به گزارش نما، حرف که میزند به صندلی میخکوب میشوی و گذر زمان گویی به فراموشی سپرده میشود. گاهی یادت میرود که خودکار را برای نوشتن در دست داشتی و جملات را فراموش میکنی. آن قدر شیوا و دلنشین در مورد همه چیز صحبت میکند که انگار این معمار کشتی فرنگی استاد ادبیات دانشگاه تهران است. محمد بنا که معماری بینظیرش در کشتی فرنگی جهان را انگشت به دهان گذاشته هرچند ترجیح میدهد که کمتر در انظار عمومی ظاهر شود اما باز هم لطفش را شامل حال ما کرد و به دعوتمان پاسخ داد. آقای خاص کشتی فرنگی در صحبت کردن نیز خاص است. با بنا و 3 دستیارش در یک روز سرد زمستانی در خبرگزار ی تسنیم همکلام شدیم و او از همه چیز برایمان گفت. خواندن مصاحبه محمد بنا خالی از لطف نیست:
** به صورت جهادی کار میکنیم
* پس از 17 ماه غیبت به کشتی بازگشتید. اکنون که چند وقتی از بازگشت شما میگذرد آیا شرایط ایدهآلی که انتظارش را داشتید فراهم شده است؟
هیچ وقت آن شرایط ایدهآل نبوده و ما قبل از آمدن نیز صحبتهایی انجام دادیم که گامی به صورت جهادی برداریم. من همیشه به آینده امید دارم تا این موفقیتها تکرار شود و بازهم کشتی فرنگی به بزرگی خود ادامه دهد.
* یعنی تا چه زمانی با مشکلات میسازید؟
من تنهایی چیزی را آماده نمیکنم و همیشه یکسری همکار کنار من بودهاند و به من کمک کردهاند اما اکنون شرایط کمی سختتر شده است. تا زمانی که قهرمان و اول نباشید مشکلی نیست اما زمانیکه چنین شرایطی را در گذشته داشته باشید و نتوانید آن را حفظ و نگهداری کنید با مشکل روبرو خواهید شد، آن هم در شرایطیکه باید آن را ارتقا نیز بدهید.
در ارتباط با خودمان هیچ مشکلی نمیبینم و همیشه با چنین شرایطی ساختهایم اما من همیشه نگران کشتیگیران بودهام تا مبادا کمبودها آنها را اذیت کند. کشتیگیران ما البته نجیب هستند و با وجود کمبودها همچنان میگویم که ایران بهترین جا برای کشتی گرفتن است. خیلی کشورها قهرمان دارند اما مثل ایران به کشتیگیران بها نمیدهند. اکنون خیلی چیزها مثبت است و شرایط نسبت به گذشته متفاوت شده است.
** هگهدوش گفت بنا را به مجارستان بیاورید
* در مدتی که نبودید وسوسه نشدید که برای سرمربیگری به خارج از کشور بروید؟
اگر من بروم باید 7 یا 8 نفر را ببرم. چند وقت پیش تیم مجارستان آمد و مترجم آن تیم میگفت هگهدوش نماینده مجارستانی فیلا گفته بنا را به کشتی مجارستان بیاورید. در گذشته نیز یک پیشنهاد بسیار جدی از ترکیه داشتم ولی من حتی آنها را ندیدم چون اصلا فکر رفتن به ترکیه را در سر نداشتم. آذربایجانیها نیز یک میلیون دلار برای جذب من میدادند که جدیترین پیشنهاد بود و این پول بعد از المپیک خیلی وسوسهانگیز بود اما این پیشنهاد را نپذیرفتم.
در گذشته میگفتم خوب است یک گروه شویم و به کشور دیگری برای مربیگری برویم اما بعد گفتم این همه مردم و ملت به من عزت دادند و من از بازگشت به کشور این همه بزرگی کسب کردم، اکنون چگونه میتوانم به همه آنها پشت کنم و لطف مردم را نادیده بگیرم؟ به هرچه خواستهام رسیدهام و به اعتقاد من همه چیز پول نیست. من با خدا معامله کردم؛ خدا یک زمانی یک چیزهایی به آدم میدهد که اگر از آن خوب استفاده نکنی یک چوب را دست خود آدم میدهد و با همان چوب تو را میزند.
