«آقا چرا شلوغش ميكنيد 50 ميليون كه پولي نيست!» اين اولين واكنش من به عنوان يكي از طرفداران سينماي ايران بعد از شنيدن خبر كمك بنياد فارابي به جشن شب كارگردانان سينما بود. اصلاً من به عنوان يك حامي سينما كه قرار است امسالش پر از اميد باشد بر خود واجب ميدانم از فارابي براي روشن كردن چراغ جشن كارگردانها تشكر هم بكنم. اصلاً باورش را هم نميكردم فارابي تو كار چراغ روشن كردن باشد و ما خبر نداشته باشيم!
ياد ايام قديم بهخير كه معركهگيرها بساط ميكردند، يك پهلواني بود و يك شاگرد، پهلوان وسط ميدان شروع به رجزخواني ميكرد و يك عده هم بيكار مثل ما ميايستادند به نگاه كردن، شاگرد پهلوان كاسهاي دور مجلس ميگرداند و پهلوان براي سلامتي آن كسي كه چراغ اول مجلس را روشن ميكرد، صلوات ميفرستاد و بعد شروع ميكرد به زور زدن براي پاره كردن زنجير و باقي ماجرا. الان چه شد كه ياد معركهگيري افتادم؟! دليلش به حدود يك سال پيش باز ميگردد وقتي كه همين كارگردانها ريخته بودند زنجير و مهر و موم خانه سينما را پاره كنند، آن روز هم ما علاقهمندان به سينماي ايران دور تا دور مجلس بوديم و چند تا پهلوان داشتند تلاش ميكردند كه كاري كنند كه خانه سينما تسخير شود.
بگذريم كه بالاخره گره كور خانه سينما با كليد تدبير باز شد، اما پهلوانهاي سينمايي ما آنقدر اعتماد به نفس داشتند كه بازگشايي خانه سينما را نه به تدبير دولت بلكه به زور بازوي خود ثبت كنند. حالا هم بعد از حدود يك سال از آن ماجرا كاسه به دست راه افتادهاند براي اينكه چراغ مجلس جشنشان روشن شود، از نهاد دولتي سينما يك پول چايي مختصري را گرفتهاند! اصلاً 50 ميليون هم شد پول كه برايش حرف و حديث در بياوريم؟!
با آنكه ما دوست نداريم صحبتهاي بعضيها را گوش كنيم كه ميگويند رقم چند صد ميليون بوده و به همان «كمتر از 50 ميليون» اكتفا ميكنيم تازه با شرط «فراگير بودن» اين مبلغ به خانه سينما داده شده است! بالاخره وقتي بنياد سينمايي فارابي راه مياندازند كه سينماي ايران حمايت كند، همهاش نميشود كه وام دادن براي خريد نگاتيو و پزتيو يا تهيه دوربين و وسايل فني، بخشي را هم بايد بگذاريم براي اين جور خرجها، به خدا پول دادن براي كفن و دفن دو تا هنرمند بينام و نشون كه اونور دنيا سر توي يه زير زمين مزقون ميزدند خيلي هم ثواب داره يا حتي پول دادن به جشن كارگردانها خيلي بهتر از پرداخت چند صد ميليون به يك روزنامه خاص است، اين را همه ميدانند! تازه ما نشستيم حساب كرديم ديديم ميشود بعد از آنكه كارگردانها جشن خودشان را گرفتند ما هم يك جشن «فراگير» براي سينماييها برگزار كنيم، اصلاً جشن را مياندازيم در حياط با صفاي بنياد فارابي، پولش را هم حلال واري با فارابي حساب ميكنيم كه زياد هم به خرج نيفتند. با يادي از فيلم اعتراض بايد گفت:
ما كاري به بودجهاش نداريم
بودجه رو كاغذ مال بايگانيه
اصليت بودجه هم كه مال دولته
كه فارابي از جيبش ميده و
ما خرجش ميكنيم واسه خانه سينما
كه همه بودجهها مال خانه سينماس
كرم جعفري جلوه
جشني كه خانه سينما بخواد بگيره
عشق و حالش بيشتر از 50 ميليونه كه اسكناساش از كاغذه.
پول چایی فارابی در جیب خانه سینماییها
بگذریم كه بالاخره گره كور خانه سینما با كلید تدبیر باز شد، اما پهلوانهای سینمایی ما آنقدر اعتماد به نفس داشتند كه بازگشایی خانه سینما را نه به تدبیر دولت بلكه به زور بازوی خود ثبت كنند.
۱۳۹۳/۲/۱۷

