نسخه چاپی

قاتل: از همه معذرت می‌خواهم!

پرونده عامل جنایت خیابان شهید مدنی برای بررسی اعتراض متهم به حكم قصاص به دیوان عالی كشور فرستاده شد.

به گزارش نما به نقل از ابتکار، در اين پرونده حسين کرمي متولد چهارم بهمن ماه سال 67 اهل تهران باسواد، مجرد و داراي سابقه کيفري متهم به مباشرت در قتل محمدقلي با ضربه چاقو و جرح عمدي 10 نفر ديگر مي‌باشد. حسين 24 مهرماه سال 91 در ساعت 11:45 صبح در خيابان شهيد مدني شمالي روبروي بازار روز با چاقو و به قصد اخافه اقدام به مجروح کردن 11 نفر کرد که يکي از مجروحان جان خود را از دست داد.

حسين پس از محاکمه در دادگاه انقلاب به اتهام محاربه به اعدام محکوم شد که حکم مجازاتش از سوي قضات ديوان عالي کشور تائيد شد.

در ادامه پرونده براي رسيدگي به اتهام قتل عمدي به دادگاه کيفري فرستاده شد و پسر جوان 25 دي ماه به رياست قاضي عزيزمحمدي پاي ميز محاکمه قرار گرفت.

متهم در اين جلسه با قبول اتهامش گفت: آن روز حالم خوب نبود، البته از چند روز قبل آن مشکلات اعصاب و روان داشتم، روز حادثه نه مشروب خورده بودم و نه دنبال سرقت از عابران بودم پس هيچ سودي نداشت که با چاقو عابران را بکشم. در آن لحظه حالت جنون به من دست داده بود. وقتي در خيابان مدني تصميم به اين کار گرفتم ديدم چاقويي که همراه دارم کوچک است به همين خاطر چاقويي از قصابي برداشتم. بعد از حمله به عابران به قم رفته و در آن زمان ضريح امام حسين (ع) در اين شهر بود. خودم را به ضريح رسانده و پس از توبه، خود را به ماموران معرفي کردم. پس از آخرين دفاعيات متهم قضات دادگاه براي صدور حکم وارد شور شده و حسين را به قصاص، يکسال زندان و پرداخت ديه محکوم کردند.

با اعتراض حسين به حکم مجازاتش پرونده براي رسيدگي نهايي به ديوان عالي کشور فرستاده شد. دي ماه سال گذشته، اين متهم 23 ساله‌اي که چاقو به دست، به سمت مردم يورش برده و ايشان را مضروب کرده و يکي را کشته بود، محاکمه شد.

در اين نشست که به رياست قاضي عزيزمحمدي در شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران برگزار شد، متهم، وکيل مدافع وي و هشت تن از شکات اين پرونده حضور داشتند.
قاضي عزيزمحمدي در آغاز رسيدگي به پرونده نام شکات را خواند و گفت: يک شاکي رضايت داده است.

در اين نشست، يک شاکي غايب بود و پرونده در مورد يکي از شکات مفتوح است. ديگر شکات نيز بودند که همگي به دادگاه گفتند ‌ديه مي‌خواهند. برادر مقتول نيز به وکالت از مادرش در دادگاه حضور يافت و گفت که تقاضاي قصاص دارد.

در ابتدا يک زن جوان که از مجروحين جنايت خيابان شهيد مدني تهران بود، به دستور قاضي عزيزمحمدي در جايگاه احضار شد و درباره روز حادثه توضيح داد.

وي گفت: در آن روز همراه با پسرم در حال عبور از پياده‌رو بوديم و فردي را ديدم که با عصبانيت مي‌آيد، ولي چاقوي او را نديدم. خواستم به مغازه طلافروشي وارد شوم ولي با چاقو به قفسه سينه من زد و وقتي چشم‌هايم را باز کردم در ICU بودم.

قاضي عزيزمحمدي از او پرسيد: آيا شما صحنه قتل را ديديد؟

وي پاسخ داد: خير.

قاضي عزيز محمدي نام يکي ديگر از شکات را که مرد مسني بود، خواند و او در پاسخ قاضي گفت که شکايت دارد و خواهان ديه است.

در ادامه جلسه قاضي عزيزمحمدي از متهم خواست در جايگاه قرار بگيرد و خود را معرفي کند.

وي گفت: «ح. » متولد 67 هستم.

قاضي پرسيد شغل شما چيست؟

متهم پاسخ داد: شغل آزاد دارم.

قاضي پرسيد آزاد يعني چه؟

متهم گفت: پيک موتوري هستم.

قاضي عزيز محمدي خطاب به متهم گفت: شما سابقه موادمخدر و ايجاد مرکز فساد داريد. حسب اقرار، سوابقي هم در زمينه روابط نامشروع داريد.

