سید احمد خمینی، مومن ترین رجال سیاسی و مذهبی به اصل و جایگاه ولایت فقیه بود. پس از رحلت امام(ره) از شخصیتهای مورد قبول امت اسلام که در ترویج و تبلیغ مقام معظم رهبری حتی یک لحظه را فروگذار نکرد، مرحوم حجتالاسلام و المسلمین سید احمد خمینی بود؛ او رهبری معظم انقلاب را عمود خیمه اسلام میدانست و کسانی که به ایشان بیمهری میکردند را بر نمیتابید. او حلقه وصل یاران انقلاب از همه نوع سلایق و علایق بود و در انتقال اخبار و تحولات نهضت به امام (ره) راستگو، امانت دار و حافظ مسیر امام(ره) بود.
در دوره دوم نامزدي رياست جمهوري مقام معظم رهبري، حزب جمهوري به بنده پيشنهاد كرد كه شما نامزد رزرو بشو. من گفتم بايد از امام بپرسم. من خودم داوطلب رياست جمهوري نيستم. به مرحوم حاج سيد احمد آقا پيغام دادم كه به من ميگويند نامزد رزرو آقاي خامنهاي بشوم. من موكول كردم به نظر امام. اجازهام را نميخواهم جايي خرج كنم. ميخواهم امام مخالف نباشد. گفت باشد. گفتم من اصلاً خودم را خرج نخواهم كرد و نميخواهم رئيس جمهور بشوم. مرا ميگويند رزرو باشم. گفتم من نامزد هستم ولي به آقاي خامنهاي رأي مي دهم. دوره قبل هم با آقاي رجايي بودم. همين طور رزرو بودم. جلسهاي داشتيم گفتند چكار كنيم. گفتم من خودم هم به رجايي رأي ميدهم. اصلاً من رزروم و نيامدم رئيس جمهور بشوم. به خدمت شما هم عرض كردم. جوابي دادند كه انصافاً تاريخي است. امام فرمودند كه به فلاني بگو كه من مخالف نيستم كه شما ثبت نام كني! اما آيا شما خودت آمادگي داري اگر يك دفعه گفتند يك رأي كم داريد اين رأي كم تو را ناراحت نكند. اگر ناراحت نميشوي ثبت نام كن. من دوباره پيغام دادم و عرض كردم مولاي من، من قصد رئيس جمهور شدن ندارم. من رأي احتياج ندارم. من رزرو هستم، به خاطر اينكه چيزي براي ايشان پيش نيايد. امام دو مرتبه جواب دادند اگر از راديو خواندن كه آقاي خامنهاي ده ميليون و خردهاي و عسكراولادي 37800 تا ناراحت نميشوي. اگر ناراحت نميشوي ثبت نام كن.
***
از خاطراتي كه به صورت يادگاري براي ما مانده به مجلسي مربوط ميشود كه مرحوم سعيد اماني، حاج محسن لباني و حاج آقا سيداحمد خميني در آن حضور داشتند و مدتي قبل از ارتحال حضرت امام(ره) بود. بحث ما خدمت امام(ره) بحث تندي بود. حدود سه ربع، ما سه نفر صحبت كرديم و چند دقيقه حاج سيد احمدآقا صحبت كردند؛ اين بحث در مورد تعزيرات حكومتي و انجمنهاي اسلامي در اصناف و بازار بود و اينكه به انجمنهاي اسلامي اعتنائي نميشد و پاسداران سپاه و پاسداران كميته به جاي اينكه به جنگ صدام بروند، در حال جنگ با اصنافند و حيثيت آنها در معرض خطر است.امام(ره) در طول صحبتهاي ما، اصلا صحبتي نكردند. حاج سعيد اماني مداركي خدمت امام(ره) ارائه داد. آقاي لباني خيلي متاثر شد و گريه كرد كه آقا، ما مقلد شماييم. امام(ره) بعد از صحبتهاي سيد احمدآقا كه چهارمين نفري بود كه صحبت ميكرد، شروع به صحبت كردند و فرمودند: لا حول و لا قوه الا باالله العلي العظيم، ما همه كوششمان اين است كه اسلام پياده شود و خطاب به فرزند خود فرمودند: احمد، بگو كه چرا انجمنهاي اسلامي را در همه جا ميپذيريد و در اصناف نميپذيريد. تقريبا 50 دقيقه صحبتهاي ما را در سه دقيقه خلاصه كردند و يك كلمه هم تعريض به سخنان ما نكردند كه صحبتهاي شما از صحبتهاي من سطح پايينتري دارد.ايشان يادگيري از حضاري كه نزد ايشان ميآمدند را هيچ زماني تعطيل نكردند و تا آخرين روزها از متخصصان، تجربهمندان و انسانهايي كه مهارت داشتند ميآموخت و به ما ميآموختند كه نبايد هيچ زماني خود را در سطح كاملي ببينيد و به حرفهاي ديگران گوش نكنيد.