به گزارش نما، چندی پیش این خبر روی بخش فرهنگوهنر خبرگزاریها قرار گرفت: «دوفیلم «قصهها» و «پریناز» پروانه نمایش گرفتند.» به این بهانه حرفهای فاطمه معتمدآریا را که در هر دو این فیلمها حضور دارد، درباره سهسال دوری از سینما و سالهای پیشرو را میخوانید:
در این سالهایی که از سینما دور بودید و حالا بعد از سهسال، تقدیر روی خوش نشان داده و امسال شما با دو فیلم «قصهها» و «پریناز» در جشنواره فجر دوباره میهمان پردههای سینما هستید، تحلیل و احساستان چیست؟
نمیتوانم بگویم تحلیل یا احساس خاصی دارم. هنوز در ذهنم چند فیلم دیگر هست مثل «صدسال به این سالها» که ششسال پیش ساخته شده و هنوز مجوز نگرفته. برایم جالب است. این خبر را هماکنون از شما شنیدم چون اخبار سینمایی را خیلی سال است که دیگر نمیخوانم. به سایتها هم نمیروم و اخبار را پیگیری نمیکنم. فکر میکنم اکران این دو فیلم قدم بزرگی است که وزارت ارشاد برداشته و نشانه این است که سوءظنها و سوءتعبیرها و برچسبهای نامناسبی که در این سالها به سینما زدند، با نگاه بیطرفانه در حال ازبینرفتن است. آفت سوءظن که در این چندسال در جامعه پخش شده، تاثیر مستقیم خود را بر سینمای ایران و بخش فرهنگی گذاشته است، اما خوشبختانه با شعور و تدبیر مسوولان فرهنگی دولت جدید، روند خوبی در حال انجام است. باید شکرانه این نگاه خردمندانه را بهجا آورد که موجب بازگشت سینمای ایران به دوران قابلاحترام خود خواهد شد.
خوشحالم نگاه توأم با سوءتفاهم و تهمتزنی جای خود را به قضاوت عاری از اغراض و اتهام داده است. این روند، بیشک نشانه این است که سینمای ایران، در حال عبور از موانعی است که سر راه فعالیت آن ایجاد شده بود.
در این دوفیلم دونقش بسیار متفاوت ایفا کردهاید. تصور میکنید در فجر امسال که تصویر شما بعد از مدتها بر پرده سینماها نقش میبندد، واکنش مردم نسبت به این دونقش چگونه باشد؟
نمیخواهم بگویم این دو نقش، برای مردم تصویری لذتبخش یا خوشایند ایجاد خواهد کرد. چون «قصهها» ادامه نقش «نوبر» فیلم «روسری آبی» است؛ من کار خاصی نکردم، ایفای نقش محدودی بوده به خواست کارگردان که باید بگویم من نقش بازی نکردم، فقط کمک کردم ایده خانم بنیاعتماد اجرا شود. در «پریناز» اما سعی کردم به کمک کارگردان یک نقش متفاوت از آنچه از من دیده شده را ایفا کنم. از این فیلم چهارسال است که بیخبرم. یکبار فیلم را دیدم، قبل از هر ممیزی و امیدوارم آن چیزی که روی پرده سینماها به نمایش درمیآید، آنقدر دور از آن چیزی که من بازی کردم نباشد تا دلم بسوزد.
در این سالها که از حرفهتان دور بودید، چه آموزههایی از این دوران داشتید؟
من زندگی عادی خودم را داشتم. فقط زندگی کاریام متوقف شده بود. اما زندگی جریان داشت. نمیتوانم بگویم سخت گذشته یا زندگیام را بهخاطر این اتفاق از دست دادم فقط میتوانم بگویم متاسفم. چون رابطه مردم در این چند سال با بخش فرهنگی قطع شد و من هم جزیی از آن بودم.
