به گزارش نما به نقل از خبرآنلاین: اگر از آن دسته آدمهایی هستید که بدون اینکه بدانید چرا به یک سری اصول عجیب و غریب پایبندید، خرافات در شما راه پیدا کرده است!
برای خیلیهایمان پیش آمده که از گذشتگانمان، مادربزرگ و پدربزرگ و حتی مادر و پدرمان چیزهایی شنیده باشیم و مقید به رعایت اصولی شده باشیم که هرگز دلیلش را نپرسیدهایم و نمیدانیمشان. قوانینی که انگار رعایت نکردنشان از گناه کبیره بدعقوبتتر است و عقوبتش در همین دنیا، آنهم در کمترین زمان به سرمان میآید! این تأکیدی است که همواره حاملان این پیامها و قوانین به منظور هرچه بهتر رعایت شدن موارد مطروحه به اطرافیان و نسلهای بعد میکنند و از عذابی خبر میدهند شدید، که هر کسی را خواه، ناخواه متقاعد به انجام برخی کارهای دستور داده شده میکند.
به گزارش روزنامه خبر؛ خرافه را در لغتنامهها سخن بیهوده و یاوه و باطل معنی کردهاند و در واقع به آن دسته اعمال و رفتار و اعتقاداتی گفته میشود که به طور غیرمنطقی به توجیه و تشریح یک پدیده بپردازد.
این عقیده به خرافات، در فرهنگها و آداب و رسوم مختلف با یکدیگر متفاوت است و همینطور سینه به سینه و نسل به نسل منتقل میشود و چه بسا در این بین، دستخوش تغییرات عجیب و غریبی نیز بشود.
گاهی این نفوذ خرافات در زندگی و افکار انسان، آنقدر عمیق است، که به سختی میتوان آن را دور کرد. وقتی از همان سالهای اولی که خودت را شناختی مدام در گوشت خوانده باشند که فلان عدد نحس است یا دیدن گربه سیاه آنهم اول صبح نشان بدبیاری است، دیگر برایت سخت است این باور را از ذهنت دور کنی و به قول معروف بیخیالش شوی!
این ساختههای ذهنی و غیرواقعی، در زندگی خیلیها چنان اهمیتی پیدا کرده که حاضر نیستند ریسک رعایت نکردنش را به جان بخرند و بدون اینکه دلیل هیچ یک از رفتار و عقایدشان را بدانند، به این ساختههای ذهنی دامن میزنند و آن را به دیگران نیز منتقل میکنند.
ارتباط بین جارو کردن بچه و آمدن مهمان رودربایستیدار!
وقتی از بیرون به قضیه نگاه میکنی، خندهات میگیرد! ارتباط دو چیز بسیار دور از هم خندهدار هم هست. خرافاتیها برای هر چیزی، قوانین خودشان را دارند. مثلاً معتقدند نباید قیچی را بههم زد چون دعوا راه میافتد. یا اگر بچه جارو دست بگیرد و خانه را جارو کند، همان موقع مهمانی که با او رودربایستی داری میآید. اگر اول صبح گربه سیاه ببینی آن روز، روز خوبی برایت نیست. بعضی اعداد مثل 13 بدشگون هستند و بعضی دیگر خوشیمن. اگر میخواهی لباس بدوزی چهارشنبه این کار را بکن چون از آن به بعد دیگر چهارتا چهارتا برایت این اتفاق میافتد! دیده شدن تفاله چای در حالی که روی سطح چای شناور است نشانه آمدن یک غریبه به خانه است. عطسه نشانه این است که نباید در کار عجله کرد. شب نباید ناخن گرفت و هزار قانون و مقرراتی که هیچکس هیچوقت دلیلشان را نپرسیده است.
خرافاتیها چه کسانی هستند؟
کارشناسان معتقدند اعتقاد به خرافه با توسعهیافتگی نسبت عکس دارد. یعنی در هر منطقهای که سطح توسعهیافتگی در زمینههای مختلف مثل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پایین باشد، شیوع خرافات و موهومات در آنجا بیشتر است.
به طور کلی علم، با هرگونه مطلب و عقیده متافیزیکی موهوم که ریشه عقلی ندارد مقابله کرده و آن را رد میکند. پس هر جامعهای که از سطح علمی و فرهنگی پایینتری برخوردار باشد، خرافات در آن بیشتر جا باز خواهد کرد.