رئيس شعبه 71 دادگاه کيفري استان تهران از متهم پرسيد اهل کجاست و او گفت که اهل تهران است.

سپس قاضي در مقام تفهيم اتهام به متهم گفت: شما متهم به قتل مرحوم «م. ع» و مجروح کردن يازده تن ديگر هستيد که از اين تعداد يک تن رضايت داده ‌و پرونده نسبت به يک نفر ديگر از شکات مفتوح است.

آيا اتهامات را قبول داريد؟

متهم پاسخ داد: بله.

قاضي عزيز محمدي پرسيد: انگيزه شما از اين کار چه بود؟

متهم پاسخ داد: آن روز حالم خوب نبود.

قاضي عزيزمحمدي پرسيد: فقط آن روز حالت خوب نبود؟

متهم پاسخ داد: خير، چند وقتي بود حالم خوب نبود. آن روز هم مشروب يا چيز ديگري نخورده بودم، بلکه فقط جنون داشتم و اگر حالم خوب بود، هيچ وقت چنين کاري نمي‌کردم.

قاضي عزيزمحمدي خطاب به متهم گفت: شما در دادسرا اين واقعه را لحظه به لحظه تشريح کرديد. اگر کسي جنون داشته باشد، نمي‌تواند اين کار را انجام دهد.

متهم گفت: از همه کساني که اينجا هستند، معذرت مي‌خواهم.

قاضي عزيز محمدي گفت: شما در پرونده گفته‌ايد که يک چاقوي کوچک خريده بوديد و بعد ديديد که اين چاقو به درد نمي‌خورد. شما اگر مي‌گوييد جنون داشتيد، چطور ساعتي قبل از آن فهميديد که چاقويتان به درد نمي‌خورد؟ پس اين جنون نيست.

وي افزود: من با مطالعه اين پرونده در ابتدا از آن نقص گرفتم و پنج ماه پرونده به تأخير افتاد که خوشبختانه يا متأسفانه کميسيون پزشکي گفت اگر هم اختلال رواني بوده، تأثيري در اين کار نداشته است.

متهم پرونده در پاسخ به پرسش يکي از مستشاران دادگاه مبني بر اينکه اگر جنون داشتيد چرا خودت را با چاقو نزدي و فقط به زن و بچه مردم آسيب رساندي، گفت: فکر مي‌کردم مردم با من در ارتباط هستند و من را آزار مي‌دهند. من هنوز هم قرص مي‌خورم.

اين متهم در پاسخ به اينکه اگر بيماري رواني داشتي، چرا به دکتر نمي‌رفتي، گفت: چند بار دکتر هم رفته بودم که به من قرص مي‌دادند، ولي قرص هم مي‌خوردم خوابم مي‌برد و نمي‌توانستم سر کار بروم.

در ادامه نشست، صفايي وکيل مدافع متهم پرونده در جايگاه قرار گرفت و در دفاع از موکل خود گفت: بر پايه آنچه‌ در پرونده وجود دارد، متهم تحت تأثير جنون اين کار‌ها را انجام داده است.

وي افزود: خريدن چاقوي کوچک نشان مي‌دهد که متهم برنامه‌اي نداشته است، وگرنه مي‌توانست يک شمشير بزرگ بخرد و عرض اندام کند. از طرفي پزشکي قانوني در ‌آغاز کار گفته ‌که متهم تحت تأثير بيماري رواني اين اقدامات را انجام داده ‌و اکنون باعث تعجب است که بر خلاف نظر قبلي خود يک نظر اجمالي داده است و من هر چه نگاه مي‌کنم، دليل قضايي که پزشکي قانوني به آن استناد کرده، مبني بر اينکه متهم جنون نداشته، در پرونده وجود ندارد.

وکيل مدافع متهم پرونده گفت: با اين وضعيت افکار عمومي و شکات تسکين نمي‌يابد، اگر ما بخواهيم يک مجنون را مجازات کنيم. ضمن اينکه نظرات پزشکي قانوني متعارض و شبهه‌انگيز است.

پس از سخنان وکيل مدافع متهم پرونده، قاضي عزيز محمدي خطاب به او گفت: نظر شخصي شما محترم است. من وقتي پرونده را خواندم، از آن نقص گرفتم و پنج ماه پرونده به تأخير افتاد. اگر 10 درصد هم شک داشتم، حکم قصاص نمي‌دادم و نمي‌دهم، زيرا اصل بر برائت است.

قاضي عزيز محمدي سپس آخرين دفاع را از متهم پرونده اخذ و ختم اين جلسه را اعلام کرد.‌پس از مشورت هيأت قضايي رسيدگي‌کننده، متهم به قصاص نفس، پرداخت ديه به شکات و يک سال حبس تعزيري محکوم شد.

۱۳۹۳/۱/۳۱

نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...