** رفتن کشتیگیران به آذربایجان برنامهریزی شده بود
*اما برخی دستیاران شما برای سرمربیگری به خارج از کشور رفتند.
هر فردی برای خودش مستقل است. اگر خیرآبادی به آذربایجان رفته مشکلی نیست چون او تغییر ملیت نداده و در ضمن او مربی است اما رفتن کشتیگیران و تغییر ملیت دادن آنها کار درستی نیست و این موضوع برای من سنگین است. اولین کسی که به خارج از ایران برای کشتی گرفتن رفت طهماسبی بود. به نظر من رفتن طهماسبی دلایل متفاوتی داشت. ما حتی روش جایزه دادنمان هم درست نیست و همین روش نادرست برخی توقعات را به وجود میآورد که در نهایت باعث چنین مشکلاتی میشود و کشتیگیر ما زیر پرچم کشور دیگری کشتی میگیرد.
*فکر میکنید رفتن طهماسبی به آذربایجان برنامهریزی شده بود؟
به نظر من آذربایجان با برنامهریزی کشتیگیران ما را جدا میکند.
* اما یکی از همین کشتیگیرانی که زیر پرچم آذربایجان کشتی گرفته در نهایت مربی تیم ملی جوانان نیز شد.
در آن زمان مدیر تیمهای ملی اطلاع کافی نداشت و برخی از مربیان را اضافه کرد اما بعد خیلی راحت آن فرد جدا شد.
** احمدینژاد هم شرایط مرا میدید، میگفت برو
*بازگردیم به عقب؛ بعد از مراسم تقدیر از شما احمدینژاد گفت باید 4 تا 5 المپیک دیگر باشید اما پس از مدتی گفتید تا خطیب باشد، من نیستم. چه اتفاقی افتاد که محمد بنا با همه افتخاراتش تصمیم به جدایی گرفت؟
ماندن من در کشتی در آن زمان خواست رئیس جمهور بود اما قبل از المپیک گفته بودم که سقف آرزوهای من المپیک است با این حال بعد از زمانی که مراسم تقدیر برگزار شد به احمدینژاد قول دادم بمانم اما باید ابتدا شرایط خوب میشد، نه اینکه دست و پای مرا ببندند و بگویند شنا کن. اگر خود رئیس جمهور هم شرایط من را میدید، میگفت برو.
در آن زمان رسول خادم تازه نفس بود و تازه از سیاست به ورزش بازگشته بود اما من 10 سال در ورزش بودم و مربیان و کشتیگیران را عذاب داده و با انواع روشها آنها را حفظ کرده بودم، بعد به قله اصلی رسیدیم و در المپیک با کمک دستیارانم درخشیدیم ولی تمام لطفها شامل حال من شد و مربیان و کشتیگیران هیچ، در حالی که در تیم ملی 40 نفر زحمت میکشند ولی 7 نفر به مسابقات میروند.
ادامه این حرکت رو به رشد در آن شرایط چندان شدنی نبود و چیزی فرق نکرده بود. دروغ در ورزش زیاد شده و امکانات نیز کم بود و توقعات هم از من بالا رفته بود. مربیان انتظار داشتند اکنون که به قله رسیدهایم جواب زحمات آنها را بدهیم اما نمیتوانستیم این کار بکنیم به همین دلیل تصمیم گرفتم بروم تا فرد دیگری بیاید که کسی توقع زیادی از او ندارد و بتواند کار را جلو ببرد.
*اما پس از مدتی باز هم برگشتید.
من رفته بودم اما آقای اسفندیاریفر و جزینی مانده بودند و پس از مدتی به من گفتند که برای بازگشتم فدراسیون هر کاری انجام خواهد داد. من گفتم خطیب نمیتواند کار را پیش ببرد و حتی گفتم امکانات را میدهید و آنها گفتند بله. گفتند 30 روزه همه چیز حل میشود اما من گفتم تا 45 روز فرصت دارید اما اگر نشد من میروم. باور کنید خواستهای برای خودم نداشتم و مسائل مالی نیز در آن نقش نداشت که اگر اینگونه بود یک میلیون دلار آذربایجان را میگرفتم. چند وقتی گذشت اما هیچ کدام از شرایط تغییر نکرد تا در نهایت ترجیح دادم از کشتی فاصله بگیرم.
