«مولوي عبدالحميد» نامي است كه بيشتر بعد از آزادي مرزبانان به
گروگان گرفته شده ايراني بر سر زبانها افتاد؛ امام جمعه اهل تسنن زاهدان و از
چهرههاي پرنفوذ در منطقه سيستان و بلوچستان كه البته از حاميان روحاني در
انتخابات يازدهم هم بود. مولوي عبدالحميد كه با پادرمياني توانست مرزبانان گروگان
گرفته شده را آزاد كند با اين روش حالا بحران بي آبي سيستان و بلوچستان را هم حل
كرده است. او در گفت و گو با هفتهنامه صدا اين نويد را ميدهد كه تا چند روز آينده
صددرصد آب از سد افغانستان به طرف سيستان باز ميشود و رودخانه هيرمند و كانالهاي
آن دوباره پرآب خواهند شد.
شما از
حاميان دكتر روحاني در انتخابات رياست جمهوري بوديد. پيش از انتخابات پيشبيني ميكرديد
كه آقاي روحاني و اصلاحطلبان پيروز انتخابات باشند؟
اين پيشبيني
را نداشتم كه ايشان در مرحله اول به پيروزي برسد. اما اين پيشبيني را داشتم كه از
همه نامزدهاي مطرح راي بيشتري خواهند داشت.
با توجه به سخناني كه مطرح كردند و وعدههايي كه دادند و بر چيزهايي انگشت
گذاشتند كه مشكل كلان مردم ايران بود، فكر ميكردم بيشتر از همه راي خواهند آورد.
هم مشكلات اقوام و مذاهب رامطرح كردند و هم در باره آزاديهاي قانوني كهبا مشكلاتي
مواجه است،قول دادند كه قانون را اجراو جلوي قانون گريزي را ميگيرند و به اقوام و
مذاهب كه مورد تبعيض قرار گرفته بودند وعده مشاركت و رفع تبعيض دادند. سخنان آقاي
روحاني بسيار كارشناسانه و دقيق بود ومن حس كردم اكثريت مردم ايران به ايشان راي
ميدهند، ولي فكر نميكردم كه در مرحه اول پيروز شوند. مردم ايران با بصيرت بالايي
كه داشتند، همه را غافلگير كردند.
در
ميان دولتهاي بعد از انقلاب، بيشترين و كمترين رضايتمندي را از كداميك از دولتها
داشتيد؟ كدام يك از دولتها بيشتر به اقليتهاي قومي و مذهبي توجه داشتند و ارتباطشان
با شما يا شما با آنها بيشتر بوده و كدام كمتر؟
شيوه ما
از همان اوايل انقلاب تا الان با همه دولتها يكسان و بر مبناي تعامل و همكاري بوده
است. البته بعضي از دولتها بودند كه اهل سنت بيشتري راي را به آنها دادند، مثل
اصلاحطلبان و دولت آقاي خاتمي كه آن زمان رقابت شديدي در ميان بود، اهل سنت ايران
پشت سر آقاي خاتمي و اصلاحطلبان اتفاق كردند طبعا ارتباط ما با اصلاحطلبان بيشتر
بود. قبل از آن هم اين جناح بنديها چندان مطرح نبود مثلا در دولت آقاي هاشمي
رفسنجاني با مقام رهبري زياد اين مسائل مطرح نبود. با اين حال با همه دولتها
ارتباط ما برقرار بوده ولي در دوره اصلاحطلبان ارتباط بيشتر بود. اما در دوره
آقاي احمدينژاد اگر چه از طرف ما رابطه برقرار بود اما از طرف آنها تعامل ضعيف
بود. اما به هر حال گلايه محورياي كه از اوايل انقلاب تا آخر دوره آقاي احمدي
نژاد مطرح بود در باره عدم مشاركت اهل سنت در پستهاي كليدي و مديريتهاي كلان
كشور و مديريتهاي منطقهاي بوده است. از همان اوايل انقلاب نه در مديريتهاي كلان
و نه در مديريتهاي منطقهاي اهل سنت را به كار نگرفتهاند. در مديريت منطقه هم
تعادل را بين اقوام و مذاهب مردم منطقه رعايت نكردند. در دوره اصلاحات هم همين
گلايه از طرف ما مطرح بود. دوبار هم ملاقات داشتيم. اصلاحطلبان هم معتقد به آزاديهاي
قانوني بودند. اهل سنت از اينها بهره بردند منتها در ارتباط با به كارگيري اهل سنت
اصلاحطلبان هم موفق نشدند.
