نسخه چاپی

قوه مجریه مبدع قانون است یا مجری آن؟

عکس خبري -قوه مجريه مبدع قانون است يا مجري آن؟

جمله‌ای هم ایشان در آن سخنرانی گفتند كه شاه بیت سخنان‌شان بود و در رسانه‌های مكتوب ندیدم اما در تلویزیون از زبان مباركشان شنیدم كه: «در مقام اجرا... مجری باید برداشت خودش از قانون را اجرا كند»

به گزارش نما به نقل از هفته نامه پنجره محمد حسین جعفریان نوشته ای در خصوص سخنان مهم رئیس جمهوری در اجلاس ارتقای سلامت نظام اداری منتشر کرد که خواندن آن خالی از لطف نیست.
این روزها چنان فضای سیاسی مملکت سرشار از اظهارات ضد و نقیض مسئولان شده که ورود به آن چون قدم زدن در میدان مین است. با این همه نتوانستم از سخنرانی رئیس جمهوری در چهارمین اجلاس ارتقای سلامت نظام اداری بگذرم. با آن که جایی دیگر نیز اشاره‌ای به آن سخنرانی کرده ام اما متعجبم چرا آن گفتار مورد نقد و نظر قرار نگرفت. شاید دلیل همان باشد که در ابتدا گفتم. با این حال حتی ذکر دوباره فرازهایی از این سخنرانی خالی از لطف نیست.
ایشان گفته‌اند: «واضح است اگر در یک گوشه کشور، یک مجری تصمیم به انحراف از وظایف خود بگیرد کسی نمی‌توان جلوی او را بگیرد؛ اگر روحیه همدلی و همبستگی و کار برای خدا و آرمان‌های امام تضعیف شود با نظارت نه تنها کاری درست نمی‌شود بلکه همه کارها خراب‌تر می‌شود» عجبا که کسی از این سخنان حیرت نکرد و شرحی بر آن ننوشت. اگر نظارت درست باشد، چرا نشود جلوی انحراف را گرفت. باری تمام حرف این جاست که این روحیه همدلی و کار برای خدا و آرمان‌های امام (ره) گاه دچار نقصان می‌شود و هر کس برداشت خودش را از اینها دارد. منحرفین و فتنه‌گران نیز قائل به تحقق آرمانهای امامند و کار برای خدا. مگر جز این است ناظران منصفند که معلوم می‌کنند چه کسی راست می‌گوید. چطور با نظارت همه کارها خراب‌تر می‌شود؟
مدیریت کشور باید یکپارچه باشد و گسیختگی در مدیریت حتی افراد یک اتاق را هم به هدف نمی‌رساند» باری از همین روست که همه دلسوزان نظام می‌گویند باید پشت سر ولایت ایستاد و رهنمودهای رهبر انقلاب را نصب‌العین قرار داد. اگر این می‌بود آیا شاهد این گسیختگی بودیم؟
ایشان گفته‌اند: «طبق قانون، ناظر حق دخالت در اجرا را ندارد. چرا که این کار فسادآور است» بله! اما ناظر با تماشاچی فرق دارد. او حق کنترل اجرا را دارد تا مجری پایش را از گلیم قانونی‌اش بیرون نگذارد.این دخالت نیست. کاش ایشان دخالت را معنا می‌کرد. افزوده اند: «نظارت باید طوری اعمال شود که آن دسته از افراد که کاری نمی‌کنند یا کم کار می‌کنند تشویق شوند که کار بیشتری انجام دهند» و پرسیده‌اند: «آیا نظارت به مفهوم مچ‌گیری و دعواست؟» بزرگوار! مگر مملکت قحط‌الرجال است که ناظر نازمدیری را که کار نمی‌کند و کم کار می‌کند بکشد تا تشویق شود که کار کند؟ بله نظارت، گرفتن مچ مدیری است که کار نمی‌کند و یا کم کاری می‌کند باید تشویق شود. آن که کار نمی‌کند و کم کاری می‌کند چرا به آن سمت منصوب شده و چرا باید همه سیستم را معطل او کرد و کلی هزینه کرد تا تشویق شود به کار کردن. این دیگر چه نوع استدلالی است؟ چطور این توصیه پدرانه را با وزیران کابینه حتی آنها که خوب هم کار می‌کردند، عملی نساختید؟
ایشان گفته‌اند: «ما نباید نظارت را با کارکردهای سیاسی مخلوط کنیم، کسی نباید در دستگاه‌های نظارتی اهداف حزبی و جناحی خود را دنبال کند. این فساد است» احسنت! جانا سخن از زبان ما می‌گویی. آیا این فقط برای نظارت است و در دستگاه‌های اجرایی نباید چنین باشد؟ باید تمام دولت را فدای ابقای یک چهره و لج‌بازی در انتصاب چند چهره مسأله‌دار کرد؟
گفته‌اند: «باید طوری نظارت کنیم که یک مجری به دنبال رسیدن به اهداف خود باشد» طبق معمول این واژه قانون جا افتاده است. باید طوری نظارت کنیم که مجری به دنبال رسیدن به اهداف قانونی خود باشد و در غیر آن باید ناظر جلویش را بگیرد. اگر ناظر فقط وظیفه‌اش رساندن مجری به هدفش از هر راهی باشد که دیگر او هم مجری است و ناظر نیست. ناظر وظیفه‌اش پاسداشت قانون است. مجری باید یاد بگیرد از مسیر قانون به اهداف برسد. تفسیر و برداشت از قانون هم که وظیفه قوه مجریه نیست. هست؟