** عدسپلو غذای بدی نیست!
*آیا زمان شما هم عدس پلو بود و آن غذاهای معروف را شما هم خوردهاید؟
در آن زمان این قدر کمبودها زیاد شد که به عدسپلو هم رسید. البته عدسپلو غذای بدی نیست اما برای ورزشکاری که خیلی کالری میسوزاند و نیاز به بازگشت کالری دارد چندان خوب نیست. باور کنید برخی زمانها مدیر خانه کشتی میگفت ما همین 2 کیلو برنج و چند کیلو عدس را داریم. ما حتی با نان و پنیر هم 6 ماه، 6 ماه زندگی کردهایم و پُست هم دادهایم اما این قدر این مسائل تشدید شد که تصمیم گرفتم بروم.
*در شرایط کنونی اوضاع چگونه است، آیا تغییری احساس میکنید؟
اکنون شرایط بهتر شده و خادم تلاش خودش را میکند تا کشتی، بزرگی کند. البته دست و بال من در برخی مسائل فنی بسته شده ولی خادم میگوید این قانون است، هرچند این قانون را خود آدمها مینویسند و میتوانند آن را تغییر دهند اما این کار انجام نمیشود و ما هم مجبوریم تبعیت کنیم. نیازمند کمی توجه و زمان هستیم تا به شرایط ایدهآل برسیم. خادم سعی دارد در بحث سرمربیگری از نفرات جوان استفاده کند اما یک جوان آزمون و خطا دارد و باید کمی صبر کرد تا به آن شرایط برسد.
** اگر حرف بزنم، خادم برکنارم میکند!
*نظر شما در ارتباط با سرمربیگری خادم در تیم ملی کشتی آزاد چیست و در صورتی که او بخواهد در مسابقات جهانی همراه تیم باشد آیا از جایگاه مدیران کشتی را نگاه میکند یا از کنار تشک؟
روسای فدراسیون ما همگی خاکی هستند اما آیا در این 12 سال اخیر گذاشتهاند روسای فدراسیون ما کنار رئیس فدراسیون جهانی بنشیند؟ در گذشته نیز هیچگاه مدیران قبلی از بالا کشتی را ندیدهاند. در ارتباط با سرمربیگری خادم نیز باید بگویم من در جایگاهی نیستم که در ارتباط با این موضوع حرفی بزنم چون این موضوع برای کشتی آزاد است و از سوی دیگر خادم رئیس من است واگر صحبتی انجام دهم خوب نیست. خادم در جایگاه سرمربیگری بسیار با استعداد است و این را ثابت کرده اما از آن نظر چون رئیس من است اگر بخواهم نظری بدهم او مرا برکنار میکند. (با خنده)
** خادم مرا در انرژی 3 اخطاره کرده است
*از لحاظ بین المللی چطور؟
واقعیت این است که خادم یک فرد استثنایی است و در دنیا مانند او نداریم. گاهی برخی مربیان میگویند چقدر من انرژی دارم و به خانه نمیروم اما خادم در انرژی مرا در یک دقیقه 3 اخطاره کرده است. شاید در این امر تداخلی وجود داشته باشد و این موضوع انکارناپذیر است.
خادم چون از 2 سال پیش روی مسائل فنی تاکید داشت و اگر قصد انتقال این تجربیات به فرد دیگری را داشت کمی زمانبر میبرد ترجیح داده در این شرایط حساس خودش عنان کار را در دست بگیرد. من 10 سال پیش که آمدم گفتم اگر بخواهیم روسیه را ببریم باید یکسری اقدامات خاص انجام داد و این کمی زمان میبرد. در آن زمان همه میخندیدند اما بعد دیدند که شد. اکنون هم اگر میخواهند موفق شوند باید به خادم زمان بدهند.
