به گزارش نما، بانی فیلم نوشت:
یکی از مهمترین رویدادها و شاید اگر بحث کنداکتور نوروز 93 نباشد، مهمترین اتفاق ماه های آخر مدیران رده بالای سیما جشنواره جام جم بود که با حاشیههای فراوانش چهارشنبه شب گذشته برگزار شد. فارغ از نحوه اهدای جوایز و چینش برنامهها، نحوه هدایت و مدیریت مهمانان و مدعوین چنان افتضاح و بدون نظم بود که دو روز بعد منجر به عذرخواهی دبیر جشنواره هم شد. البته استدلال مهدی فرجی مبنی بر اینکه «فکر می کردیم حدود 15 درصد از مهمانان به اختتامیه نیایند»، قطعاً نمیتواند پاسخ قانع کنندهای باشد برای چهرههایی که جزو برگزیدگان بودند و صندلی گیرشان نیامد. هر چند بخش خبری 20:30 در گفت وگوی کوتاهی با کوروش سلیمانی- که پشت در مانده بود و با لبخند گفت: «ما کارت دعوت داشتیم اما صندلی به ما نرسید، اشکالی هم ندارد»- چنان ظریف به این مسئله پرداخت که انگار اتفاق خاصی نیفتاده است. اما همانطور که در «بانی فیلم آنلاین» نوشتیم، این بینظمی از سوی مسئولان برگزاری تا آنجا پیش رفت که تعدادی از مدعوین که باید روی سن حاضر می شدند به دلیل همین مسئله و نبود صندلی برای نشستن با قهر و عصبانیت سالن را ترک کردند. هومن برق نورد یکی از این هنرمندان بود که نامش از میکروفون اعلام شد اما او که لحظاتی قبل شاهد این بی نظمیها بود و جایی برای نشستن نیافت، سالن را با دلخوری ترک کرده بود. گویا امین حیایی نیز که ابتدا روی صندلی نشسته بوده وقتی برای لحظاتی سالن را ترک میگوید، در بازگشت جایی برای نشستن نمییابد و با ناراحتی خارج میشود. شقایق دهقان نیز که به همراه همسرش محراب قاسمخانی و فرزندش جزو مدعوین بود، به دلیل شلوغی بیش از ظرفیت سالن دچار مشکلاتی شد و ترجیح داد همراهانش را در خارج از سالن نگه دارد تا هدیه و تندیس خود را دریافت کند. با این حال هنگام سرو شام این شلوغی چنان از کنترل خارج شد که او نیز قید صرف غذا را زد و راهی خانه شد.
در شکل حرفهای و آبرومندانه، در چنین مجالسی که پای حضور چهرههای سرشناس در میان است، باید دست کم صندلیها با نام آنان مشخص شود تا شخصیتهای معروف ناگزیر نشوند به شیوه استادیومی برای نشستن خود جایی بیابند. نکتهای که عدم رعایت آن در زمان سرو دیرهنگام شام هم رخ داده و خیلی ها را گرسنه به خانه فرستاده است.
از سویی دیگر غلطهای گل درشت در کارگردانی تلویزیونی که هنگام ادای نام محمدعلی طالبی توسط مجری، چهره ابوالقاسم طالبی را سوئیچ میکرد یا ناتوانی در قاب گرفتن به موقع چهره تقدیرشدگان در سالن در تماشای تلویزیونی مراسم آزار دهنده بود. حال بماند که به خود زحمت نداده بودند تا از نمایشگر سن، لحظاتی از آثار برگزیدگان را نمایش دهند.
از سویی احسان علیخانی نیز که در حدود شش ساعت اجرای مشکلی را تجربه کرد، با وجود آنکه تلاش داشت تا با شوخیهایش جو سالن را از کسالت خارج کند، گاهی از مرز ادب خارج میشد. نکته ای که او شب بعد در ارتباط تلفنیاش در برنامه «سین مثل سریال» بر آن تأکید و عذرخواهی کرد. اصرار عجیب علیخانی به دست زدن و تشویق حضار نیز جزو نکات قابل اشاره بود. الفاظی چون «جون مادراتون دست بزنید»، «خیلی بد و زشت دارید دست میزنید»، «یا نزنید یا…»، «بابا مهمون خارجی داریم دست بزنید دیگه» و نظایر آن که از سوی علیخانی مطرح میشد، چندان در خور این جشن نبود. همچنین شوخیهایی که با برادران صفاریان پور، علی نصیریان، امین زندگانی، کارگردان مستند «خانه ای در مه» (او با پای شکسته و عصا خود را دوان دوان به سن رساند و علیخانی هم گفت «از این ور از این ور، دیگه پات مشکل داره، 30 بار گفتم! دوستان کمک کنن با مغز زمین نخوره!» حالا درسته در بخش مستند جایزه گرفته، دیگه زمین خوردش به دردمون نمیخوره!) و… کرد، همگی جای تعجب داشتند. جالبتر آنکه او گفت «میخواستم یه شوخی هم با آقای تقدس نژاد (مدیر مالی و اداری صدا و سیما) بکنم، آقای دارابی گفتند نکن!» که احتمالاً این شوخی در صورت کسب اجازه، سطح اجرای او را در این مراسم حسابی افزایش میداد! البته علیخانی مجری مسلط و موفقی است و دلیل طرح این صحبت ها از سوی او، قطعاً به عدم برنامه ریزی صحیح و نبود چهارچوبی تعریف شده از سوی متولیان مراسم برمیگشت که مجری را در شرایط دشواری قرار داد.
همین اواخر مراسم اهدای جوایز گلدن گلوب میتوانست الگوی خوبی برای دست اندرکاران جشنواره جام جم باشد تا لااقل بخشهایی از ایده های آنها را در قالبی وطنی اینجا پیاده کنند. شاید تنها بخش تحسین برانگیز این جشنواره، شوخی فوق العادهای بود که بازی رامین ناصرنصیر و جواد رضویان روی صحنه رفت و الحق متن حساب شده و طنازانهای هم داشت. در چنین رویدادهایی که به دلیل طولانی شدن، موجبات خستگی حضار فراهم میشود، گنجاندن چنین بخشهایی میتواند یک زنگ تفریح معقول باشد. شاید علیخانی نیز همین نکته را دریافته بود که با شوخیهایش قصد داشت جور غیبت کمدین هایی را بکشد که می توانستند در جای جای مراسم، فضا را تلطیف کنند.
یادداشتی از هادی داداشی
جان مادرتان دست بزنید!
۱۳۹۲/۱۰/۳۰