان به چالش كشيدند؛ چرا كه آمارها نشان مي‌داد لزوما همه افرادي كه از كشور خارج مي‌شوند مهندس و كارگر فني عادي نيستند. استناد افراد منتقد به آمارهاي بنياد ملي نخبگان و صندوق بين‌المللي پول بود. طي 4سال يعني از سال 82تا 86 حدود 700نفر از نفرات برتر كنكور و دارندگان مدال طلاي المپيادهاي داخلي و جهاني از كشور خارج شده‌اند. همچنين عدد رسمي خروج تحصيلكرده‌هايي با رتبه‌هاي مختلف كنكور و با تحصيلاتي از مقطع كارشناسي به بالا به رقم سرسام‌آور 150هزار نفر در سال مي‌رسد. رقمي كه وزير علوم دولت يازدهم را هم به آن حساس كرده است و مي‌گويد: «فرار مغزها بزرگ‌ترين خسارت كشورهاي در حال توسعه در عصر حاضر است.»

دكتر رضا فرجي دانا كه در مراسم تجليل از نفرات برتر هجدهمين المپياد علمي دانشجويي كشور سخن مي‌گفت درباره زيان‌هاي مالي خروج نخبگان از كشور هم توضيحات تكان دهنده‌اي ارائه داد: «تربيت يك نفر نخبه براي ما يك ميليون دلار هزينه دارد كه با مهاجرت مغزها سالانه 150هزار نفر در سال از كشور، 150 ميليارد دلار به ديگر كشورها كمك مي‌كنيم.» وي در ادامه كشور چين را به عنوان الگويي مناسب براي بستر‌سازي جهت حفظ نخبگان توصيف كرد و گفت: «كشور چين با 1/5 ميليارد نفر جمعيت حركتي را آغاز كرده كه با سه يا چهار برابر كردن پيشنهادهاي كاري، نخبگان خود را از آمريكا به چين برمي گرداند اما ما فقط نظاره‌گر خروج نخبگان از كشور هستيم.

نگران نباشيم نخبه‌ها از دست مي‌روند

البته اظهارات وزير علوم براي كساني كه فعاليت رسانه‌اي در حوزه دانش و فن‌آوري داشته‌اند چندان غريب نبود. آمار و اطلاعاتي كه پيش از اين بنياد ملي نخبگان و صندوق بين‌المللي پول آنها را منتشر كرده بودند هم نشان مي‌داد كه ايران همچنان در بين 91 كشوري كه دچار عوارض خروج نخبگان و تحصيلكردگان هستند همچنان بر سكوي اول ايستاده است. انتشار اين آمار براي رسانه‌هاي غربي هم جالب بود به‌طوري كه خبرگزاري فرانسه در گزارشي اعلام كرده كه ايران از كارآمدترين جوانان در خاورميانه برخوردار است كه ليست بلند بالاي موفقيت جوانان نخبه ايراني در دنيا اين موضوع را تاييد مي‌كند.

معناي اصلي فرار مغزها

دكتر علي مقداري معاون آموزشي سابق دانشگاه شريف، درباره فرار مغزها به تهران امروز مي‌گويد: وا‍ژه فرار مغزها از نظر من مورد قبول نيست. اينكه بگويند افراد و نخبگان فرار مي‌كنند، اين طوري نيست. من تعبير ديگري دارم. براي كشورهاي در حال توسعه مثل ايران، اين مقوله خروج سرمايه است. سرمايه‌هايي كه مثل سرمايه‌هاي مادي نمي‌توان در گاوصندوق حبس‌شان كرد تا كساني كه به آنها چشم‌داشت دارند، به آنها دسترسي نداشته باشند. جذب و نگهداري نيروي انساني مديريت خاص خودش را دارد.

لذا افراد بيشتر دنبال فرصت هستند؛ فرصت‌هاي بهتر براي زندگي بهتر، آرامش و آسايش و درآمد و شغل بهتر. اين ويژگي در تمام انسان‌ها هست. قطعا اينطوري تصميم گرفته‌اند كه آينده بهتري براي خودشان و خانواده‌شان رقم بزنند. نمي‌توانيم بگوييم كسي كه دارد مي‌رود به كشورهاي ديگر، به كشورش علاقه‌اي ندارد. آنچه كه اشكال دارد و اتفاق مي‌افتد اين است كه موجش فراگير و به اصطلاح غيرقابل كنترل بشود. وگرنه در حالت طبيعي اين اتفاق در همه جاي دنيا مي افتد.