خادم کسی را پیدا نکرد که بخواهد به او اطمینان کند و مجبور شد خودش کار را دست بگیرد. او خانواده، شورای شهر و دنیا را کنار گذاشت و گفت من فقط کشتی را میخواهم، البته او این را به من نگفته اما من فکر میکنم چنین اعتقادی دارد. در این شرایط خیلیها به وی ایراد میگیرند و شاید به حق باشد، چون در کشتی آزاد قهرمانان زیادی داریم و برخی از انتقادات به این دلیل است. شاید این انتقادات درست باشد اما تفکرات خادم متفاوت است. شاید هم خادم به کسی اعتماد ندارد که کار را دست او بدهد.
باید تمام خانواده کشتی به خادم کمک کنند. 10 سال پیش تفکرات مرا قبول نداشتند اما بعد این تفکرات به قهرمانی المپیک رسید. من خودم در چنین شرایطی قرار گرفتهام و برای پیاده کردن تفکرات باید به خادم زمان داد و نباید عجولانه یک آدم بزرگ را بکوبیم.
*دادن چنین فرصتی به خادم ریسک نیست؟
ما 2 سال به خطیب زمان دادیم و این همه بدهی برای فدراسیون به بار آمد یا این همه سال به فوتبال وقت دادیم که تنها اسمش فوتبال است و در آن فقط تجارت میشود اما نمیخواهیم به قهرمان بزرگی به نام خادم زمان بدهیم؟
** خطیب کارهای نبود؛ همه مسئولیت با خادم بود
* اما خطیب معتقد است افتخارات بینظیری در زمان حضور او در فدراسیون کشتی به دست آمده است.
این طور نیست و نه خطیب صاحب این افتخارات است و نه حتی خادم. مدیریت این افراد تاثیرگذار بود اما تمامی این کارها تلاش 6 ساله یزدانی خرم است که شبانهروز در کنار یکسری افراد عاشق به کشتی خدمت کرد. تیم آزاد در استانبول با 2 اختلاف امتیاز دوم جهان شد و اگر در آنجا فردین معصومی به گرجستان نمیباخت تیم قهرمان جهان میشد آن هم یک سال مانده به المپیک و در مسابقاتی با آن سطح که سهمیه المپیک هم بود.
در کشتی فرنگی هم اگر فرشاد علیزاده نمیباخت و یا 2 کشتیگیر به دلیل برخورد با کشتیگیر صهیونیستی، کنار نمیرفتند ما قهرمان جهان بودیم. آن زمان خطیب چه حرفی برای گفتن داشت؟ مگر میشود با یک سال کار چنین حرفی زد؟ برای المپیک هم خطیب تا آمد و سلام علیک کرد المپیک شروع شده بود. جدا از آن با آغاز المپیک و نزدیک شدن به آن بودجهها به سمت کشتی سرازیر میشود و خطیب هم پولهایی که میآمد را تقسیم میکرد. البته نوع تقسیم خطیب نیز جالب بود و میگفت، این مال تو، این مال تو و این هم مال من! باور کنید خطیب در فدراسیون کشتی هیچکاره بود و خادم رئیس واقعی فدراسیون بود.
* در زمان خطیب چمنگلی یکی از مربیان ارشد تیم ملی بود اکنون نیز او در راس تیم جوانان قرار دارد. جدا از آن وی یکی از منتقدان اصلی شما است. آیا این اختلاف نظر به کشتی فرنگی لطمه وارد نمیکند؟
باور کنید با کسی مشکل ندارم اما برخی مسائل چندان مناسب نیست. اکنون در کشتی آزاد جوانان و بزرگسالان با هم هستند و تمرینات مشترکی دارند و من آنها را که میبینم حسرت میخورم. در گذشته نیز همینگونه بود و در کشتی فرنگی ما همین کار را میکردیم اما اکنون این طور نیست و ما به هیچ صورت ارتباطی نداریم. حتی زمان قبل از المپیک هم من این 2 تیم را ادغام کرده بودم اما شاید همین حواشی 2 تیم را از هم جدا کرده باشد. چمن گلی یک قهرمان بزرگ است اما کار مردم رفاقت بر نمیدارد و باید با جدیت کار را پیش برد. من همه را یک اندازه دوست دارم اما در کشتی نگاه من عاشقانه و فقط برای پیشرفت کشتی است.
