اسماعیل کوثری که در دور اول انتخابات تهران به دلیل حضور فردی همنام او در عرصه رقابتها در میان ناباوری نتوانست جزو منتخبین باشد اما در دور دوم نیز به صورت مشترک در فهرست جبهه متحد و پایداری قرار گرفت و توانست در میان 25 کاندیدایی قرار بگیرد که از تهران راهی بهارستان شدهاند؛ با او در مورد آنچه که در 15 اردیبهشت رخ داد به گفت و گو نشستیم.
انتخابات مجلس نهم به پایان رسید؛ ارزیابی شما از ترکیب جریانهای سیاسی راه یافته به مجلس چیست؟ آیا فکر میکردید که جبهه متحد اصولگرایان، جبهه پایداری انقلاب اسلامی و اصلاحطلبان با چنین ترکیبی وارد نهاد قانونگذاری شوند؟
بر مجلس نهم همانند مجلس هفتم و هشتم تفکر اصولگرایی حاکم میشود. پیش بینی این بود که اکثریت نمایندگان نهاد قانونگذاری اصولگرا باشند که در مقام عمل هم همین اتفاق افتاد.
اما همین اصولگرایان از طیفهای مختلفی هستند که در انتخابات رقیب یکدیگر بودند؟
جبهه پایداری انقلاب اسلامی و جبهه متحد اصولگرایی در اصول هیچ اختلافی با هم ندارند بلکه روشها و سیاستهای اجرایی این دو از هم متفاوت است. نیروهای اصولگرا می توانند در عرصههای سیاسی با یکدیگر رقابت کنند بدون آنکه نگاه حذفی به هم داشته باشند. چون در کل نگاه حذفی نیروهای انقلاب به یکدیگر کاری مذموم، غیراخلاقی و غیراصولی است و حذف کار صحیحی نیست اما انتقاد صحیح و سالم اشکالی ندارد. بنابر این جبهه متحد و جبهه پایداری در اجرا و پیاده سازی اصول با هم اختلاف نظر دارند که این مساله اشکالی ندارد و امری طبیعی است. در واقع این رویه از وجود آزادی به تمام معنا در نظام جمهوری اسلامی ایران حکایت میکند.
اگر تنشهای سیاسی میان نیروهای انقلاب بعد از انتخابات دنبال شود چه آثار منفی دارد؟
اثرات تخریبی دارد. مخصوصا روی نسل جوان که خیلی چیزها را تجربه نکرده است بنابر این اگر این نسل تلاش نیروهای اصولگرا برای تخریب یکدیگر را ببینند. قضاوت خوبی در این باره نمیکند، چرا که دور از اخلاق است. با این تفاسیر نباید طیفهای اصولگرا بعد از انتخابات مطالبی بگویند که تخریب دیگری محسوب شود اما رقابت برای پیادهسازی افکار و سلیقهها در لوای اخلاق مداری اقدامی بدون اشکال است. باز میگویم این دو جبهه در اصول یکی هستند اما در کل معتقدم باید در نظرات مختلف احترام گذاشت.
آیا میشود در نحوه عملیاتی کردن اصول میان نیروهای اصولگرا فرق گذاشت و یکی را از دیگری اصولگراتر دانست؟
اعتقاد دارم اصولگرایی ناب را میشود تعریف کرد. چون مقام معظم رهبری چارچوب و شاخصههای آن را مشخص کردند؛ از جمله آن ویژگیها میتوان به عدالتطلبیف استکبارستیزی و سادهزیستی اشاره کرد. بنابر این اندیشههای حضرت امام(ره) و فرمایشات مقام معظم رهبری معیار تشخیص اصولگرایی ناب هستند، نه آنکه جریانهای سیاسی نسبت به یکدیگر چه نگرشی دارند. البته جریانات سیاسی اگر بخواهند خود را از دیگران منفک کنند و بگویند ما انقلابیتر و خالص تریم اشکالی ندارد، چون هر کس نظری دارد اما روی اصول کسی نمیتوان تغییری ایجاد کند، اما چه طور فضای تهمت و افترا از رقابت درون گفتمانی اصولگرایان دور میشود سئوالی است که اخلاق مداری پاسخ آن است. انتخابات تمام شد و از این پس گروههای اصولگرا باید در کنار یکدیگر مجلس را اداره کنند. مقام معظم رهبری در اعلام ترکیب مجمع تشخیص مصلحت نظام در دوره جدید از همه شخصیتها و گرایشهای سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاحطلب استفاده کردند تا همه سلایق در اداره این نهاد حامکیتی مشارکت کنند، از اقدام معظم له بر میآید که باید از همه ظرفیتها در مدیریت کشور استفاده کردف اگر اصولگرایان در رقابت با یکدیگر چشم بر منویات رهبری ببندند، خبطی بزرگ انجام دادهاند چون همیشه باید تصمیمها، حرفها و موضعگیریهای مقام معظم رهبری الگوی حرکتی اصولگرایان قرار گیرد. این نیروهای انقلاب هستند که باید الگوی مدنظر ایشان را به مدلهای حرکتی و تصمیمگیریهای خود تسری دهند. البته بعضی از تشکلهای سیاسی بیشتر و بعضی دیگر کمتر این مساله را رعایت میکنند. این بستگی به ظرفیت هر یک از این تشکلها دارد که چگونه میاندیشند و در نهایت عمل میکنند.