در باب اختلاس بانکی گفته‌اند: «به جای این که با خلافی که صورت گرفته مقابله شود، اصل مسأله در دعواها و درگیریها فراموش شد باید عدالت را اجرا کرد تا اعتماد جلب شود نه این که فکر کنیم با محاکمه و اعدام چند نفر کار درست می‌شود» باری برای مقابله با خلاف‌ها، جادوگری که نمی‌توان کرد. باید دادگاهی باشد و کار از همین محاکمه‌ها شروع و اذهان روشن شود. آیا نباید مجرم را جزا داد؟ ایشان با این حال یادآور شد: «در سخنان خود قصد تضعیف هیچ نهادی را نداشته است» و بطور تلویحی علت دل‌خوری خود از این محاکمه‌ها را توضیح داد: این که با یک نفر که در قوه دیگری است و تخلفاتش محرز است برخورد نمی‌شود، درست نیست.
پس می‌فهمیم مشکل محاکمه و دادگاه متهمان نیست بلکه ایشان شاکی است چرا با متخلف در قوه دیگر هم برخورد نشده. آیا چون متخلف دیگری به دادگاه کشانده نشده، باید از کنار جرم سنگین حاملان این پرونده فساد هم گذشت؟ این است عدالتی که ما شعارش را می دهیم؟ بدیهی است اگر آن جا هم خطایی بود، باید رفع شود نه این که این خطا و خطاکار، به آن دلیل نادیده گرفته شود. به هر حال چنان که آمد ایشان بارها گفت نباید گرایشهای سیاسی را در کار نظارت دخالت دهیم.
در همین حال رئیس قوه قضائیه سخنانی گفته که بخشی از آن شاید بتواند پاسخی به این اظهارات باشد: «این فساد فساد بزرگی بود. کسی نباید تردید کند. اما متأسفانه گاه جملاتی بر زبان رانده می‌شود تا اندازه این فساد را کوچک کنند. از این صحبت‌ها بوهایی می‌آید مبنی بر این که قوه قضائیه با این فساد برخورد سیاسی کرده است. مطمئناً این حرف درست نیست و به نظر من اگر کسی وقوع این فساد را انکار کند مثل این است که سرش را در برف فرو کرده است. این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که وام دادن یک میلیونی به یک جوان موانع زیادی بر سر راهش قرار می‌دهند، اما سه هزار میلیارد تومان و بیشتر در اختیار کسانی قرار داده می‌شود که آن را در مجرای صحیح خود استفاده نکردند. باید پرسید؛ آیا این فساد نیست؟ آیا برخورد دستگاه قضایی، سیاسی است».
احمدی نژاد طبق معمول به شوخی روی آورد و گفت: من مجلس را دوست دارم و یک نهاد قانون‌گذار است اما نباید پایش را از قانون اساسی فراتر بگذارد. عین این جمله را باید برای دولت و دولتمردان نیز گفت. ایشان افزود: آقای مصلحی و پورمحمدی را هم دوست دارم... اما آنها را بیشتر دوست دارم و ما همه با هم هستیم. و درپایان باز تاکید کرد: ملت ما انقلاب نکردند که ما سر کار بیاییم و دعواهای سیاسی کنیم و معلوم نیست با این مه آدم متخصص برای تامین اجتماعی این همه دعوا و لج‌بازی و پافشاری بر انتصاب سعید مرتضوی با آن کارنامه و سوابق و انبوه موارد مشابه چه معنایی جز دعوای سیاسی دارد؟ جمله‌ای هم ایشان در آن سخنرانی گفتند که شاه بیت سخنان‌شان بود و در رسانه‌های مکتوب ندیدم اما در تلویزیون از زبان مبارکشان شنیدم که: «در مقام اجرا... مجری باید برداشت خودش از قانون را اجرا کند» شما را به خدا با این تفسیر از قانون، در این مملکت سنگ روی سنگ بند می‌شود؟ بگذریم. تمام این دعواهای سیاسی و طعنه زدن به دیگر قوا که البته محدود به ایشان نبوده و از آن سو هم بی پاسخ نمی‌ماند و نمونه‌اش آمد، در حالی است که رهبر انقلاب بارها به ویژه در هفته‌های اخیر و با وجود این همه تهدیدات خارجی در دیدار با کارگزاران نظام تاکید کرده‌اند: «اتحاد و همدلی بین مسئولان کشور یک فریضه است. تعمد در مخالفت با آن، امروز یک خلاف شرع است، به خصوص در سطح بالا» آنها که سخن از همدلی می‌زنند و هنگامی که رئیس جمهوری بارها تأکید می‌کند: مدیریت کشور باید یکپارچه باشد. آیا جز این است که همه باید رهنمودهای ایشان را به عنوان حرف آخرنصب العین خود قرار دهند؟ اگر چنین بود آیا باز هم این همه هیاهو بود؟!

۱۳۹۱/۲/۲۵

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...