شما با
خود آقاي خاتمي دوبار ديدار داشتيد؟
بله. از
اوايل انقلاب هميشه نخبگان و علماي اهل سنت با روساي جمهوري ملاقات داشته و هميشه
هم گلايهمند بودند. دردوره آقاي رفسنجاني دوبار و در دوره آقاي خاتمي هم سه بار
ملاقات داشتم و همين گلايهها مطرح بوده كه وضعيت اين طور است
و شما فكري بكنيد. اما همه اينها و مخصوصا اصلاحطلبان ميگفتند كه ما تحت فشار
هستيم و به همين دليل نميتوانيم اين خواستهها را عملي كنيم. در دوره آقاي احمدي
نژاد هم ملاقات بوده و اين مسائل مطرح شده است، ولي سختترين دوره كه تقريبا فشار
بيشتري بر اهل سنت آمده مربوط به دوره آقاي احمدينژاد بوده است. دوره رياست
جمهوري نهم و دهم تبعيض بيشتري در باره اهل سنت اعمال شد و به كارگيري اهل سنت در
مناصب مديريتي از هميشه كمتر بود. با توجه به وعده آقاي روحاني كه به اقوام و
مذاهب رسيدگي ميكنند. در اين دوره اهل سنت بيشتر از هر دوره ديگري اميدوار است.
حتي نسبت به دوره اصلاحطلبان و دورههاي گذشته، بيشترين اميدي كه اهل سنت بسته به
دوران آقاي روحاني است.
در
دولت احمدي نژاد مشخصا چه محدوديتهايي براي شما ايجاد شد؟
فشارهاي
مذهبي خيلي زياد بود. آزاديهاي مذهبي با مشكلات مواجه بود. مثلا نمازعيد يا نماز
جمعه اهل تسنن را در كلانشهرها يا شهرهايي كه در آنها اهل سنت اقليت هستند تعطيل
كردند. در باره تعليم فرزندان و نمازخانههايي كه اهل سنت داشتند بسياري از موارد
با مشكلات مواجه ميشدند. به خصوص كه در دوران رياست آقاي احمدي نژاد درشوراي عالي
انقلاب فرهنگي طرحي را تصويب كردند كه معروف به «ساماندهي» بود. بنابر اين طرح،
مدارس و كل تعليم اهل سنت زير چتر «ساماندهي» قرار ميگرفت.برداشت اهل سنت اين بود
كه به هر حال اين موضوع محدوديتهاي جديدي براي آنها ايجاد ميكند. چون در واقع ميخواستند
مساله تعليم تربيت را در اختيار خود
بگيرند. دغدغههاي زيادي ايجاد و ملاقاتهايي انجام شد و در قالب هياتي از اينجا
به تهران رفتيم و 9 روز در آنجا بوديم. با مسئولان مختلف رئيس مجلس و آقاي احمدي
نژاد و مسئولان ديگر ملاقات كرديم. متاسفانه فشارهاي زيادي كه من نميخواهم در اين
گفت و گو آنها را بازگو كنم بر ما وارد شد.
اين
ملاقاتها نتيجهاي داشت؟ به خواستههاي شما ترتيب اثري داده شد؟
خير.
