نسخه چاپی

دفاع دوباره محسن رضایی از فدرالیسم در شورای تهران

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: به دنبال تدوین سیاست های كلان در اداره شهرها و روستاها هستیم تا جایگاه شوراها به عنوان دستاورد انقلاب بتواند ارتقای بیشتری یابد.

محسن رضایی که به مناسبت روز شوراها در جلسه علنی امروز شورای شهر حضور یافته بود، گفت: سکونتگاه ها، زیستگاه ها و زندگی مردم محصول سه عامل هستند که با تغییر آنها زندگی مردم هم تغییر می کند: نظام شهری، شهرسازی و سبک زندگی. طی 80 سال اخیر نظام شهری، شهرسازی و سبک زندگی ما به سمت ناکجا آباد تغییر پیدا کرده است.

بخشهای مهمی از سخنان رضایی:
-نظام شهری مجموعه ای از سکونتگاه ها، شهرها و روستاهای وابسته به هم است که ساختار نظام سکونتگاه های شهری را در یک ناحیه، منطقه، کشور و جهان پدید می آورد. اما نظام شهری تنها مجموعه ای از سکونتگاه ها نیست، ‌بلکه جریان ها، ارتباطات، ‌روابط و مناسبات بین این سکونتگاه ها، جمعیت،‌ سرمایه،‌ ایده ها،‌ عوامل تولید، اطلاعات و نوآوری ها را شامل می شود.

-اما متاسفانه ما امروز در ایران با یک نظام شهری نامتوازن روبرو هستیم. نظام شهری ایران با ایجاد یک نابرابری بزرگ و شکاف رفاهی در شهرهای بزرگ ساختار نامتوازنی ایجاد کرده است. در 80 سال اخیر کمتر از 10 شهر دهان باز کرده و همه شهرها و روستاهای اطراف را بلعیده،‌ فرهنگ آنها را عوض کرده،‌ ارزش پول ملی را تحت تاثیر قرار می دهد.

-دولت مستبد پهلوی که میراث مشروطه را مصادره کرد و نظامات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را تغییر داد، نظامات شهری را نیز تغییر داد که متاسفانه همان روند در نظام شهری و شهرسازی بعد از انقلاب ادامه یافت. طبق آمار ما در سال 35، تعداد 139 شهر داشتیم و در سال 85 تعداد شهرها به بیش از5 برابر، یعنی 1012 شهر رسیده است.

-نرخ رشد جمعیت شهرنشینی نیز بیش از 2/1 از رشد جمعیت کل کشور پیشی گرفته است. تغییرات کیفی در زندگی مردم، بیانگر دگرگونی های عظیم در نظام شهری است. مشکلات سلامت، ‌حاشیه نشینی، بیکاری، مواد مخدر، آلودگی و بسیاری نابهنجاری های دیگر که قبلا در کشور ما نبوده یا بسیار کم بوده،‌ بیانگر عدم توازن نظام شهری ایران است.

-عوامل ایجاد این وضعیت شامل تغییر در ساختار مدیریت کشور، تغییر در فرهنگ اقتصادی، تغییر در نظام اقتصادی و تغییر در نظام اجتماعی ایران بوده که ما را به این نظام شهری کشانده است. در حقیقت نظام شهری معلول ساختار مدیریتی، عوامل اقتصادی، ‌اجتماعی و فرهنگی است که طی 80 سال اخیر بدون هدف و برنامه توسعه هدفمند صورت گرفته و تنها تنفر از گذشته خود و فرار از گذشته توسط شاهان و روشنفکران به نظام شهری نامتوازن انجامید.

-به طور کلی مهم ترین عوامل شکل گیری وضعیت کنونی شهرها دو دسته است: اول ساخت دولت که بسیار متمرکز، رانتی، نفتی و حجیم و مستقر در شهرهای بزرگ است، می بینید که مهمترین پادگان های سابق و ادارات اصلی و صنایع بیشتر در شهرهای بزرگ ایران هستند. پیرو آن صنعت هم به طور نامتوازن در ایران مستقر شد، آن هم صنعت بیگانه با تولید ملی و باقی ماندن نظام سنتی کشاورزی.

-هیچ کشور توسعه یافته ای در دنیا نیست که ساختار مدیریتی متمرکز داشته باشد و ساختار غیرمتمرکز از عوامل توسعه است. در 80 سال گذشته ایالات و ولایات که ساختار چند هزار ساله بودند، برچیده شدند و اختیارات و قدرت دولت در دولت مرکزی در تهران جمع شد و در همین مدت دنیا به سمت مدیریت غیرمتمرکز رفت.

-با این حال بر اثر انقلاب، اولین اصلاح ساختاری در مدیریت کشور با تشکیل شوراها رخ داد که متاسفانه در نیمه راه متوقف شد. ایران راهی جز ادامه دادن تحول در سبک مدیریت کشور را ندارد و باید به این راه ادامه دهد تا دوگانگی های موجود حل شود و با ساختار مدیریت غیرمتمرکز هم افزایی بیشتری در لایه های مدیریتی کشور به وجود آید.

-مدیریت محلی یک حلقه از ساختار مدیریت غیر متمرکز است که در کشور اجرا شده،‌ اما سایر لایه های این مدیریت تحقق نیافته و مشکلاتی که شوراها در سطح شهرها با دستگاه های اجرایی و دولت دارند، بیانگر همین دوگانگی مدیریتی است. محدوده و قلمرو مدیریت محلی با مدیریت متمرکز سیاسی کشور روشن نیست و هیچ کدام تکلیف خود را نمی دانند.

