نسخه چاپی

مرجانه گلچین و پس​انداز عشقش!

این روزها او را در سریال «شاهگوش» به كارگردانی داود میرباقری می‌بینیم؛ سریالی كه در آن باز هم نقش یك خانم میانسالی را دارد كه هیچ كس از پس حاضر جوابی‌هایش بر نمی‌آید. تكراری كه برای خیلی‌ها دلنشین است.

به گزارش نما به نقل از مجله زندگی ایده آل: درست است که در گفت‌وگو کردن کمی‌سختگیر است و به دليل فرار از حاشیه سعی دارد با رسانه‌ها زیاد گفت‌وگو انجام ندهد اما همان‌طور که خودش می‌گوید آدمی کاملا دلی است. از ته دلش حرف می‌زند و زمانی که روبه‌رو شما نشسته است حس می‌کنید همان مادر سر و زبان دار قصه‌ها است، با همان تیزبینی و شیطنت‌هایش. با او به گفت و گو نشستیم و از همان مرجانه گلچین به قول خودش ته تغاری خانواده‌ها، سر به زیر و دم بخت پرسیدیم تا مرجانه گلچینی که حالا رکن اصلی خانواده شده است و راه را به دیگر اعضای خانواده نشان می‌دهد. ‌این روزها او را در سریال «شاهگوش» به کارگردانی داود میرباقری می‌بینیم؛ سریالی که در آن باز هم نقش یک خانم میانسالی را دارد که هیچ کس از پس حاضر جوابی‌هایش بر نمی‌آید. تکراری که برای خیلی‌ها دلنشین است و بسیاری از علاقه‌مندانش او را با همین نقش‌ها دوست دارند.

چرا از ايران رفتم؟

اول از ‌این شروع کنیم که چرا به آمریکا رفتید؟

اول‌ از این شروع می‌کنم که به آمریکا نرفتم و انگلیس رفتم! سال 74 بود که آخرین کار سینمایی‌ام را کار کردم و تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل از‌ ایران بروم و همان جا هم ساکن شوم چرا که دو تا از برادرهایم و خواهرم همان جا زندگی می‌کنند. مدتی آنجا بودم، اما دلتنگ شدم، نظرم برگشت و دوباره برگشتم و دوباره فعالیتم را شروع کردم. منتهی در تمامی این مدت که کار تصویر نمی کردم در تئاتر و رادیو فعالیت داشتم البته هر وقت که به ایران می‌آمدم.



مرجانه گلچین سریال‌های ‌ایرانی قبل و بعد از انگلیس چه تفاوت‌هایی کرده است؟

در واقع مرجانه گلچین بزرگ شده است.(خنده) به سن میانسالی رسیده است و در واقع سعی دارد از تجربه‌های گذشته‌اش به نحو احسن استفاده کند.

حالا جنس مخاطبان مرجانه گلچین چقدر فرق کرده است؟

فکر می‌کنم مشکل پسند تر شده اند. خیلی سخت تر می‌شود مخاطب را راضی کرد. همین باعث می‌شود تلاش کنیم تا به روز باشیم. هنرمندی که به روز نباشد، خیلی زود لوث می‌شود و کار و بارش از سکه می‌افتد.

حالا شما‌ این مخاطبان را دوست دارید یا آن قبلی‌ها را؟

فرقی نمی کند تضمین حضور من در تمام مدت کاری ام حضور مخاطب است. اصولا هر اثر هنری بدون حضور مخاطب هیچ ارزشی ندارد. مثلا نمی توانی برای دلت بازی کنی یا فیلمی بسازی که نهایت برای دلت ساخته‌ای. این یک ارتباط دو طرفه است. بودن تو مستلزم بودم مخاطب است. آنها سرمایه اصلی زندگی هنری من هستند که از دیروز تا امروز با وسواس و عشق پس انداز کرده ام.

براي بيست بازی مي​کنم

چقدر برای دل خودتان بازی می‌کنید؟

من برای دل خودم بازی نمی کنم؛ من دلی بازی می‌کنم. آنچه از دل برآید بر دل نشیند. همیشه گفته‌ام؛ با خودم و کارم همیشه صادق هستم. کارم را عاشقانه انجام می‌دهم. با صد در‌صد انرژی حضور پیدا می‌کنم. صددرصد می‌گذارم که حداقل بیست تحویل بگیرم. امان از آن موقعی که برای بیست حضور پیدا کنیم. خدا می‌داند نتیجه اش چه خواهد شد.

تاثير عمه بهجت در زندگي کاري من!