نتيجهاي نگرفتيم. اواخر دولت دهم هم هياتي با مسئوليت «مولانا احمد» ملاقاتي با
احمدي نژاد داشتند و وقتي كه كل مشكلات جامعه اهل سنت و مسائل تبعيضآميز نسبت به
آنها را مطرح كردند، ايشان گفته بودند كه من به اين اندازه از مشكلات اهل سنت
اطلاع نداشتم و نميدانستم كه تا اين اندازه آنها مورد تبعيض قرار گرفتهاند. آقاي
احمدي نژاد گفته بود كه هم ما در شناسايي مشكلات اهل سنت كوتاهي كرديم و هم شما
كوتاهي كرديد كه زودتر از اين مشكلات را به اطلاع ما نرسانديد. البته پيش از آن هم
در سفرهاي ايشان به سيستان و بلوچستان بنده با ايشان ملاقات داشته و به تفصيلل
مسائل و مشكلاتمان را مطرح كرده بودم.
فكر ميكنيد
چرا در طول هشت سال گذشته فعاليتهاي تروريستي و ناامني در سيستان و بلوچستان
افزايش يافته؟ فكر ميكنيد علت آن سياستهايي است كه در هشت سال دولت احمدي نژاد
اعمال شده؟
اگر آسيبشناسي
كنيم اين ناامنيها دلايل مختلفي دارد. يكي از دلايل تبعيض و ديگري فقر است بعضي
هم به دليل اعدامهايي است كه صورت گرفته، چون طبق بررسيهايي كه انجام شده بيشتر
اين افراد كه الان فرار كردند و گروه جيشالعدل را تشكيل دادند نزديكانشان اعدام
شدند. حالا اينها به نوعي عقدهاي شده و به دنبال تلافي هستند. اما گذشته از اينها
يكي از مشكلاتي كه تبعيض ايجاد ميكند اين است كه حرمتها مراعات نميشود وقتي در
ادارات يا نيروهاي مسلح مردم بومي را نميشناسند و همه از شهرهاي ديگري آمدهاند،
حرمت مردم را رعايت نميكنند. اين مسئله سبب ميشود كه بعضي افراد كه خوي تندي
دارند و نميتوانند اين برخوردها را تحمل كنند به آن سوي مرزها فرار كنند. البته
تعدادي هم هستند كه فرار كردهاند اما كاري عليه نظام انجام نميدهند اما بعضي از
آنها هم گروه تشكيل دادهاند و ناامني ايجاد ميكنند.
ممكن
است مشخصا مواردي از مبارزه دولت با علت اين ناامنيها را بيان كنيد؟
مهمترين
گام دولت اين است كه ميخواهد اقوام و مذاهب را در اداره كشور مشاركت داده و به
آنها بها دهد. اين خودش همه چيز را خنثي ميكند و مردم را به صحنه ميآورد مثلا
برادري شيعه و سني وقتي اينها در ادارات كنار هم قرار بگيرند عملا شكل ميگيرد. در
گذشته نيروهاي مسلح يكدست بوده و چون اهل سنت را به كار نگرفتهاند در زمينه ايجاد
امنيت در منطقه هم آنچنان كارآيي نداشتهاند. از سال 62 به بعد از اهل سنت در
نيروهاي مسلح استخدام نشده و اگر هم موردي بوده آن قدر ناچيز بوده كه قابل حساب
نيست. اما حالا كه با تدبير دولت ميخواهند اهل سنت را وارد نيروهاي مسلح كرده و
استخدام كنند و همچنين قدمهايي را برداشتهاند تا از اهل سنت رسما نيروهايي را به
كار بگيرند خيلي اميدوار كننده است. قبلا در دولت نهم و دهم اهل سنت را وارد بسيج
كردند. اين اقدام بي فايده نبود اما چون استخدام رسمي نبود فايده چنداني هم نداشت
و نتوانست امنيت را برقرار كند. اما الان اگر اينها در نيروهاي مسلح كنار هم باشند
و همه اقوام و مذاهب مختلف در ادارات كنار هم باشند اين مبارزه با علتهاست. اين
عمل همگرايي و همدلي و وحدت ميآورد. همگرايي و وحدت اگر با فشار ايجاد شود پايدار
نيست و نتيجهاي هم ندارد. اما اگر با مشاركت و تدبير باشد هم ميتواند پايدار
باشد و هم به توسعه و امنيت استان بينجامد و استان را از هر آسيبي بيمه كند.