عواملي موثر در مهاجرت سرمايه‌هاي انساني

به گفته معاون آموزشي سابق دانشگاه صنعتي شريف عوامل متعددي سبب نارضايتي انسان از محيط زندگي‌اش مي‌شود. او مي‌گويد: براي من خيلي جالب است كه ما ايراني‌ها كلا برعكس غربي‌ها خيلي آدم‌هاي مهاجري نيستيم و نبوديم. به‌طور سنتي در جامعه ما خيلي دوست ندارند كه جايشان را عوض كنند. اينجاست كه آدم بايد فكر كند واقعا چرا جوان‌هاي ما به‌ويژه براي تحصيل كردن به فكر تغيير مكان مي‌افتند و دنبال فرصت‌هاي بهتر هستند. اين نارضايتي‌ها مي‌تواند اقتصادي، اجتماعي و احترام باشد.

اين استاد دانشگاه در ادامه توضيح مي‌دهد: خيلي از بچه‌ها بيشتر براي ادامه تحصيل و دانشگاه و علم‌اندوزي مي‌روند. طبيعي است كه در كشورهاي در حال توسعه كه قسمتي از جوانان كه نياز به علم‌شان در خارج از كشور فراهم است، به قصد ادامه تحصيل مي‌روند و بعضا هم جذب آنجا مي‌شوند. ازدواج مي‌كنند و كار مي‌گيرند و زندگي تشكيل مي‌دهند.

دنيا دنبال افرادي است كه عملا از خلاقيت بالايي برخوردارند و در اين ميان ماهرترين،عالم‌ترين و متخصص‌ترين افراد بيشترين سهم را در اين تحرك و جابه‌‌جايي نسبت به گذشته دارند. هر كشور بر اساس منافع خودش برنامه دارد تا مديريت كند كه ماهرترين و متخصص‌ترين و عالم‌ترين نيروها را در جامعه خودش نگه دارد. ولي نه اينكه نگه دارد كه بيكار بگردند. بايد براي اينها برنامه داشت و از تخصص آنها به نحو احسن به نفع كشور استفاده كرد.

تجربه نشان داده كه افراد عالم افرادي نيستند كه بخواهند عمر و وقت خودشان را به بطالت بگذارند. وقتي كه احساس بكنند به دلايل مختلف فرصت‌هاي شغلي مناسبي در كشور خودشان وجود ندارد، تصميم به مهاجرت مي‌گيرند و اينجاست كه ما بايد احساس نگراني بكنيم.

مقصد اكثر دانشجويان كجاست؟

وي با اشاره به آمار 10-12 هزار نفري دانشجويان ايراني در كشور مالزي مي‌گويد: در بين آنها كمتر نخبه‌اي وجود دارد. دنيا دنياي رقابتي است. دانشجوها متناسب با سلايق و توانمندي‌ها و فضاي رقابتي مقصد انتخاب مي‌شوند. هر كسي جايگاه خودش را پيدا مي‌كند. شايد دانشجوي بهتر برود آمريكا اما دانشجوي متوسط برود اروپا يا جاي ديگري. در درجه اول عشق به وطن است كه برخي را نگه مي‌دارد.

عده زيادي در جامعه ما هستند كه خيلي هم نخبه‌اند و حتي نخبه‌تر از آنها كه رفته‌اند. بعضي‌ها هم وابستگي خانوادگي يا مذهبي شديد دارند و عملا شرايط كشورشان را با افتخار پذيرفتند. حتي تلاش مي‌كنند كه اين شرايط را هر روز بهتر و بهتر كنند. سختي‌ها و مشكلات اقتصادي و چيزهاي ديگر را به جان مي‌خرند چون مي‌خواهند در تغيير كشورشان نقش داشته باشند.