البته نظر بالا را گروهی دیگر از کارشناسان قبول ندارند و برای اثبات مدعایشان، جوامع پیشرفتهای مثل آمریکا را مثال میزنند که در عین توسعهیافتگی، باز هم معتقد به اصولی هستند که مبنای عقلی و منطقی ندارد. آنها معتقدند این پدیده مصنوع دست بشر، تنها معضلی است که با وجود تغییر و تحولات رشد و توسعه جوامع هنوز به حیات خود ادامه میدهد و اتفاقاً بر طرفدارانش افزوده شده و فقط شاید شکل آن کمی تغییر کرده باشد.
اما آنچه اکثر کارشناسان بر آن تأکید دارند این است که خرافات، به دلیل جهل نسبت به ناشناختهها و نادیدهها ایجاد شده است. وقتی انسان خودش را در برابر توضیح یک مسئله ناتوان میبیند و نمیتواند برای آن دلیلی پیدا کند، دچار خرافات میشود.
از نظر روانشناسان، خرافات در مواقع حساس و لحظههای عدم اطمینان و اعتماد برآینده ایجاد میشود. به این معنا که خرافاتیها برای آن که از نظر روحی احساس آرامش کنند، به برخی اصول و اعتقادات متوسل میشوند و با این کار میخواهند اضطراب ناشی از پدیدههای ناشناخته را در وجود خود کم کنند.
جامعهشناسان نیز تأثیر محیط جامعه بشری را در پرورش خرافات مهم و حیاتی میدانند و معتقدند افکار خرافی به دو دسته تقسیم میشود. یک دسته آنهایی که ریشه در فرهنگ خود جامعه دارند و گروهی دیگر آنهایی که از ملل دیگر به عقاید ما راه پیدا کردهاند.
خرافات در دین
نه فقط در دین ما، که در همه ادیان بحث نفوذ خرافات همیشه مطرح بوده و موجب نگرانیهایی شده است. اینکه از اجدادمان یک سری اصول بیپایه و اساس را بگیریم و آن را بدون چون و چرا و بدون ریشه دینی اجرا کنیم، نه تنها به اصل دین ضربه میزند که حواشی دین را به متن آن میکشاند.
برای مثال مسئله سحر و جادو و یا چشمزخم که در قرآن کریم نیز به آن اشاراتی شده است، موجب شده تا بدعتهایی وارد شود و راهکارهای خرافی مختلفی برای جلوگیری از سحر شدن و یا در امان بودن از چشمزخم ارائه میشود. برای مثال آویزان کردن انواع مهرههای آبی با چشمهای مشکی و یا انجام کارهایی که در اسلام توصیهای به آنها نشده خرافات تلقی میشود و تنها زاییده فکر گذشتگانمان است.
در قرآن در آیات بسیاری پیروی کورکورانه از اعمال و رفتار نیاکان و پدران مذموم شمرده شده و خداوند همه را از این کار نهی کرده است.
بزرگان دین و مراجع نیز بارها و بارها از نفوذ این خرافات در دین ابراز نگرانی کرده، آن را بدعت در دین دانسته و خواستار دور انداختن افکار موهوم و خرافی وارد شده به دین که هیچ پایه و اساس دینی ندارند، شدهاند.
فرآیند تبدیل شدن تفاله چای به مهمان غریبه!
خرافاتیها اغلب منتظرند تا از عالم غیب یک اتفاق خوب یا یک اتفاق بد برایشان بیفتد! هر چیز و هر اتفاق، یک نشانه است برای بروز یک فاجعه. فکر افراد خرافی مدام درگیر این است که نکند فلان کارم باعث فلان اتفاق شود و یا چه شده و چه کار کردهام که فلان بدبیاری را آوردهام.
این افراد از هرچیز کوچک بیاهمیتی که اطرافشان اتفاق میافتد یک داستان میسازند و آن را در زندگی خودشان مؤثر میدانند و جالب این که، به خاطر جذب این انرژیها، آن چیزی که اعتقادش را دارند سرشان میآید!
اگر در اطرافتان آدم خرافاتی داشته باشید، میبینید که افکار و زندگیاش چطور محدود به باورهایی شده که خودش هم دلیلش را نمیداند اما آنچه باور دارد برایش پیش میآید. مثلاً وقتی که صبح گربه سیاهی میبیند و پیش از آن هم معتقد بوده که گربه سیاه دیدن اول صبح بدبیاری میآورد، آنقدر این فکر را میپروراند و آنقدر انرژیهای منفی را جذب میکند که آخر سر هم آن اتفاق بد برایش میافتد!
اصلاً شاید قرار بوده آن اتفاق بد در آن روز برایش بیفتد اما فرد خرافاتی، اتفاق بد را به گربه بخت برگشته میچسباند و خودش و عوامل بیرونی را در جریان بدی که واقع شده مؤثر نمیداند. حالا کافی است این اتفاق چند بار تکرار شود تا همین تکرار موجبات راسخ شدن اعتقاد یک خرافاتی به افکار موهومش را فراهم کند!
