نسخه چاپی

شهدای پاكستان در فتح خرمشهر

عکس خبري -شهداي پاكستان در فتح خرمشهر

رئیس‌جمهور وقت پاكستان هم‌پیمان صدام بود، وقتی متوجه شد چنین حمایتی بوده است، به سلفی‌ها چراغ سبز نشان داد و در روز برپائی جشن فتح خرمشهر، سلفی‌ها در سه روستای جنوب پاراچنار تمام شیعیان را كشتند...

در ايامي كه "سهيل كريمي" مستند ساز مشهور تازه از پاراچنار برگشته بود، با او مصاحبه اي انجام داده بودم. امروز كه نخست وزير پاكستان به محبوبيت امام خامنه اي در كشورش اذعان كرد، خالي از لطف نديدم كه بخشهايي از آن مصاحبه را كه به اين موضوع مي پرداخت را بازخواني كنيم:

سهيل كريمي _ مردم لاهور و كراچي به شكل ميليوني شيعه هستند. از 200 ميليون مسلمان پاكستاني، 50 ميليون آن شيعه هستند. از اين تعداد 400 هزار نفر در پاراچنار هستند.
به بعضي از بهترين بچه حزب‌اللهي‌ها كه گفتم، يكيشان گفت: «عمراً كه پاراچنار بيايم. مگر از جانم سير شده‌ام؟» ممنونش هم هستم كه حرفش را صريح زد. اگر يك فيلمبردار سوسول باشد، مي‌دانم كه نبايد او را به بيابان يا يكي از كشورهاي خاورميانه ببرم و فقط بايد او را به كشورهاي اروپائي ببرم و اينها ملاحظاتي است كه بين من و او وجود دارد، اما يك بچه حزب‌اللهي كه سال‌ها در زمينه دفاع مقدس كار كرده، چندين جلد كتاب نوشته، كار مستند كرده، چه؟ مي‌خواستم او را به عنوان دستيارم ببرم، گفت «آقا! من جانم را دوست دارم و هيچ وقت چنين خبطي نمي‌كنم و نمي‌آيم.»
بالاخره اين آفت عافيت‌طلبي گريبانگير بچه‌هاي ما هم شده و طوري شده كه در همه زمينه‌ها و حتي اعتقادات خودمان هم سطحي‌نگر هستيم. البته در قضيه پاراچنار بودند بچه‌هائي كه پوست من را كندند كه مي‌خواهيم بيائيم، اما مشكل اين بود كه اينها تخصص نداشتند و كاري را كه مي‌توانستند بكنند، از دست خود بچه‌هاي پاراچنار هم بر مي‌آمد كه اتفاقاً يكيشان بنده خدا يك هفته مريض شد؛ ولي بچه‌هائي كه سال‌ها با هم كار كرده‌ايم و متخصص هستند، اين جور جاها نمي‌آيند.
به محض اینکه به آنجا رسیديم در همان یکی دو روز اول از میزان به روز بودن وتحلیل‌های خاص اهالی این منطقه دورافتاده به شدت تعجب کرديم. ظواهر امر هم نشان می‌داد که دسترسی اهالی این منطقه به رسانه‌ها به شدت سخت است. با آنها صحبت کرديم، گفتند: ما اینجا یک اینترنت 20kb داریم تنها جایی که هر روز به آن سر می‌زنیم سایت khamenei.ir است.همه نامه‌ها، پیام‌ها، سخنرانی‌ها، استفتائات و... را هر روز مرور می‌ کنیم. در مساجد و هیئت‌های اهالی پاراچنار کار از دعا به جان رهبرانقلاب و رئیس‌جمهور هم گذشته است و آنها وزرای جمهوری اسلامی را هم به اسم دعا می کنند.
شما در كجا مي‌توانيد ببينيد كه بالاي سر قبر شهيدشان پرچم جمهوري اسلامي را نصب كنند؟ در پاراچنار، همه جا پرچم ياحسين يا جمهوري اسلامي مي‌بينيد. اصلاً پرچم پاكستان نمي‌بينيد! اين چه اعتقاد عميقي است كه شما به خانه هر فرد پاراچناري كه مي‌رويد، عكس امام و آقا و شهدا بيشتر از عكس شهداي خودشان است؟ يا اسامي يا عكس‌ها يا اعتقادي كه به اينها دارند. پاراچنار پر از شهيد است، ولي روي در و ديوار دانشگاه پاراچنار پر از بيانات حضرت آقاست كه آنها به نام مقام معظم رهبري از ايشان نام مي‌برند. چه سر سفره‌شان بنشينيد، چه سر مزار شهيدانشان برويد، اولين دعائي كه مي‌كنند، سربلندي جمهوري اسلامي است. اولين چيزي كه از خدا مي‌خواهند، سلامتي مقام معظم رهبري، سيد حسن نصرالله شادي روح امام و شهداست. از تك تك اينها فيلم دارم. از شهيد رجائي، شهيد چمران، شهيد بهشتي، حتي شهيد همت و ديگر شهداي دفاع مقدس ما اسم مي‌برند، در حالي كه در اينجا خودمان...