چه طور شد که مرجانه گلچین که قبل از‌این یک دختر کم روی دم بخت بود، تبدیل شد به زن میانسالی که هیچ کس از پس زبانش بر نمی‌آید؟

(خنده) طبیعی است من شرایط سنی‌ام تغییر کرده است. پس نقش‌های پیشنهادی هم باید متناسب با سنم تغییر می‌کرد. اگرچه سن میانسالی در ایران برای یک خانم بازیگر شرایط ایده‌آلی ندارد خیلی زود بایدمادر باشی و جایت در آشپزخانه باشد در صورتیکه با تجربه سن میانسالی هر فردی به یک پختگی می‌رسد که چه در زندگی شخصی و چه زندگی حرفه‌ای خیلی سنجیده تر می‌تواند عمل کند و اما در مورد پذیرش نقش دختر کم رو در گذشته و پر رو در سنین میانسالی؛ باور کنید که من بی‌تقصیرم، نقش‌هایی است که طراحی شده است.



حالا از شوخی گذشته این انتخاب خودتان بوده که این طور بازی کنید یا اینکه یک بار امتحان پس دادید، همه خوش‌شان آمد و نقش‌های بعدی به همین منوال طراحی شد؟

نقطه عطف تغییر رویه در بازی من، در اصل در سریال «بزنگاه» بسته شد. فضای کاری آقای عطاران و نوع نگاهی که او نسبت به انتخاب قصه‌هایش دارد، دست را در کار برای بازیگران و تیم خیلی باز می‌گذارد و به یک رهایی دلچسب می‌رسیم؛ به یک بی مرزی بین خودت و تماشاگر.در این تجربه بود که من به زوایای دیگری از بازیگری فکر کردم،جسارت پیدا کردم واحساس کردم برای بازی کردن، علاوه بر دیالوگ به زبان بدن هم نیاز دارم. این طور بود که «عمه بهجت» بزنگاه به دنیا آمد و سنگ بنایی شد برای طراحی پیشنهاد‌های بعدی که البته نمی دانم از این اتفاق باید خوشحال باشم یا نباشم. خوشحالم چرا که در طی چند سالی که مجددا فعالیتم را شروع کردم و با تغییر رویه در بازیگری به عنوان بازیگر طناز مورد استقبال منتقدین و مخاطبین عزیز قرار گرفتم، چندین و چند بار هم جایزه گرفتم و نارحت از اینکه به همین خاطر عده‌ای مرا تکراری دیده‌اند. خودم نمی‌دانم تکلیفم چیست؟ لطفا مرا یاری کنید؛ خوشحال باشم یا نباشم؟

مرجانه گلچين با خصوصيات يک اسفندي تمام عيار

فکر می‌کنید چه بخش‌هایی از بازی شما مورد غفلت قرار گرفته است؟

بازیگر باید بتواند در هر نقشی که به او محول می‌شود، کوتاه یا بلند خوش بدرخشد. در حرفه ما نهایتی وجود ندارد. همیشه در نو آموزی و این حرفه یک جاده بی نهایت است. فقط دراین رفتن تجربه‌ات بیشتر شود. امیدوارم تجربه نقش‌های مختلف و متنوع را از دست ندهم. این همان غفلتی است که از آن می‌ترسم.

در جوانی، زمانی که در تلویزیون دیده شدید، چنین افقی از‌ آینده را برای خودتان تصور می‌کردید؟

در سنین نوجوانی ورود خوبی داشتم و خوب دیده شدم. حالا هم بعد از یک دهه دوری دوباره لطف خدا شامل حالم شده و باز عزیزانم فراموشم نکرده‌اند. این شانس بزرگی است که باید قدرش را دانست و من هم قدرش را می‌دانم.

حالا خودتان چقدر مرجانه گلچین را دوست دارید؟

مرجانه گلچین بداخلاق را اصلا دوست ندارم! اما متاسفانه گاهی اوقات پیش می‌آید. وقتی بداخلاق هستم خیلی بد می‌شوم.(خنده) اما وقتی هم خوبم، خیلی خوبم. سمبل ماه من ماهی است (اسفند). در جهت جریان و گاهی برخلاف جریان حرکت کردن از ویژگی‌های ماهی است. مهم این است که هر وقت آن را از آب بگیری تازه است.

چرا پير نمي​شوم؟

خانم گلچین چرا شما پیر نمی‌شوید؟

جدی می‌گویید؟ اگر من پیر نمی‌شوم چرا دائم نقش‌های مادر به من می‌دهند؟ (خنده) من گاهی‌اوقات با پیشنهادات عجیب و غریب مواجه می‌شوم که فکر می‌کنم سال آینده نقش مادربزرگ هم جزو آنها باشد. گاهی اوقات کسانی را به عنوان بچه، داماد و عروس من انتخاب می‌کنند که شاید یکی، دوسال فاصله با من داشته باشند! برای خود من خیلی جای تعجب دارد و واقعا خیلی وقت‌ها روحیه‌ام خراب می‌شود که حتما من خیلی پیر شده‌ام!