شما در
خطبههاي نماز جمعه، سفر اخير رئيس جمهوري به سيستان و بلوچستان را «كم نظير و
استثنايي» ارزيابي كرده بوديد. اين سفر چه تفاوتي با سفر روساي جمهوري قبلي به اين
استان داشت؟
چند مساله
باعث شد اين حرف را بزنم. اولا از دو ماه قبل كه گفتند رئيس جمهوري قرار است به
استان ما بيايد كارشناسي هم در استان شروع شد و هياتهاي مختلف آمدند. بعضي از
نخبگان استان را به تهران دعوت و از اين طريق مشكلات استان را شناسايي كردند.
نخبگان
استان به دعوت كدام نهاد به تهران رفتند؟
خود نهاد
رياست جمهوري اينها جلسات متعددي در زاهدان گذاشتند و به شهرهاي مختلف استان سفر و
مشكلات را شناسايي كردند بعد با كارشناسان و افراد خبره مشكلات را درجهبندي كردند
و آنهايي كه در زمره طرحهاي ملي و عامالمنفعه براي تمام مردم استان بودند يا
مردم استان نياز شديد به اجراي آنها داشتند را همان موقع به عنوان طرحهاي كلان و
هزينه بر در تهران تصويب كردند. براي همين آنچه به نظر من ميرسد انجام كارهاي
كارشناسي در اين دولت از هر دولت ديگري بيشتر بود. مورد ديگر اين بود كه اينجا هيچ
تكلفي براي استقبال از رئيس جمهوري در كار نبود. اين كه مثلا اقوام و ادارات و
دانشگاهها و آموزش و پرورش را بسيج كنند، در كار نبود فقط همين اعلام بود كه آقاي
روحاني در اين ساعت وارد استان ميشود و مردم خودجوش براي استقبال از ايشان آمدند.
دورههاي
قبلي به اين صورت بود؟
دورههاي
قبلي آنچه خاطرم هست اين بود كه استانداران خيلي براي استقبال از رئيس جمهوري و
آوردن مردم به صحنه اهتمام ميورزيدند.اما براي آقاي روحاني استانداري و كساني كه
دستاندركار ميزباني بودند همه را به حال خود گذاشتند. ولي مردم با علاقه و محبت
خودشان براي استقبال از آقاي روحاني آمدند. از اين گذشته سخنان آقاي روحاني و
جلساتي كه با گروههاي مختلف داشتند و تصميمگيريهايي كه صورت گرفت به نظر من خيلي
با تدبير بود همان طور كه اسم دولتشان را هم تدبير و اميد گذاشتهاند. از تجربيات
گذشته هم استفاده كردند اما خودشان هم ابتكار به خرج دادند. اگر تجربه و ابتكرا با
هم همراه شود چيز بي نظيري ميشود. مسئلهاي كه مرا تحت تاثير قرار داد اينها بود.
اين كه آقاي روحاني در سخنراني خودشان در استاديوم زاهدان و در شهرستانها بسيار
كارشناسانه صحبت كردند. يعني چيزي كه نياز بود در اينجا مطرح شود ايشان مطرح كردند
و اين خيلي در روحيه مرم اثر گذاشت.
