خودش را سوری معرفی میکند. اما از این اسم خوشش نمیآید. میگوید همه آتشفروشان این محل اسمشان سوری است. میگویم حالا چرا میگویی آتش؟ میگوید: اصطلاحی است که استفاده میکنیم. بیستوسهچهارساله به نظر میآید. اسم شناسنامهایاش مهدی و اهل کردستان است. دانشجوی ترم آخر دانشگاه است. میگوید از سال اول دانشجوییام در تهران همراه همشهریهایم در بازار بساط فروش ترقهجات و آتشزنه داریم. درآمدش بد نیست. راستش امسال که سال آخر درسم بود نمیخواستم بیایم اما مشکلات مالیام اجازه نداد. مثل من کم نیستند دانشجویانی که در ایام چهارشنبهسوری ترقهفروشی دارند. ما یک گروه هستیم که همگی با هم همخانهایم. یکی از ما فوقلیسانس شیمی دارد و قسمتی از درآمدش از این راه است. میگوید درآمد اصلی را عمدهفروشان میکنند؛ همانهایی که این جنسها را از کردستان، بندرامام، خرمشهر و جوانرود وارد تهران میکنند. انبارهای کلی داخل تهران خیلی کم هستند و بیشتر اجناس در حومه تهران پخش میشوند و کمکم به دست ما خردهفروشان میرسد. انبار ما در ورامین است. تعداد زیادی از مشتریهایمان نیز همانجا میآیند و خرید میکند. سود عمدهفروش از هر هشتمیلیون آتشزنهای که وارد کشور میکند چیزی حدود چهارمیلیونتومان است. از او درباره فروش محصولات خطرناکی که هرسال باعث ویرانیهای خانمانسوز میشود میپرسم. میگوید: مرکز فروش اینها در انبارهای مولوی است. مرکز تهیه آنها هم همانجاست. اکلیل را به صورت بشکههای 20کیلویی یکمیلیونو500هزارتومان و سرنج را کیسهای 220هزارتومان میفروشند. ترکیب شن و اکلیل و سرنج با هم میتواند محلهای را به آتش بکشاند. مخصوصا که اینها را باید با دست و خیلی آرام با هم ترکیب کرد. هیچ دستگاهی نمیتواند اینها را با هم ترکیب کند. خیلی از دوستانم از همین راه آسیبهای جدی دیدهاند اما دست از کار برنداشتهاند. نوع دیگر تولید آتشزنه ترکیب آهک با بنزین در قوطیهای نوشابه است که از اکلیل هم بدتر است.
از قیمت یکی کم و به دیگری اضافه میکنیم
سوری درباره رشد قیمت وسایل چهارشنبهسوری میگوید: قیمت تعدادی از آنها نسبت به پارسال افزایش زیادی داشته و تعدادی هم تغییر چندانی نکرده است. او میگوید اصولا شیوه ما اینجوری است که اگر از قیمت یک جنس کم کنیم به آن یکی اضافه میکنیم. قیمتها را تندوتند میگوید. از او میخواهم آنها را روی کاغذی بنویسد تا برای سفارش بعدی بدانم چگونه است. میگوید: قیمت بمبک ششتایی 18هزارتومان است، کپسول 40تایی 18هزارتومان، دینامیت 12هزارتومان، سوتی پنجهزارتومان، منور دوهزارتومان و آبشار ششهزارتومان است. کمی پایینتر سراغ یکی دیگر از فروشندگان میروم. او هم خود را سوری معرفی میکند. قیمتهایی که این سوری میدهد را با قیمتهای سوری دیگری که چندمتر بالاتر ایستاده مقایسه میکنم. قیمت هرکدام از جنسها دو تا سههزارتومان بیشتر شده است. شاید به این دلیل که گفتم از شهرستان میآیم و میخواهم کلی خرید کنم. او ادامه میدهد قیمت پروانه ششهزارتومان، زنبور چهارهزارتومان، چلچله 10هزارتومان، سیگارت دوهزارتومان و هفتترقه هفتهزارتومان است. میگوید سیگارت در سالهای قبل طرفداران بسیاری داشت اما در یکی، دوسال گذشته کمتر شده و من فقط برای اینکه جنسم جور شود آنها را همراه جنسهایم به بازار میآورم. برای خرید وارد یکی از کوچههای داخل بازار و بعد از چند پیچ کوچک وارد انبار میشویم. دورتادور اتاق را مواد محترقه پوشانده. میگویم تا شب چهارشنبهسوری همهاش را میفروشی. میگوید معمولا هرسال فروخته میشود، هرقدر هم که بماند میگذاریم برای سال بعد. او توصیه میکند زودتر سفارشهایم را بخرم چون تا شب چهارشنبهسوری30درصد به قیمتش اضافه خواهد شد. او صحبتش را درباره کیفیت جنسهایش ادامه میدهد: اینها جنسهایی است که هرسال مشتریهای خاص خودش را دارد و فروش خوبی هم دارند. تعدادی از آنها آتشزا نیستند اما صدای بسیار بدی تولید میکنند و همین خیلی خطرناک است.
ایرانیها متقاضی کمتری دارند
آنگونه که او میگوید، ایرانیها هم دستی در تولید این محصولات خطرناک دارند: «معمولا این محصولات توسط شرکتهای ایرانی ساخته میشوند و نه صدای بالایی دارند و نه جذابیت خاصی برای مصرفکننده ایجاد میکنند. روی آنها علامت استاندارد هم آورده نشده است. اما جنسهای چینی متقاضی بیشتری دارد چون تنوع آنها بالاتر است و قیمتشان هم بهنسبت متناسب. یکسری جنس هم هست که از ترکیه میآید و با قیمت بالا در بازار فروخته میشود. متقاضی اینها بچههای بالاشهری هستند. قیمت آنها بین 80 تا صدهزارتومان است.» او درباره محصول جدید امسال میگوید: معمولا همان قدیمیها هرسال با اسمهای متنوع به بازار عرضه میشوند یا اینکه اسمهایشان عوض میشود. او درباره اقلامی که توسط ناجا بهعنوان مواد محترقه مجاز معرفی شده میگوید: این اقلام همانهایی هستند که متقاضی کمتری دارند. همه لذت چهارشنبهسوری به هیجان و سروصدایش است. اگر اینها نباشد خب همان آتش قدیمی را روشن میکردند و از رویش میپریدند. نسل امروز هیجان میخواهد.
فوق لیسانسی كه سر چهارراه ترقه میفروشد
میگوید مشتریهای من آدمهای شاد و خوشحال هستند؛ آنهایی كه میخواهند چهارشنبهسوریشان را جشن بگیرند و شادی كنند. مردم این بالونهای رنگی را میخرند و شب چهارشنبهسوری به یاد آرزوهایشان هوا میكنند. آسمان شبهای چهارشنبهسوری تهران پر میشود از بالونهایی كه هركدامشان همراه با یك آرزو بالا میرود. بالونهای رنگی را داخل كیسه نایلونی گذاشته و یكییكی میفروشد. یك جعبه سیگارت هم كنارش گذاشته و همراه با بالونها میفروشد.
۱۳۹۲/۱۲/۲۷