خرافاتیهای چشمآبی
همیشه وقتی صحبت از خرافات میشود و سطح پایین فرهنگی و فکری یک قوم، احساس میکنیم حتماً خرافاتیها شرقی هستند. البته اینکه شرقیها بیشتر به ماورا اعتقاد دارند و به دلایل سیاسی و فرهنگی گوناگون از نظر علمی و توسعهیافتگی در سطح پایینتری قرار دارند، موجب گرایش بیشتر آنها به خرافات شده است اما گستره خرافات آنقدر وسیع است که دامن چشمآبیهای آنطرف دنیا را هم گرفته است.
اگر پرستش بت و گاو و آتش یکی از خرافههای دینی شرقیها محسوب میشود، توسل به درخت در اسکاتلند و فروکردن سکه در تنه درختی خاص در انگلستان برای گرفتن حاجت، از خرافاتی است که ریشه در فرهنگ قدیمی غربیها دارد.
اما از عقاید خرافی دینی که بگذریم، به باورهای دیگری میرسیم که نمونههایشان در فرهنگ خودمان هم پیدا میشود. برای مثال در انگستان، گربه سیاه نشانه خوشاقبالی است. نماد گربه سیاه را روی مراسم شاد و خاصشان میگذارند تا آن مراسم هرچه بهتر و باشکوهتر برگزار شود. همچنین انگلیسیها معتقدند گفتن عبارت «خرگوشهای سفید» در روز اول ماه باعث میشود که تا آخر ماه اتفاقات خوبی برایت بیفتد.
اعتقاد به نحسی عدد 13 و زدن به تخته برای چشم نخوردن فرد هم از آن دسته خرافاتی است که به فرهنگ ما هم وارد شده است.
ایتالیاییها به طلسم و جادو بسیار معتقدند. خرافاتیهای این کشور همواره در پی طلسم کردن و یا باز کردن طلسم هستند و شیوههای خاصی برای انجام این کار دارند.
خرافاتیهای این کشور دیدن راهبه را بدشگون میدانند و وقتی راهبه میبینند بلافاصله بر آهن یا فولاد ضربه میزنند تا بد نبینند!
اسپانیا هم به عنوان کشوری پیشتاز در باورهای خرافی، عقاید جالبی مثل ممنوعیت دست بهدست کردن نمکدان در هنگام خوردن غذا دارند. آنها در روزهای خاصی که از نظرشان نحس است به سفر هوایی و دریایی نمیروند و معتقدند اگر جارو به صورت فرد مجرد برخورد کند، این فرد تا آخر عمر عزب خواهد ماند!
فرانسویها هم گربه سیاه را نحس میدانند و برعکس، دیدن عنکبوت و تار بستن آن در خانهشان نشاندهنده آمدن خبر خوب و خوشبختی است!
زنان خرافاتی فرانسوی شلوار همسرشان را با کمربند اتو نمیکنند چون این کار از نظر آنها باعث ایجاد دردهای کلیوی میشود!
به حتم اگر از کسانی که این خرافات را یکی از اصول زندگیشان قرار دادهاند سؤال شود، دلیل هیچیک از مواردی که به آنها اعتقاد دارند را نمیدانند و از آن بدتر اینکه هیچ وقت به فکرشان نرسیده که از کسی که آنها را منتقل کرده دلیلش را بپرسند. شاید اگر این تفکر و تعقل در هر نسل و هنگام منتقل شدن خرافات صورت میگرفت، شاهد نشر و گسترش آن، آنهم در این ابعاد نبودیم.
شاید هیچکس هیچوقت نداند چرا عدد 13 نحس است؛ چرا باید بعد از عطسه کردن، کاری که میخواهی انجام بدهی را به تأخیر بیندازی؛ چرا بههم زدن قیچی موجب دعوا راه افتادن میشود اما این موارد هنوز هم رعایت میشود و ترس از عقوبت رعایت نکردنش، همچنان در دل خیلیهایمان باقی است.
تبدیل خارش كف دست به پول بادآورده!
اكثر كارشناسان بر آن تأكید دارند این است كه خرافات، به دلیل جهل نسبت به ناشناختهها و نادیدهها ایجاد شده است. وقتی انسان خودش را در برابر توضیح یك مسئله ناتوان میبیند و نمیتواند برای آن دلیلی پیدا كند، دچار خرافات میشود.
۱۳۹۲/۱۰/۱۸