ظاهرا
سخنراني شما در مراسم استقبال لغو شد
بله،
كساني كه برنامهريزي ميكردند به من اطلاع دادند كه سخنراني من هم در برنامه
گنجانده شده. اما از جاهاي مختلف روي كساني كه دستاندركار برنامهريزي بودند فشار
آمد تا سخنراني مرا لغو كنند
اين
فشارها از طرف كدام نهاد بود؟
اگر نگويم
بهتر است. اما صحبتي كه رئيس جمهوري در استاديوم داشتند قلب مرا تسلي داد و من
گفتم كه حتي گلايه هم نميكنم. براي اين كه آنچه من ميخواستم به آنها اشاره بكنم
خود رئيس جمهوري خيلي خوب به زبان آوردند. من خيلي خوشحال شدم از سخنان رئيس
جمهور.
در
ديدار شما با آقاي روحاني چه سخناني رد و بدل شد؟
من مشكلات
استان را مطرح كردم، هم به طور كلي در باره بيكاري و هم در باره عدم به كارگيري
اهل سنت و مشكلاتي كه اقوام و مذاهب استان دارند. بيشتر مشكلات كلي استان و همين
طور انتظاراتي كه ساير مناطق سنينشين از دولت دارند را هم مطرح كردم. البته صحبتهاي
ايشان خيلي خوب بود. مسائلي كه من مطرح كردم خود دولت پيگير آن است. اما من باز هم
عنوان كردم چون مناطق انتظار تسريع كار دارند. در مجموع پاسخشان مثبت بود.
در اين
ديدار آقاي روحاني قول عملي دادند؟ مثلا در باره همان طرح ساماندهي قولي به شما
ندادند؟
نه، به
اين صورت چيزي مطرح نشد. اما ايشان دغدغههاي نظام را در باره تعليم و تربيت اهل
سنت مطرح كردند. گفتند اين دغدغه را دارند كه كه افراد تندرو را در اين مدارس به
كار نگيرند. چيزي كه بين ما به صورت توافق وجود دارد اين است كه عليه شيعهها يا
عليه نظام جمهوري اسلامي به كسي اجازه ندهيم از مساجد يا مدارس ما در اين زمينه
استفاده كند. چون سياست ما بر تعامل و وحدت و اخوت و حمايت از نظام جمهوري اسلامي
است. ما گفتيم كه با اين انگيزه خود ما كارمان را بهتر انجام ميدهيم. اگر ما كار
را انجام بدهيم خيلي بهتر است تا اين كه حكومت وارد شود و بخواهد كاري انجام دهد.
ما گفتيم به دولت حق ميدهيم كه از بيرون نظارت كند. اما درون رابراي خود ما
بگذارد. دولت اگر تذكري دهد كه مثلا فلان مورد رعايت نشده ما حتما مراعات خواهيم
كرد.
خبري
منتشر شد از ديدار خانواده آقاي روحاني با خانواده شما اين درست بود؟
نه، كذب
است. اين را افراد افراطي و تندرو ساختند. من هنوز هم خبر ندارم كه خانواده آقاي
روحاني در اين سفر ايشان را همراهي ميكردند يا نه. اگر خانواده من براي استقبال
از آنها به عنوان مهمان ميرفتند خوشآمد
ميگفتند يا آنها ميخواستند خانواده مرا مورد تفقد قرار دهند از نظر عرف چيز خيلي
خوبي بود. ولي هنوز حتي ما نميدانيم كه خانواده آقاي روحاني در اين سفر بوده است
يا نه؟(خنده).