*جالب است که در کشتی آزاد سرمربیان تیمهای جوانان و نوجوانان زیر نظر خادم هستند و همانگونه که گفتید تمرینات نیز به صورت مشترک برگزار میشود.
خادم در کشتی آزاد شاه کلید محسوب میشود و همه چیز دست او است اما در فرنگی این گونه نیست. چند وقت پیش بویری و طاهری را به اردوی بزرگسالان آوردیم و این 2 کشتیگیر جوان هم عملکرد خوبی داشتند. در اردوی جوانان مربی این تیم ژاپنیها را برای مرور فن به خانه کشتی 2 برد اما اجازه تمرین کردن این جوانان با ما را به آنها نمیدهد!
* این عدم هماهنگی مربیان 3 رده مشکلساز نمیشود؟
مهم مدیریت همین بحرانها است. نیامدم، گفتند از باخت میترسد، حالا که آمدهام با یک مرد بزرگ به نام خادم صحبت و سعی کردم به هر شکلی این موضوع را مدیریت کنم. ارتباط نوجوانان و جوانان با بزرگسالان با هم مثل یک زنجیر به یکدیگر وصل است که باید از پایین به بالا پمپاژ شود اما این کُند شدن پمپاژ برای کشتی فرنگی ایجاد مشکل خواهد کرد. ما ضرر نمیکنیم و تنها کشتی فرنگی ضرر میکند. نگاه مردم در نهایت به نتیجه است.
*این مشکلات در نهایت بار دیگر شما را دلسرد نمیکند؟
مشکلات ما اکنون همین است. زمانی عدسپلو مشکل بود اما اکنون از این نظر که ما در کشتی فرنگی 3 رده متفاوت و جدا از هم داریم خوب نیست چون آنها کار من را قبول ندارند.
** گفتند بنا را مهار میکنیم
* چرا با خادم در این ارتباط صحبت نکردید؟
من متوجه شدم که عدهای میخواهند مرا مهار کنند، به اعتقاد آنها من قاتلم، خودمحورم، گلخانهای کار میکنم و پشتوانهسازی انجام نمیدهم و به همین دلیل با انتخاب شورای فنی ترجیح دادم که دیگر حرفی نزنم و کار خودم را انجام دهم. کشتی آزاد 60 سال است که سابقه دارد و 42 سال پیش قهرمان جهان بوده اما کشتی فرنگی 5 یا 6 سال است که تیم شده است.
سعید عبدولی همان پشتوانهای است که رو شده و نمیدانم چرا اینگونه بدون تفکر انتقاد صورت میگیرد. مجموع مدال طلای ما در المپیک را در 21 سال اخیر کشتی آزاد کسب نکرده اما چطور میگویند پشتوانه نبوده است؟ برای کسب مدال طلا در آسیا مشکل داشتیم اما اکنون میآییم و 4 مدال طلا در بازیهای آسیایی میگیریم. این در حالی است که آزاد در 45 اخیر توانسته 3 طلای المپیک را بگیرد و ما در یک المپیک هر 3 مدال را گرفتیم پس چطور پشتوانهسازی نکردهایم؟
من 17 ماه در خانه نشستم و جواب کسی را ندادم در حالی که فکر میکردند جواب ندارم اما ترجیح میدادم دور باشم. 17 ماه جای کار کردن فقط پشت من حرف زدند. اگر من با هُل دادن تیم را قهرمان کرده بودم چرا دوباره آمدند، دنبالم؟ با آوردن من برخی انواع ترمزها و موانع را جلوی پایم گذاشتند اما باز هم میگویم تنها لطف خدا است که شامل حال من میشود.
* توانستند بنا را مهار کنند؟
همان طور که گفتم کمی از لحاظ فنی دستم بسته شده است. با وجود این تنها کارم را انجام میدهم، یک روز گفتند گودرزی وزیر ورزش گفته من محمد بنا را در کشتی بردهام. من هم گفتم اگر بودجه میدهد میگویم صد بار مرا برده است!