نگرش و وظايف مسئولان به مهاجرت

وي با بيان اينكه برخي از اين مهاجرت‌ها به سياست‌هاي مسئولان در نگاه به همين نخبگان برمي‌گردد، مي‌افزايد: شما اگر در زندگي شخصي خودت به ماشين خودت خسارتي برسد، با اينكه مادي هم هست قطعا ناراحت مي‌شوي. حالا چطور مي‌شود كه آدم بابت از دست دادن سرمايه‌هايش ناراحت نشود؟ قطعا بايد نگران باشد. بايد حواس‌مان به نخبگان باشد. ممكن است يكي نخبه باشد و از نظر علمي بالا باشد، ولي معني‌اش اين نيست كه دانش سياسي بالايي هم داشته باشد. شايد يك وقت اظهارنظري، حرفي بگويد اما از ته دلش نيست.

نبايد به واسطه اين حرف‌ها زود طردشان كنيم. به آنها فرصت بدهيم. هيچ‌كس دوست ندارد به كشوري برود كه غريبه باشد. براي آنهايي كه رفته‌اند خيلي نمي‌شود كاري كرد. بايد ببينيم كه چگونه مي‌توانيم از آنها در آن كشورها به نفع منافع كشور استفاده كرد. ولي بايد نگران آنهايي باشيم كه هنوز نرفته‌اند ولي در سرشان چيزهايي مي‌پرورانند. بايد شرايط را براي آنها مهيا كنيم كه جلوي خسارت را هر كجا بگيريم منفعت است. قطعا اگر اين شرايط خوب باشد و آنهايي كه رفته‌اند بدانند كه هموطن‌ها و همكارهاي آنها وضعيت خوبي دارند، قصد مي‌كنند كه برگردند.

سياست‌ها و برنامه‌ريزي دقيق چيست؟

دكتر مقداري در ادامه مي‌افزايد: ببينيد ما يك مشكل فرهنگي در جامعه‌مان داريم كه هر وقت بحث از نخبگان و مغزها مي‌شود يك دفعه همه احساس مي‌كنند كه همه تحصيلكرده‌ها چنين شرايطي دارند. اينها آن آدم‌هاي لبه‌ تيز فارغ‌التحصيلان هستند كه تعدادشان در كشور زياد نيست. اينها معمولا آدم‌هاي پرتوقع و پرادعايي هم نيستند. افرادي متواضع هستند كه احساس مي‌كنند بايد به آنها احترام گذاشته شود و شرايط كاري مناسبي براي آنها فراهم بشود.

به حرف‌هايشان توجه شود و سياستمدارهاي كشور آنها را درك كنند. نيازهاي اينها را از بعد علمي، فن‌آوري و تجهيزاتي براي پياده كردن ايده‌هايشان درك بكنند. كسي كه نخبه است نمي‌گويد من نخبه‌ام. ديگران اين موضوع را تشخيص مي‌دهند. اينها كه مي‌آيند مي‌گويند نخبه‌اند بدون رودروايسي كلاهبر دارند. كشورها و دانشگاه‌هاي پيشرفته با استفاده از همين پارامترها به روش‌هاي خودشان افراد را جذب مي‌كنند.

ما هم وظيفه داريم كه در دانشگاه‌ها و بخش‌هاي ديگر برنامه‌ريزي داشته باشيم. معمولا هم وقتي به مقوله‌اي مثل زمينه‌هاي امنيتي و دفاعي توجه كرده‌ايم موفق بوده‌ايم. هر جا كه براي نظام مهم بوده و سرمايه‌گذاري كرده و به نيروهاي نخبه توجه كرده‌اند، جواب گرفته‌. متاسفانه براي نخبگان رده بالايمان در حد يك تيم فوتبال هم ارزش قائل نشده‌ايم. گاهي اوقات من خودم مي‌گويم ‌اي كاش ما در حد ورزش به دانشگاه‌ها توجه مي‌كرديم. آمار دقيقي از فراد نخبه‌اي كه مهاجرت مي‌كنند در دست نيست و هر كس هم كه بگويد آمار دقيق دارد غلط است.

۱۳۹۲/۱۰/۱۸

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...