البته
شما در صحبتهاي خودتان تا حدودي به خواستههاي اهل سنت از دولت اشاره كرديد. اما
ميخواهم بدانم مهمترين خواسته اهل تسنن از دولت چيست؟
انتظارات
اهل تسنن از دولت انتظاراتي قانوني است. در مرحله اول انتظار دارند آنها شهروند
درجه يك باشند نه شهروند درجه دو و سه. آقاي روحاني گفتند همه ايرانيها شهروند
درجه يك هستند.ما هم همين را در عمل ميخواهيم. براي همين اهل سنت انتظار دارند در
اداره كشور و مديريتهاي كلان كشور يا در وزارتخانهها به كار گرفته شوند. انتظار
داريم در مناطقي كه اهل سنت اكثريت يا اقليت هستند به همان تناسب از شايستگان آنها
به كار گرفته شود. به اصطلاح شايستهسالاري شود. من به جرات ميتوانم بگويم تا
الان شايستهسالاري نبوده و اهل تسنن درواگذاري مسئوليتها و استخدامها مورد تبعيض
قرار گرفتهاند. اقليتهاي قومي و مذهبي دنبال پست و مقام نيستند بلكله دنبال
كرامت و حرمت به خودشان هستند حرمت آنها زماني حفظ ميشود كه منزوي نشوند و
شايستگان آنها به كار گرفته شوند.
شما
گفتيد در دولت آقاي روحاني اميد خيلي بيشتري براي تحقق خواستههايتان داريد. چرا؟
چه قدمهايي برداشته شده؟
قدمهايي
كه برداشته شده هنوز خيلي محدود است. ولي اميد است در آينده انجام شود. بايد اميد
داشت و صبر كرد تا به تدريج خواستههايمان محقق شود. مثلا در اين دولت در كردستان
دو معاون استاندار و در سيستان و بلوچستان هم دو معاون از اهل سنت گذاشتهاند.
وزير كشور مدتي قبل در مصاحبهاي اين قول را دادند كه در جايي كه اهل سنت اكثريت
باشند اگر فرد شايستهاي از آنها پيدا كرديم به عنوان فرماندار از ميان آنها كسي
را انتخاب كنيم. اهل سنت انتظار داشتند استانداري از اهل سنت به كار گرفته شود.
اينها البته عملي نشد. ولي به هر حال ما مشكلات دولت آقاي روحاني را درك ميكنيم
كه در اين باره تحت فشار هستند. اما در كل انتظار داريم كه در مناطق سني نشين
تعادل نسبي برقرار شود.
در حال
حاضر مسئله ممنوعالخروجي شما برطرف شده؟
بله. الان
گذرنامهام در دست خودم است.
يعني
با پيگيري اين دولت ممنوعالخروجي شما برطرف شد؟
من نامهاي
به مقام معظم رهبري نوشتم و ممنوعالخروجي من همان زمان و در دولت قبلي برطرف شد.
يعني گذرنامه مرا در دولت قبلي به دستم دادند. ولي من در اين دولت موفق شدم كه به
خارج از كشور سفر كنم. آن زمان كنفرانسي در مكه مكرمه در زمينه مشكلات جهان اسلام
و راهحلهاي آن برگزار شده بود. من ميخواستم شركت كنم اجازه ندادند و گفتند چون
بين ما و عربستان سعودي مشكلاتي وجود دارد شما به مسافرت نرويد من هم نرفتم. اما
من در اين دولت موفق شدم به سفر بروم. اميدوارم در آينده مشكلي در اين زمينه
نداشته باشم چون من به هر كنفرانسي بروم خط مشي من مشخص است. من از حق و اعتدال
دفاع ميكنم. حضور من در كنفرانسهايي كه در جهان اسلام برگزار ميشود به نفع
جمهوري اسلامي و به نفع مسلمين است. چون من مخالف افراط و تفريط هستم. سال گذشته
هم كه موفق شدم به حج بروم در دو كنفرانس در آنجا شركت كردم. يك كنفرانس مربوط به
سعوديها بود كه آخرين شب آن كنفرانس در باره وحدت بود. از هفتادكشور شركت كرده
بودند و من هم در باره گفتمان وحدت سخنراني داشتم. من از وحدت دفاع سرسختانهاي
كردم. اين كه فرق اسلامي شيعه و سني بايد با هم اتحاد داشته باشند تا بتوانند
اختلافات بلاد اسلامي را حل كنند و نيازي به قدرتها نداشته باشند چون قدرتها نميخواهند
مشكلات جهان اسلام را حل كنند. براي حرفهايم دلايلي ذكر كردم. بعد از سخنراني
سئوالات زيادي از من پرسيده شد و بعد از اين كه به سئوالات پاسخ دادم ديدم كساني
كه به سخنان من اعتراض داشتند قانع شدند به اين كه بايد بين شيعه و سني و فرق
اسلامي وحدت حاصل شود. به علاوه در كنفرانسي در خود بعثه شركت كردم آنجا هم موضوع
وحدت بود و من هم در همين رابطه صحبت كردم. به هر حال ما اگر در كنفرانسي صحبت ميكنيم
صددرصد منافع اسلام و كشور و جهان اسلام را در نظر ميگيريم. وجود ما در اين قبيل
كنفرانسها به جز نفع، چيز ديگري نيست.