*خاطرات المپیک به خصوص آن سالتو معروف را که میبینید، دلتنگ نمیشوید؟
(با خنده) لجم میگیرد از نوروزی، مدال طلای او این قدر او را معروف نکرد که این سالتو او را معروف کرد. خاطرات المپیک خیلی شیرین است. از طلای بهداد سلیمی تا اشکهای عبدولی و دهان خونی لشگری همگی خاطرهانگیز است برای من؛ البته خیلی چیزها را از دست دادم به خاطر راهی که به آن اعتقاد و ایمان داشتم اما خوشحالم چیزهایی به دست آوردم که خیلی از موارد دیگر بیشتر میارزد.
** همیشه حسرت از دست دادن بابک و امیر را میخورم
*از دست دادن بابک قربانی، محمد قربانی و امیر علیاکبری، 3 کشتیگیر خوب دنیا برای شما سخت نبود؟
برای از دست دادن کشتیگیران خوب خیلی ناراحتم. محمد، بابک و امیر 3 مهره خوبی بودند که میتوانستند به کشتی ایران کمک کنند. پیش از شروع مسابقات جهانی استانبول خبر دوپینگی بودن 2 کشتیگیر به من رسید. برای اینکه کسی متوجه نشود رفتم به اتاق و گریه کردم اما در زمان گریه کردن شماره قاسم رضایی را گرفتم.
در آن زمان عقل یک چیز میگفت و احساس چیز دیگری. عقلم میگفت باید جانشین را زودتر مشخص کنم با این حال من همیشه حسرت نداشتن قربانی و علیاکبری را خواهم خورد و حتی به امیر گفته بودم که اگر روزی کسی بتواند لوپز کوبایی را ببرد تو هستی اما بالاخره این تاوان اشتباه است و باید پرداختش کنند.
*یکی از شایعاتی که همیشه در مورد شما بوده اختلاف با رنگرز است. با رنگرز مشکل داشتید؟
نه، چند وقت پیش به او پیامک زدم و گفتم جای شما واقعا خالی است و من هیچ زمانی با او مشکل نداشتم.
** در حسرت خانواده
*شما به خاطر کشتی خانواده گرم خود را از دست دادید. از این موضوع ناراحت نیستید؟
من یک خانواده کوچک را از دست دادم اما خانواده بزرگتری را به دست آوردم که البته کسی مرا مجبور به این کار نکرد. یک روز از ادیسون پرسیدند که برای اختراعت چقدر زمان استفاده کردی؟ او گفت یک ساعت هم کار نکردم در حالی که او ماه به ماه هم از آزمایشگاه بیرون نمیآمد اما آن را کار نمیدانست. من هم کشتی را کار نمیدانم و دنبال آن هستم تا این فکر را پیاده کنم که کشتی گرفتن کار نیست. قسمت من هم این بود تا خانواده گرم خودم را از دست بدهم. به مربیان میگویم خوش به حال شما که شب میروید خانه با یک خانواده گرم روبرو هستید. من اصل زندگی که یک خانواده گرم است را ندارم و حسرت آن را میخورم.