شما در این سالها خواهناخواه بهخاطر عملکرد و تفکراتتان نوک پیکان بودید، درباره این موضوع چگونه فکر میکنید؟
من اصلا نمیفهمم چه خبر است و چه اتفاقهایی افتاد. من اصولا قانونمندم. حاضر نیستم کار غیرقانونی انجام بدهم. جالب است افرادی هستند که وقتی مقید و قانونمدار باشی وادارت میکنند کار غیرقانونی بکنی یا اینکه اصلا تو را غیرقانونی جلوه میدهند. این از کجا سرچشمه میگیرد؟ واقعا عقل من نمیرسد. نمیخواهم بهش فکر کنم. اینقدر برایم کار فرهنگی مهم است که حاضر نیستم وقتم را برای فکرکردن به اینکه این همه جفا در این سالها در حوزه فرهنگ از کجا آمده تلف کنم. اگر بخواهم به این چیزها فکر کنم باید بگویم برخی از آنها که مسوول تصویب سناریو بودند یا پروانه نمایش دادند اکنون متهم به سوءاستفاده مالی هستند یا… اگر بخواهم به این چیزها فکر کنم یا باید خیلی غصه بخورم و فکر کنم که این آدمهای ناصالح چطور به بخش فرهنگی راه یافتند یا باید بخش فرهنگی یکتنه با آن مبارزه کند و بار مشکلاتش را به دوش بکشد وقتی میبینم برخی کسانی که به سناریوهای خانم «بنیاعتماد» اتهام غیراخلاقی میزدند اکنون، خود، به اعمال غیراخلاقی متهم شدهاند.
فکر میکنید این همه دوری از سینما، دوری از حرفه شما ارزش این را داشت که اینگونه عمل کنید؟
من هیچکاری نکردم. فقط خودم بودم و به کارم اعتقاد داشتم. وقتی یک نفر 20وچندسال تلاش میکند از ابتذال به دور باشد طبیعی است وقتی آدمهای مبتذل بر سر کار بیایند دیگر جایی ندارد. من فقط در برابر این ابتذال ایستادم و طبیعتا از بابت آن خوشحالم.
در این مدت چه کارهایی جز فعالیتهای بشردوستانه کردید؟
من هرکاری قبلا میتوانستم انجام دهم و قبلا فرصتش را نداشتم انجام دادم. بخشی از وقتم صرف خانواده شد، بخشی از آن صرف فعالیتهای بشردوستانه و بخش زیادی هم صرف داوری جشنوارههای مختلف سینمایی مثل جشنوارههای ابوظبی، روتردام، دوبی، سوئد، استونی، هند، چین و تقریبا همهجای جهان را چرخیدم.
هشتسال دوران احمدینژاد و مدیریت سینمایی شمقدری برای شما چگونه گذشت؟
چهارسالش را که کار کردم، نفهمیدم چقدر سخت بود کارکردن در این چهارسال. چهارسال بعدش را هم که اجازه کار نداشتم و نشستم ببینم چرا اجازه کار ندارم.
سالهای پیشرو و مدیریت سینمایی آقای ایوبی را چطور ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم الان یک خرد جمعی در سینما حاکم است با مدیریتهای جدید و برخوردهای جدید با وجود آقای جنتی و درایت آقای ایوبی. فکر میکنم ما همانطور که اول صحبتهایمان گفتم داریم رجعت میکنیم به گذشته قابل احتراممان.
شما با وجود روزهای تلخی که در چهارسال دولت قبل از سرگذراندید، 24خرداد رای دادید و مردم را هم به رایدادن تشویق کردید. آیا آنروز چنین روزی را پیشبینی میکردید؟
کاملا. اگر غیر از این میشد شاید به باورهای خودم شک میکردم. به این باور که بیخردی همیشه پایدار نیست.
منبع: فرارو
فاطمه معتمدآریا: چهارسال نشستم ببینم چرا اجازه كار ندارم! / در برابر ابتذال ایستادم
۱۳۹۲/۱۰/۲۸