-اما چه باید کرد؟ پیشنهاد من سه تحول در ساختار مدیریت کشور است: در سطح دولت مرکزی، دولت های اکثریتی عمرشان در ایران به پایان خواهد رسید و هر مقاومتی در برابر این روند در سال های آینده شکسته می شود. باید به سمت تشکیل دولت های ائتلافی به نسبت آرای کسب شده در انتخابات ریاست جمهوری و پایان دادن به منازعات پس از انتخابات برویم.

-ما امروز مدیریتی را در شورای شهر تهران می بینیم که امیدواریم الگویی برای سایر شوراها، مجلس و دولت شود. نباید این طور باشد که عده ای از آقایان اکثریت آرا را بگیرند و بخواهند کل دولت یا مجلس را در اختیار خود بگیرند. این ظلم بزرگی به ملتی است که در آستانه پیشرفت های بزرگی قرار گرفته، اما ما با این الگوهای نادرست داریم از خیزهای بلند ملت ایران جلوگیری می کنیم. بنابراین اتفاقات رخ داده در مدیریت شورای شهر را به فال نیک می گیریم.

-تحول دوم، تحول نظام اقتصادی با ایجاد رقابت منطقه ای است. تحول سوم نیز واگذاری کلیه خدمات محلی از ادارات به مدیریت های محلی با بکارگیری ظرفیت های محلی و استفاده از شورایاری ها و بکارگیری درست مردم در اداره درست شهر است که می تواند اقدام شوراهای شهر را عمق ببخشد.

-در حوزه شهرسازی نیز تغییرات تکان دهنده بود. شهرهایی با هویت بیگانه سربرآورد و شهرهایی با هویت تاریخی فروریخت. اما این بی هویتی شهری را تنها معدودی دیدند. دومین اتفاق این بود که مدیریت شهری ناتوان، بی برنامه و منفعل، ظواهر شهری را در کشورهای پیشرفته تنها از بعد ارتفاع و مدرنیت ساختمان ها درک می کرد، اما به عوامل توسعه که در پشت آن بود توجه نداشت و این قصه دردناک تحولات شهرسازی در 80 سال اخیر است.

-معلوم نیست ما در شهرهای خود شهرسازی می کنیم یا خانه سازی؟ اگر از بعد خانه سازی به شهرها نگاه کنیم، ‌بسیاری از فجایع رخ داده در شهرهای ایران رخ می دهد. اما از بعد شهرسازی باید اوضاع متفاوت باشد. بعد از یک قرن تازه طرح جامع شهرها جدی شده است. البته بیش از 30- 40 سال روی این طرح ها بحث شده و اقداماتی نیز در این مدت انجام شده،‌اما قاطعیت و نظم پولادین لازم در شهرها به وجود نیامد.

-ما در خانه سازی بیشتر به آسایش مردم فکر می کنیم، اما در شهرسازی ارتباط محلات، اقتصاد، هویت، امنیت، آرامش، سلامت جسمانی، معنوی و فرهنگی مردم باید دیده شود.

-در قانون اساسی 9 اصل درباره شوراها داریم که نشان می دهد شوراها برای قانون گذار مهم بوده اند. مهمترین این اصول، شاید اصل 101 باشد که جانمایه شوراهای اسلامی را نشان می دهد. امام نیز در بیانات خود درباره شوراها از حکومت مردمی حرف می زند و آنها را مصداق حکومت مردم می داند.

-جالب است که امام در صحبتی که در جلد 10 صحیفه امام صفحه 337 در جلسه ای با دانشجویان و دانش آموزان سنندج دارد،‌ می گوید «در هر صورت مملکت باید با دست خود مردم و اشخاص اداره شود. شهرها باید توسط خودتان اداره و آباد شود. ننشینید کنار و بگویید شورای شهر درست شد، برویم کنار. شورای شهر به تنهایی نمی تواند کاری کند. آنها هم چند نفر آدم مثل دیگران هستند که نمی توانند کاری کنند. باید همه دست به دست هم دهیم تا کارها درست پیش برود.» امام در جایی دیگر به شوراهای ولایتی نیز اشاره می کند و منظور ایشان همان ایالات و ولایات است.

-چالش های شوراها شامل عدم تفکیک امور ملی و محلی، گستردگی ساختار اجرایی در سطوح جغرافیایی و مداخله حداکثری دولت در امور، مقاومت دستگاه اجرایی در واگذاری امور محلی به شوراها، ضعف منابع پایدار مالی شوراها و ضعف جایگاه قانونی آنان است.

-الزامات شورا شامل مدیریت یکپارچه، هماهنگی بین دستگاه های مختلف اجرایی در امور محلی، جلب مشارکت حداکثری در کشور، توجه به ظرفیت های مدیریت محلی و ... است و در نتیجه این سیاست ها باید به اینجا برسد که به سند راهبردی سیاست های کلی شوراهای اسلامی و مدیریت محلی برسیم.

-مکان یابی توسعه شهرها در چارچوب آمایش سرزمین، تعیین ابعاد کالبدی شهرها،‌ تامین منابع پایدار برای توسعه و عمران و مدیریت شهری، حفظ هویت تاریخی در توسعه شهرها، تقویت و کارآمدی نظام مهندسی، ایمن سازی، سدبندی و ... از جمله این سیاست های تحقق این الزامات است.

-اگر می خواهیم زندگی مردم و وضعیت شهرهای کشور درست شود، نیازمند ساماندهی نظام شهری و شهرسازی و سبک زندگی هستیم.

۱۳۹۳/۲/۹

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...