بخشی از منتخبان مردم نیز نیروهای اصلاحطلب هستند؛ فکر میکردید تعداد اصلاحطلبان در مجلس نهم در قیاس با مجلس هشتم کاهش پیدا کند؟
بله. چنین مسالهای قابل پیش بینی بودف تعدادی از اصلاحطلبان نیز در این عرصه انتخابات حضور پیدا کردند و وارد مجلس شدند، این افراد میدانند که اصلاحطلب وابسته به بیگانه جایی در نظام جمهوری اسلامی ندارد، بنابر این خود را تا حد زیادی تعدیل کردند. البته در کنار اینها چند نفری هم از جریان موسوم به انحراف – کمتر از انگشتان دست – وارد نهاد قانونگذار شدند ولی همانطور که گفتم روح حامک بر مجلس اصولگرا است.
شما خودتان بیشتر متمایل به جبهه پایداری هستید یا جبهه متحد؟
هر دوی اینها چون هر دو جبهه در اصول با هم اختلافی ندارند.
اما همانطور که جناب عالی گفتید برخی ملاحظات سیاسی اینها در مقام عمل با هم فرق میکند.
درست است. من در درجه اول با فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هشتم – که اکنون قسمتی از جبهه پایداری است – بودم و با آنها کار میکردم و در هیات رئیسه این فراکسیون مسئولیت داشتم اما برای اینکه بتوانم کاری کنم که جبهه پایداری و جبهه متحد به هم نزدیک شوند به خواست عزیزان در جبهه متحد به آنجا هم رفتم و قبول مسئولیت کردم تا کمکی به هماهنگتر کردن دو مجموعه کنیم؛ شکر خدا این کار انجام شد، عاقبت در مرحله اول نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی 5 نفر نخستی که وارد نهاد قانونگذاری شدند برگزیده از هر دولیست بودند، نامزدهای دو جبهه در مرحله دوم نیز نزدیک به هم وارد مجلس شدند و تقریبا مردم به همان ترکیب تلفیقی که فکر میکردیم رای دادند، یعنی تعدادی از این جبهه و تعدادی را از آن جبهه برمیگزیدند.
در واقع چهرههای شاخص این دو جبهه از سوی مردم انتخاب شدند؟
بله، البته صددرصد نمیتوان چنین حکمی کرد اما به طور نسبی همین طور شد.
چه زمانی متوجه شدید که اکثریت آرای مردم را به دست آوردید و به عنوان منتخب دوم به مجلس نهم راه یافتید؟
من باید در مرحله اول انتخابات وارد مجلس شورای اسلامی میشدم اما یک نامزد هم اسم و فامیل من وجود داشت که قسمت قابل توجهی از آرای من به سمت ایشان رفت و من نفر هفتم شدم و به مرحله دوم راه یافتمف این بار نیز دومین نفر شدم. بعد از پایان یافتن اخذ رای در 15 اردیبهشت به صورت پراکنده خبر میرسید که صندوقها در چه وضعیتی هستند تا آنکه به صورت قطعی ظهر شنبه متوجه نتیجه قطعی انتخابات شدم.