شما از
زمان تشكيل دولت يازدهم با نقش آفريني در دو بحران «گروگانگيري مرزبانان» و «بي
آبي استان» آنها را حل و فصل كرديد. چطور پيش از اين و در موارد مشابه از اين
توانمندي شما استفاده نشده بود؟
ببينيد ما
معتقدهستيم كه اهل سنت بهترين فرصت براي نظام جمهوري اسلامي هستند. هر قدر نظام
جمهوري اسلامي به اهل سنت محبت كندو آنها را مورد تفقد بيشتر قرار دهد و به آنها
رسيدگي كند همين اندازه به اقليتهاي شيعه در كشورهاي ديگر اسلامي خدمت كرده است.
توجه به اهل سنت محبوبيت جمهوري اسلامي را در تمام جهان اسلام افزايش ميدهد. من
هميشه ميگويم براي جمهوري اسلامي بهتر است كه اهل سنت به آن بنازد تا اين كه از
آن بنالد. از طرف ديگر اهل سنت بهترين ظرفيت را براي حل خيلي از مشكلات و معضلات
منطقه دارند. ما در اين منطقه با چند كشور همسايهايم و به جاي روشهاي مرسوم
ديپلماسي در بسياري موارد ميتوان مسائل را با مردمداري حل كرد. با ارتباطاتي كه
برقرار است و با مشتركاتي كه ما مثلا با مردم افغانستان و امارات و پاكستان داريم
اگر به اما اعتقاد شود خيلي از مشكلات را ميتوانيم حل كنيم.
در
مسئله گروگانگيري مرزبانان، مسئولان از شما خواستند تا وارد عمل شويد؟
در مسئله
گروگانگيري مسئولان خواستند كه اگر كاري از دست شما برميآيد تلاشتان را انجام دهيد.
ما هم فشارهاي مردمي وارد كرديم و افرادي را از معتمدين به آن سو فرستاديم تا
افرادي را از جيشالعدل پيدا كردند و با آنها وارد گفت و گو شدند. گفت و گو در دو
بعد انجام شد؛ يكي در باره آزادي گروگانها كه يك جلد قرآن مجيد را با پيامي براي
آنها فرستادم. معروف شده كه من نامه براي آنها نوشتم اما اين درست نيست.من نامه
ننوشتم. پيغامي به همراه قرآن عظيمالشان فرستادم و گفتم گروگانها را آزاد كنيد و
اين خواسته مردم استان و مردم ايران است. گفتم كه اين روش به نفع شما نيست. دومين
بعد از مذاكره با آنها به طور كلي مربوط به اين بود كه آنها را قانع كنيم تا در
مرزها ناامني درست نكنند. گفتيم كه اگر مشكلي داريد گفت و گو بهترين راه است. شما
با گفت و گو وارد شويد ولي ناامني درست نكنيد. اين چيزي است كه هيچ جاي دنيا نميپسندد
و عداوت و دشمني را افزايش ميدهد. به هر حال اين پادرمياني مردمي بود كه نتيجه
داد و موثر واقع شد. اين اولين بار هم نبود كه ما چنين پادرمياني كرديم. در گذشته
هم پرتغاليها و آلمانيها و كاناداييها را بردند و آزادي آنها از همين طريق و با
پادرمياني مردمي انجام شد.