شما هنوز مادر نشده‌اید، اما خیلی خوب نقش مادران را بازی می‌کنید، چطور؟

مادر شدن حس بسیار زیبایی است و متاسفانه من خودم‌این تجربه را نداشتم. از آنجایی که ‌این حس خیلی برایم مقدس است، روی رفتار اطرافیان و کسانی که برای خودم خیلی عزیز بودند خیلی دقیق شدم. بعد فکر می‌کنم این وظیفه یک بازیگر است که هر نقشی را به بهترین شکل ممکن ایفا کند. شاید روزی نقش یک مرده شور را بازی کردم این دلیل نمی شود که یک عمر مرده شور بوده باشم!

هميشه از حاشيه مي​ترسم

از بازی روبه‌روي کدام بازیگر در تمام ‌این سال‌ها لذت بردید؟

گاهی اوقات پیش می‌آید که تیم در چند مجموعه با هم همکاری می‌کنند. این همکاری پی در پی یک هماهنگی در شما ایجاد می‌کند. یک زمانی هایی دیگر با زبان دیالوگ با هم حرف نمی زنید نگاه شما پیام را می‌رساند و طرف مقابل متوجه می‌شود که شما چه چیزی را می‌خواهی و طرف مقابل چه کاری باید انجام دهد. شاید به همین دلیل باشد که خیلی از کارگردانان با تیم همیشگی خودشان کار می‌کنند.این طور راحت تر هستند. در همین چند سال اخیر در کارهایی که داشتم چند نفری بودند که دائم همکاری ما با هم تکرار شد و من شخصا خیلی لذت بردم. یکی از همین آدم‌ها که واقعا حیفم می‌آید از او نامی نیاورم، آقای حمید لولایی است. او علاوه بر اینکه بازیگر بسیار توانایی است، همراه خیلی خوبی هم هست.

چرا ‌اینقدر کم گفت‌وگو می‌کنید؟ در گفت و گو کردن سختگیر هستید؟

من همیشه از حاشیه ترسیده‌ام. متاسفانه گاهی پیش می‌آید حرفی را بزنی که اصلا نیت قلبی‌ات نبوده یا در لحظه چیزی را بگویی که آن موقع شرایط‌ ایجاب می‌کرده که آن حرف را بزنی. هرگز دوست ندارم در عالم حرفه‌ای که در آن کار می‌کنم کسی را آزرده خاطر کنم چرا که فکر می‌کنم عمر کاری ما، زمانی که کنار هم قرار داریم خیلی کوتاه است و ارزش ‌این را ندارد که با حرف یا سخن نسنجیده کسی را آزرده کنيم.‌ بخش دیگر این است که من حرفم را زمانی که بازی می‌کنم در مورد تحلیل نقشم می‌زنم، درست یا غلط بودنش را می‌گذارم بر عهده مخاطب و منتقدان.



در سریال «شاهگوش» نقش شما بیشتر از‌ اینکه یک کاراکتر باشد، تیپ است.خود شما پسندید؟

تحلیل من از نقش و اجرای آن دقیقا با نظر نویسنده و کارگردان یعنی جناب داود میرباقری صورت گرفته است. تقریبا می‌توانم بگویم تمام عوامل هم به همین منوال کار کرده اند. من تمامی سعی ام را کردم که ذهنیت آقای میرباقری نسبت به «گلاب» به عینیت تبدیل شود. نمی‌دانم چقدر موفق بوده‌ام. امیدوارم که این‌طور بوده باشد.

همیشه در مورد کارهایم نقد منصفانه می‌کنم. خیلی از جاهایش ممکن است‌ایراد داشته باشد، اما در مورد بخشی که می‌گویید به تیپ بیشتر نزدیک شده است؛ برای این است که داود میرباقری تعلق خاطر زیادی به تئاتر دارد، از همان روز اول صحبتی که با داود میرباقری داشتیم، قرار بر‌این بود که زندگی‌ این آدم‌ها درست مانند یک صحنه تئاتر باشد. به وجه نمایشی قصه خیلی علاقه‌مند بودم و دوست داشتم که‌این جنبه را حفظ کنم و فکر می‌کنم در اکثر شخصیت‌های مجموعه ‌این اتفاق افتاده است و بیشتر به سمت تیپی رفتند که مورد نظر داود میرباقری بوده است.

۱۳۹۲/۱۱/۲۸

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...