و يا فيلم دستبوسي من را كه در سال 82 خدمت ايشان رفته بودم، توي فيلم‌هائي كه گرفته بودم، پيدا كرده بودند و نمي‌دانيد چه غوغائي شد كه فلاني پيش آقا رفته و دست ايشان را هم بوسيده. بعد اين را براي هم بلوتوث مي‌كردند. واقعاً تصورش را هم نمي‌كردم كه در پاراچنار با چنين جرياني روبرو بشوم. نمونه اين را نه در جاي ديگري ديدم و نه در ايران.
پيرمرد مغازه‌داري بود كه قبل از انقلاب در ايران كار كرده بود، وقتي از او راجع به زمزمه‌هاي اختلافاتي كه درباره پاراچنار بود، پرسيدم، جواب داد: «به خدا! براي ما مهم نيست. اگر آقا به ما اذن و اجازه بدهد كه سلاح به دست بگيريم و به لبنان، مصر، غزه و فلسطين برويم و عليه اشغالگران بجنگيم، مي‌رويم. پاراچنار كيلو چند است؟ هر جا كه نظر آقا باشد و آقا امر كند و ما بتوانيم خودمان را به آنجا برسانيم، مي‌رويم.»
در دوسال گذشته در ماجراي غزه، بعضي از علما به اشتباه وارد مقوله‌هائي شدند كه لطمه آن را خودمان هم خورديم. اين زمزمه‌ها به پاراچنار هم رسيده بود و من خيلي مي‌ترسيدم كه اين قصه به گوش آنها هم برسد كه مردم غزه سلفي هستند و به ما چه و وقتي پاراچنار شيعه بيخ گوشمان است، به غزه چه كار داريد؟! وقتي اين موضوع را با احتياط با پاراچنائي‌ها مطرح كردم، گفتند: «ما چنين بحث‌هائي را با غزه نداريم. ما خودمان را در موازات و در راستا و در طول آن مي‌دانيم، نه در عرض آن. اگر علما و حضرت آقا به ما اذن بدهند، سلاح برمي‌داريم و به غزه مي‌رويم و در آنجا مي‌‌جنگيم. اين چه بحثي است كه متأسفانه علما در آنجا كرده‌اند. ما اصلاً رقمي نيستيم. چرا اين بحث‌ها درباره ما مي‌شود؟ ما اصلاً حرف اين چيزها را نداريم».
خيلي برايم جالب بود. آن ‌قدر سطح آگاهي و بصيرت در آنجا بالاست كه كافي است آقا در اينجا يك اشاره كند، چه بسا در زمان جنگ هم اين اتفاق افتاد. خيلي از بچه‌هايي كه در پاراچنار شهيد شدند، كساني بودند كه در دفاع مقدس ما حضور داشتند. نكته حساس و بسيار جالب اينكه در سال 61 به اينها خبر مي‌رسد كه عمليات بيت‌المقدس و آزادسازي خرمشهر طولاني شده است. آن موقع شهيد عارف‌الحسيني هنوز نماينده حضرت امام و زعيم مردم پاكستان نشده بود. مدرس مدرسه جعفريه پاراچنار بود. ايشان مي‌گويد چنين اتفاقي افتاده و ايران عمليات كرده، منتهي عمليات آزادي خرمشهر طولاني شده است. به طلاب مدرسه جعفريه مي‌گويد، بيائيد يك روز روزه نذر كنيم تا ان‌شاءالله خداوند نذر ما را قبول كند و خرمشهر آزاد شود.
اتفاقاً آنها روز سوم خرداد سال 61 روزه گرفتند و بعد از ظهر آن روز خبر دادند خرمشهر آزاد شد. طبيعتاً آنها بسيار خوشحال شدند، اما جالب اينجاست كه در اين قضيه فقط طلاب نقش نداشتند، بلكه زمزمه قضيه روزه به مردم پاراچنار و روستاهاي اطراف هم رسيده بود و تقريباً همه مردم آن را نه به عنوان يك واجب كفائي كه به عنوان شرعي گرفتند كه غروب همان روز اعلام شد كه خرمشهر آزاد شده است و مردم شادماني كردند.
فرداي آن روز اعلام شد كه مي‌خواهيم در حسينيه مركزي شهر پاراچنار جشن بزرگي بگيريم، همه جمع شوند و به آنجا بيايند. رئيس‌جمهور وقت پاكستان آقاي ضياءالحق كودتاچي بود كه هم‌پيمان صدام هم بود و در مقاطع مختلف از سلفي‌ها حمايت زيادي هم مي‌كرد. او وقتي متوجه شد چنين اتفاقي افتاده و چنين حمايتي بوده است و حالا در ادامه اين ماجرا قرار است جشني برگزار شود-چون مردم اعتقاد داشتند شايد بخشي از پيروزي به ‌دليل نذر و روزه گرفتن آنها بوده است - به سلفي‌ها چراغ سبز نشان داد و در روز برپائي جشن، سلفي‌ها در سه روستاي جنوب پاراچنار تمام شيعيان را كشتند. با شروع جشن وقتي خبر رسيد كه چنين اتفاقي افتاده، جشن تبديل به عزاداري شد، با وجود همه اينها مردم پاراچنار هيچ‌گاه از اعتقادي كه به جمهوري اسلامي داشتند و ارادت نسبت به انقلاب، دست نكشيدند، بلكه ارادتشان چندين برابر هم شد.

۱۳۹۳/۲/۲۲

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...