** دشمن فوتبال نیستم
*میگویند بنا دشمن فوتبال است؟
نه این طور نیست و من با خیلی از فوتبالیستها دوست هستم. این فوتبالی که اکنون بازی میشود خوب نیست. بازی پرسپولیس و سپاهان چقدر تماشاگر آمده بود یا بازی استقلال با تیمهای دیگر؟ الان شرایطی که در فوتبال حکمفرماست خوب نیست. پولهایی پخش میشود که برای نفع عدهای است. اگر آن را مطرح کنم برمیگردد به رسانهها چون آنها این بازار را گرم کردهاند. ذائقه مردم را رسانه درست میکند. اگر روی همین والیبال یا هندبال سرمایهگذاری شود ببینید که چقدر حواسها جمع آن میشود و همه سمت این ورزشها خواهند رفت. بازیکنان ما نمیتوانند استپ کنند پس چگونه اسم آنها را فوتبالیست باید گذاشت؟
* پس با فوتبال ایرانی خوب نیستید؟
شرایطی که در فوتبال وجود دارد طبیعی نیست. زمانی شنیدم که 400 میلیارد سالانه در تمامی لیگهای فوتبال هزینه میشود. 83 میلیارد از این پول به بازیکنان و مربیان و مسئولان میرسد و بقیه آن در جایی خارج از فوتبال خرج میشود. آیا با این پولها در این سالها زیرساختی درست شده است؟ بیایند یک سال به همین فوتبالیستها حقوق ماهیانه بدهند مانند ما غیرفوتبالیها و باقی پولها را برای زیرساختها هزینه کنند. باور کنید اگر دفاع کره همان اشتباه را نمیکرد اکنون نمیتوانستیم به جام جهانی هم برویم.
** دعوا سر پیراهن مسی است!
*در جام جهانی فوتبال چه میکنیم؟
هر 3 بازی را میبازیم. با این ساختار اگر به مرحله بعد برویم تنها لطف خدا است و البته این خیانت به سایر کشورها است. من از برد ایران خوشحال میشوم. البته دعوا اکنون سر پیراهن مسی است و کسی فکر فوتبال نیست.
** پرسپولیسِ دایی را دوست ندارم
* پرسپولیسی هستید، درست است؟
پرسپولیسی هستم اما پرسپولیسِ دایی را اصلا دوست ندارم چون هرچند جوانگرایی کرده اما کارهایی که کردند لطف به ورزش نبوده و خیانت به ورزش است. هیچ زمانی این قدر به خاطر یک نام هزینه نشده است. 48 میلیارد بدهی فوتبال پرسپولیس است. سوال من این است که ماجرای پورشهها چیست؟ این چه وضعی است؟ پرسپولیس یک الگو در فوتبال ماست؟ حضور شیرینی در پرسپولیس چه معنی دارد؟ . علی دایی یک قهرمان بزرگ بوده ولی من تیم او را دوست ندارم. پرسپولیس، پرسپولیسِ زمان پروین و گلمحمدی بود. زمان پروین 140 هزار نفر به داخل و خارج ورزشگاه میرفتند اما اکنون 5 هزار نفر نیز در ورزشگاه جمع نمیشوند.
* باز هم از مادرتان جدا شدید، این جدایی سخت نبود؟
مادرم میگوید آن زمان خارج از کشور بودی و میگفتم ایران نیستی اما اکنون که ایران هستی چه بگویم؟ حداقل آن زمان میگفتم خارجی اما الان ایران هستی اما نمیبینمت.
** پس از شنیدن نامهای زیر اولین چیزی که به ذهنتان میرسد، بگویید.
رسول خادم: انسان بزرگ و با تفکر
یزدانیخرم: دوست داشتنی
خطیب: -
احمدی نژاد: دوست دارم دوباره او را ببینم
نشان لیاقت: یک افتخار بزرگ که نصیب هرکسی نمیشود
کشتی فرنگی: زندگی
چمن گلی: یک قهرمان
رنگرز: یک نابغه که به حقش نرسید
امید نوروزی: سلطان
بد بدنترین کشتیگیر: قاسم رضایی
سوریان: استثنایی در دنیای ورزش
فوتبال ایران: صفر
فوتبال جهان: وسیله سرگرمی
تیم داخلی: پرسپولیسِ پروین و گل محمدی
ایران: کشورم
کوروش باقری: مربی فهیم و بزرگ
آذربایجان: فقط شرقی و غربی خودمان
منبع: تسنیم
پرسپولیس و دایی صدای بنا را هم درآورد
هیچ زمانی این قدر به خاطر یك نام هزینه نشده است. 48 میلیارد بدهی فوتبال پرسپولیس است. سوال من این است كه ماجرای پورشهها چیست؟ این چه وضعی است؟ پرسپولیس یك الگو در فوتبال ماست؟ حضور شیرینی در پرسپولیس چه معنی دارد؟ .
۱۳۹۲/۱۱/۲۹