منظورتان
در دولت آقاي احمدي نژاد است؟
نخير. قبل
از ايشان در دوره آقاي خاتمي بود. آن موقع صدراعظم آلمان از آقاي خاتمي براي آزادي
آلمانيها تشكر كرد. در واقع آزادي گروگانهاي آلماني هم در آن زمان از همين طريق
بود ولي آن زمان اين موضوع رسانهاي نشد.
پس آن
موقع هم شما پادرمياني كرديد؟
بله. ما
با همكاري مردم و معتمدين اينجا پادرمياني كرديم. به هر حال در گذشته هم همين
پادرميانيها بوده و از همه ظرفيتهاي استان استفاده شده ولي آن موقع صلاح نديدند
كه موضوع رسانهاي شود.
آن
موقع هم استانداري از شما خواست دخالت كنيد؟
بله.
استاندار دولت آقاي خاتمي(آقاي حسيني) از ما خواستند تا وارد موضوع شويم. يكبار
ديگر هم در دوران وزارت اطلاعات آقا يونسي چند نفر كانادايي را گروگان گرفتند كه
با پادرمياني مردمي حل شد. اما اين موضوع هم هيچ وقت خبري نشد.
مذاكرات
شما با جيشالعدل هنوز هم ادامه دارد؟ فكر ميكنيد بتوانيد آنها را قانع كنيد تا
از مشي مسلحانه دست بردارند؟
مذاكرات
ادامه دارد. اما اينها هنوز قانع نشدهاند. افرادي كه من فرستادم افرادي بسيار
منطقي هستند و از قبل با اينها صحبت كرديم كه در مذاكره چه چيزهايي بگويند فعلا تا
حدودي توانستند اينها را ساكت كنند تا ناامني درست نكنند. گفتيم غير از خشونت و
ناامني از هر راه ديگري كه قانوني و عرفي و بينالمللي است ميتوانيد خواستههاي
خودتان را دنبال كنيد. ولي از راه قانون خارج نشويد. حتي به آنها گفتيم اگر به
كشور هم بياييد جمهوري اسلامي به شما امان ميدهد.
پاسخ
آنها چه بود؟
آنها نه
قولي دادند كه به کشور برميگرديم و نه قول دادند كه در آينده كاري نكنند.
خود
مسئولان به شما گفتند كه اگر آنها به كشور برگردند امان خواهند داشت؟
بله.
خودشان اعلام كردند كه اين آمادگي را
دارند اگر از اينها كسي برگردد به آنها امان دهند ما هنوز هم پيگير هستيم تا جايي
كه بتوانيم تلاش ميكنيم ناامني درست نشود.
خبري
منتشر شده از زنده بودن گروهبان داناييفر. آيا شما همچنان بر سر حرف خود هستيد كه
ايشان به شهادت رسيده؟
ببينيد
گروگانگيرها به افرادي از ما كه رفته بودند تا مرزبانان را به آنها تحويل دهند
گفتند كه ايشان را شهيد كردند، اخباري مبني بر اين كه ايشان زنده باشد هنوز به دست
ما نرسيده است. ولي افرادي هنوز در تلاشند تا اطلاعات دقيقتر به دست بياورند كه
آيا اين خبر درست است يا خير.
پس
براي شما هنوز روشن نشده كه ايشان زنده است يا نه؟
نه هنوز
چيزي كه خودشان سابقا اعلام كردند اين بود كه او زنده نيست. اما باز هم در تلاشيم
كه ببينيم چقدر درست است. مسئولان هم در تلاشند كليه اقدامات در اين باره با
هماهنگي با مسئولان انجام شود.