«بیپرده با هاشمی رفسنجانی (کارنامهی ربع قرن عملکرد جمهوری اسلامی در گفتوگو با کیهان)» عنوان کتابی است که حاوی مصاحبهی شانزدهساعتهی روزنامهی کیهان با آقای هاشمی رفسنجانی بوده و در سال 1382 توسط انتشارات کیهان منتشر شده است. طی این گفتوگو، که در هشت نشست جداگانه برگزار شد، اعضای گروه گفتوگوی کیهان مهمترین فرازونشیبهای تاریخ انقلاب اسلامی را طی 25 سال حکومت جمهوری اسلامی با هاشمی رفسنجانی به بحث و بررسی گذاشتند و نقطهنظرات وی دربارهی مقاطع چهارگانهی پس از انقلاب، از پیروزی تا سقوط لیبرالها، دوران دفاع مقدس تا رحلت حضرت امام، دوران سازندگی و مقطع پس از دوم خرداد 76 تاکنون را جویا شدند.
اما در میان گفتوگوی کیهان، آنگاه که خبرنگار از هاشمی دربارهی پشتصحنهی ماجرای ورود مک فارلین به تهران میپرسد، هاشمی نکتهای را متذکر میگردد که درخور تأمل است. هاشمی تصریح میکند: «ما پنج نفر و امام در جریان سفر هیئت آمریکایی (نه شخص مک فارلین) بودیم. افرادی مثل دکتر هادی نجفآبادی، دکتر روحانی و وردینژاد که مذاکره میکردند، مطلع بودند.»
تصریح هاشمی در خصوص حضور دکتر روحانی در جمع مذاکرهکنندگان، در شرایطی در یازده سال پیش مطرح گردیده است که اکنون عدهای کلاً حضور ایشان را در ماجرای مک فارلین تکذیب میکنند.
اندیشکدهی برهان بهمنظور رعایت امانت و اطلاع خوانندگان محترم از این سند تاریخی، متن کامل پرسش خبرنگار کیهان و پاسخ آن را به همراه تصویر آن از کتاب فوقالذکر منتشر مینماید.
کیهان: ظاهراً همزمان با پیگیری ماجرای مهدی هاشمی از طرف وزارت اطلاعات، آنها هم اسناد مربوط به قضیهی مک فارلین را منتشر میکنند. گفته میشود آقای امید نجفآبادی اطلاعات مربوط به ماجرای مک فارلین را به بیت آقای منتظری داد که در مجلهی «الشراع» چاپ شد. اطرافیانش میگویند مهدی و هادی هاشمی با هم نامهی آقای قربانیفر را خواندند و گفتند: هدف از دستگیری مهدی هاشمی وجهالمصالحه کردن او بر سر حل مشکل ایران و آمریکاست، چون ایران دارد به آمریکا نزدیک میشود و آمریکا هم شرایطی برای ارتباط مجدد گذاشته است که از جملهی آنها عدم حمایت از نهضتهای آزادیبخش است. ایران با محاکمهی مهدی هاشمی به آمریکا چراغ سبز نشان میدهد که داریم به یکی از شرطها عمل میکنیم. آنها میگویند ما با انتشار آن نامه میخواستیم اثبات کنیم که چنین مسائلی پشت پرده است. اگر امکان دارد، دربارهی این حرفها توضیح دهید؟
هاشمی: حرفهای آنها سوءظن و یا شیطنت است. اصل قضیه این بود که ما پنج نفر و امام در جریان سفر هیئت آمریکایی (نه شخص مک فارلین) بودیم. افرادی مثل دکتر هادی نجفآبادی، دکتر روحانی و وردینژاد که مذاکره میکردند، مطلع بودند. آقای قربانیفر ارتباط خود را با آقای محسن کنگرلو، که مشاور نخستوزیر بود، شروع کرده بود. بعد از اینکه مک فارلین آمد و رفت و نقصی در کار افتاد و معلوم شد که گران حساب کردند، شش میلیون دلار را به آنها ندادند که تفاوت قیمت واقعی و ادعایی آنها بود. آقای قربانیفر به آیتالله منتظری شکایت کرد و گویا پس از دریافت نامهی شکایت، به ایشان برخورد که چرا تا به حال به ایشان گفته نشد. وقتی به من گفت، گفتم: از کجا فهمیدید؟ گفت: چرا به من نگفتید؟ گفتم: مگر قرار است همه چیز را به شما بگوییم؟ چه احتیاجی بود که شما بدانید؟ و اما اینکه چرا نامه را به «الشراع» دادند، نمیدانم. ولی وقتی پس از انتشار خبر، من ماجرا را به دستور امام اعلام کردم، آیتالله منتظری به من گفتند: چرا فاش کردید؟ میبایست ادامه میدادید؛ یعنی جزء موافقین ادامهی کار بود. من گفتم: شما این کار را کردید و امام گفتند: بروید همه چیز را به مردم بگویید و نمیتوانستم دستور امام را اجرا نکنم. به نظرم تحلیل آنها درست نیست. ولی در مورد سید مهدی هاشمی، من و آیتالله خامنهای میخواستیم که او محفوظ بماند.
وقتی هاشمی از حضور روحانی در مذاكره با مك فارلین سخن میگوید + سند
۱۳۹۳/۲/۲۸