فکر میکنید در کدام کمیسیون مجلس حضور پیدا کنید؟
هر کس باید در حوزه تخصصی خودش فعالیت کند، البته شاید یک موقع مصلحت شود که در کمیسیون دیگر ایفای نقش کنم، اما تا حدی که روشن و معلوم است من در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بیشتر میتوانم موثر و مفید باشم تا اینکه عضو دیگر کمیسیونها شوم.
فراکسیونبندی مجلس نهم چگونه خواهد بود؟ اگر جبهه پایداری انقلاب اسلامی از جبهه متحد جدا شود فراکسیون اکثریت تشکیل خواهد شد یا خیر؟ اگر تشکیل نشود عضو کدام فراکسیون میشوید؟
فراکسیون انقلاب اسلامی در مجلس هشتم نیز فراکسیون اصولگرایان بوده و هست.
در مجلس نهم چطور خواهد شد؟ آیا در مجلس نهم فراکسیون اصولگرایان تشکیل میشود؟
باید تشکیل شود و انسجام و یکپارچگی بیشتری هم نسبت به مجلس داشته باشد تا بتوان بهتر مجلس هشتم را اداره کرد و نمایندگان اصولگرا در تصویب لوایح و طرحها قویترعمل کنند و با یک انسجام کامل به قانونگذاری ورود کنند.
خیلیها همچون آقای احمد توکلی میگویند وقتی در انتخابات مجلس هشتم هر یک از اضلاع جبهه متحد اصولگرایی سهم گرفتند، موجب شدکه فراکسیون اکثریت قوی در مجلس شکل نگیرد حالا چه رسد به اینکه از اول کار، اصولگرایان بنا را به رقابت درون گفتمانی گذاشتند و ر قالب دو لیست جداگانه به انتخابات ورود کردند آیا دو جبهه پایداری و متحد در مجلس نهم هم روال جدایی را طی میکنند؟
در اصل و اساس تفکر اصولگرایی اختلافی نیست، بنابر این علتی وجود ندارد که دو جبهه بخواهند مقابل هم صفآرایی کنند.
اما شما میگویید این دو در روشها با هم اختلاف دارند؟
دو برادر هم در یک خانه شاید با هم اختلاف سلیقه داشته باشند.
ولی بالاخره دو برادر خانوادههای جدا از هم تشکیل میدهند. یعنی عاقبت جبهه متحد و پایداری به اینجا نمیرسد؟
خیر، اینطور نمیشود که اینها نسبت به هم دشمنی بتراشند، یعنی با وجود اختلاف در روشها، فراکسیون اکثریت تشکیل میشود و گرنه اصولگرایان دچار مشکلاتی میشوند. از آنجا که در اصول اختلافی نیست پس باید همدیگر را تحمل کنند و جلوی تفرق بیشتر را بگیرند.
فکر میکردید چرا در اسلامشهر علی مطهری و محجوب بیشترین رایها را به خود اختصاص دهند؟
بعضیها روشهایی را به کار میبرند که روشهای خاص خودشان است و گرنه میدانیم که عزیزانی آنجا هستند و مردم آنجا دلسوز نظام هستند و اکثریت نمایندگان اصولگرا که انتخاب شدند به آنجا رفتند سخنرانی کردند در اسلامشهر پایگاه مردمی دارند حالا اگر به دلایلی مطهری بیشتر رای آورد اینطور نباید تعبیر شود که مردم آن منطقه نسبت به دیگران بی تفاوت هستند.
اصلا چطور شد علی مطهری در اسلامشهر رای بیشتری به دست آورد و نفر نخست شد؟
شاید بیشتر وقت گذاشت و آنجا بیشتر حضور پیدا کرد تا بالاخره مردم اقبال کنند البته باید خودش بگوید بر چه اساس این طور شد.
در قیاس با دور اول، رتبهبندی نامزدها پس از اعلام نتیجه نهایی دچار تغییر و تحولاتی شد مثلا باهنر از ردههای پایینی به جایگاه هفتم ارتقا رتبه پیدا کرد اما فدایی از رتبه 23 در حدی نزول کرد که جزو منتخبان قرار نگرفت، علت چه بود؟
باهنر بعد از 12 اسفند کار کرد، خیلیها را به کار گرفت و خیلیها هم به وی کمک کردند، اما شاید آقای فدایی کمتر فعالیت کرد. این بستگی به فعالیت افراد دارد که قطعاً روی نتیجه تأثیر میگذارد.
نشستهای مطبوعاتی مکرر باهنر را در ارتقای جایگاه ایشان موثر میدانید؟
یک بعد قضیه این است. مثلا مطهری پیش آیات اعظام و مراجع تقلید رفت، خوب اثر میگذاردف مردم ایران متدین هستند و این کارها روی آنها تاثیر میگذارد.
چرا از طیف تحول خواه پرویز سروری، حسین فدایی و زهره الهیان به نهاد قانونگذاری راه نیافتند حال آنکه سروری و الهیان خیلی مصاحبه میکردند.
شاید به پیروزی خود اطمینان داشتند و فکر میکردند رای میآورند، ضمن آنکه افراد دیگر خیلی وقت گذاشتند توان خود را به کار گرفتند و خیلیها هم به آنها کمک کردند.
یعنی رایزنیهای انجام شده را در پیروزی افراد موثر میدانید؟
بله موثر بود.
در ایام تبلیغات انتخابات، اگر تحول خواهها برای جبهه متحد نشستهای انتخاباتی برگزار میکردند، میکوشیدند چهرههای خود را بزرگ کنند و در مقابل سنتیها و موتلفه وقتی همایش و نشست میگذاشتند سعی میکردند چهرههای معطوف به خود را فقط برجسته کنند به عبارت دیگر یک نوع احساس رقابت در جبهه متحد وجود داشت این باعث فهرست آنها نشد؟
بله این هم یک عامل بود.
یعنی یکی از عواملی بود که جبهه متحد به طور مطلق نتیجه نگرفت؟
بله همین طور است
آرایش مجلس نهم را بر طیف بندی جدید گروههای سیاسی کشور موثر میدانید یا خیر؟ بالاخره جبهه پایداری از جبهه متحد اصولگرایی جدا شد و تا حدودی هم در تهران رقابت پایاپای و نزدیکی را به نمایش گذاشت، این مساله روی آرایش سیاسی کشور در انتخابات آینده اثر میگذارد؟
هر چه از زمان پیروزی انقلاب میگذرد مردم ایران متوجه میشوند که تفکر اصولگرایی برخاسته از اسلام ناب محمدی است و دلسوز و خدمتگزار نظام و کشور است. بنابر این میتوان در قالب این تفکر تقسیمبندی سلیقهها و طیفهای سیاسی را مشاهده کرد. حوزه انتخابیه تهران، ری، اسلامشهر و شمیرانات در مجلس 30 کرسی دارد، حال آنکه تعداد اصولگراین بیشتر ازاینهاست وقتی طیفها با یکدیگر اختلاف سلیقه و روش داشته باشند طبیعی است که تقسیم شوند؛ نمونهاش پایداری و جبهه متحد در انتخابات مجلس نهم بود. دیگر مردم به چپ مارکسیست، لیبرالها، نیروهای چپ افراطی یا اصلاحطلبان وابسته به بیگانه رای نمیدهند با این تفاسیر قطعا و یقیناً آن چیزی که آرایش سیاسی کشور ما را در رقابتهای سیاسی آینده تشکیل میدهد طیفبندی در اصولگرایان است که همه آنها در اصل نظام با هم همسو هستند ولی در روش و اجرا هر کدام ادعاهایی نسبت به یکدیگر دارند.
که این ادعاها را در رقابت هم نشان میدهد؟
همانند آمریکا البته در مثال مناقشه نیست اما آمریکا دو حزب دموکرات و جمهوریخواه دارد که برای هر دو منافع ملی مهم است امادر عین آنکه آنها روی اصول نظام سرمایهداری با یکدیگر وحدت نظر دارند؛ در اجرا هر کدام مدعی هستند بنابر این هر چند سال یک بار تغییراتی در نظام سیاسی این کشور ایجاد میشود.
پس شما این نوع رقابت را در ایران میان طیفهای اصولگرا قابل تکرار میدانید؟
بله، در آینده رقابتهایی از این قبیل در ایران تکرار خواهد شد.
منبع: هفته نامه مثلث
كوثری:من باید همان مرحله اول وارد مجلس میشدم!

من باید در مرحله اول انتخابات وارد مجلس شورای اسلامی میشدم اما یك نامزد هم اسم و فامیل من وجود داشت كه قسمت قابل توجهی از آرای من به سمت ایشان رفت و من نفر هفتم شدم
۱۳۹۱/۲/۲۶

