«تغییر دولت در عراق» به یک مخمصه بزرگ برای غرب و متحدان منطقهای آن تبدیل شده است. چرا که از یک سو تغییر دیپلماتیک این دولت امکانپذیر نیست و نتایج انتخابات اردیبهشتماه پارلمان از آن خبر میدهد و از سوی دیگر تغییر خشن آن نیز امکانپذیر نیست و توقف روند حرکت ارتش بعثی تکفیری- موسوم به داعش- از آن حکایت میکند. هماینک آمریکا نه مایل به کمک به بغداد برای برونرفت از این شرایط است و نه قادر است حمایت موثر پنهانی از تروریستها در عراق را علنی انجام دهد. باراک اوباما در این میان امیدوار بود ایران در حمایت از همپیمان خود در بغداد نیروی نظامی به سمت استانهای سنینشین صلاحالدین، نینوا و الانبار اعزام کند تا اقدامات علنی ترکیه، اردن و عربستان در حمایت علنی و موثر از تروریزم عملی گردد اوباما معتقد بود ایران نمیتواند در برابر تهدید عتبات عالیات شیعه واکنش فوری نظامی نداشته باشد از این رو مقامات وزارت خارجه آمریکا پس از آن که نشانهای از اقدام نظامی ایران نیافتند، موافقت رسمی خود را با این نحوه مداخله اعلام کردند. جان کری وزیر امور خارجه هفته پیش پا را از این هم فراتر گذاشت و گفت ما حتی به ایران برای ورود نظامی به عراق کمک هم میکنیم! وی گفت: «اگر ایران آماده ایفای نقش سازنده در عراق باشد، واشنگتن برای گفتوگو با تهران آماده است در این میان همکاری نظامی نیز غیرممکن نیست.»
بحران جاری برای آن ایجاد شد تا دولت جدید عراق که به زودی تشکیل می شود، متحد جبهه مقاومت نباشد. پیش از این هم آمریکاییها با صراحت از لزوم تغییر در بغداد سخن گفته بودند. چهار سال پیش در روز انتخابات دوم پارلمانی عراق، باراک اوباما با یک جمعبندی غلط اعلام کرد که این انتخابات فرایند سیاسی و دولت را تغییر میدهد که البته اینطور نشد و دولت عراق متحد جبهه مقاومت باقی ماند و حتی خود نوری مالکی باردیگر به نخستوزیری رسید این در حالی بود که در آن مقطع حدود 300 هزار نیروی نظامی و اطلاعاتی آمریکا در عراق حضور داشتند و به طور مستقیم میتوانستند مخالفان داخلی دولت عراق را برای جداسازی عراق از جبهه مقاومت مدیریت نمایند. الان هم آمریکاییها بیش از داعش، انگشت اتهام را به سمت دولت فعلی عراق نشانه رفته و مدعیاند که عامل اصلی بحران امنیتی کنونی شخص «نوری مالکی» و سیاستهای هشت سال اخیر او میباشد! باراک اوباما میگوید بحران کنونی راهحل نظامی ندارد و بدون کنارهگیری مالکی از قدرت به سرانجام نمیرسد. روزنامه U.S.A.today سه روز پیش نوشت: «اوباما در سخنرانی خود بغداد را به اتخاذ سیاستهای تبعیضآمیز متهم و کمک به این کشور را به تغییر وضعیت فعلی مشروط کرد.» وزیر خارجه سابق آمریکا، هیلاری کلینتون نیز در گفتوگو با شبکه فاکسنیوز، مالکی را مسبب بیثباتی عراق نامید و ارائه کمکهای نظامی آمریکا به عراق را تنها به شرط برکناری نخستوزیر از قدرت ممکن دانست.
آمریکاییها در حالی که مهمترین اتهام نوریالمالکی را همپیمانی با جبهه مقاومت میدانند، از ایران میخواهند که نیروهای نظامی خود را برای مهار تروریزم به عراق بفرستد! آمریکا برای آنکه ملاحظات ایران را در ورود نظامی به پرونده امنیتی عراق کم کند اعلام کرد که حاضر است در این مواجهه، کمکهای نظامی را در اختیار ایران قرار دهد. واشنگتن از این سیاست چند هدف را پیگیری میکند:
1- ورود ایران به پرونده امنیتی عراق، تهران را درگیر مخمصهای میکند که ضمن تحمل هزینههای فراوان، انتهای آن مشخص نیست و البته طولانی مدت شدن آن خالی از تصور نیست از منظر آمریکا، چنین مداخلهای توان نظامی ایران را مستهلک میکند و اتهام قدیمی و بیدلیل دخالت ایران در امور همسایگان را مدلل میگرداند.
2- مداخله نظامی ایران در عراق به دولتهای ترکیه، اردن، عربستان، امارات و قطر امکان میدهد تا سیاستهای غیررسمی حمایت از تروریزم در عراق که تأثیر عمدهای در معادله امنیتی عراق ندارند را به سیاستهای رسمی و جدیتر تبدیل کرده و حضور نیروهای نظامی و شبه نظامی خود که هم اینک هم بنا بر اسناد افشا شده در کنار تروریستهای بعثی تکفیری- موسوم به داعش- را توسعه داده و توجیه کنند 3- مداخله نظامی ایران در عراق، انفعال نسبی آمریکا در امور عراق را که ناشی از شکست سابق و ناتوانی فعلی در تأثیرگذاری بر روند سیاسی عراق است، توجیه مینماید یعنی دولت اوباما میتواند ادعا کند که انفعال سیاست واشنگتن در عراق ناشی از این است که میان اهداف آمریکا و اهداف ایران از یک سو و اهداف تروریستها در عراق از سوی دیگر ناهمخوانی جدی وجود دارد و در نهایت آمریکا از شکست هر کدام از این دو منتفع میشود، بنابراین نیازی به مداخله و اتخاذ سیاست فعال ندارد. دقیقاً در این راستا سه روز پیش روزنامه آمریکایی «والاستریت ژورنال» به نقل از یک مقام بلند پایه آمریکا نوشت: «آمریکا گزینه حمله هوایی علیه مواضع گروه تروریستی داعش را کنار گذاشته است.»
اما ایران در مواجهه با بحرانهای امنیتی منطقه از جمله آن دسته از بحرانهای امنیتی که علیه همپیمانانش تدارک دیده شده و از آبشخور مشترک بینالمللی - منطقهای بهرهمند میباشد، سیاست خاص خود را دارد و به تجربه هم ثابت شده است که این سیاست موفق بوده است.
ایران ضمن رصد جدی و لحظهای تحولات منطقه، نیازی به مداخله نظامی در عراق نمیبیند. ایران حتی در سوریه 2011 تا 2014 هم نیازی به مداخله نظامی ندید و حال آنکه یک توطئه فراگیر و همهجانبه بینالمللی و منطقهای با محوریت آمریکا علیه سوریه شکل گرفته بود. ایران البته برای برون رفت متحد خود در دمشق اقدامات موثری انجام داد ولی این اقدامات هیچگاه شامل اعزام نیروی نظامی نشد. مهمترین اقدام ایران این بود که به توانایی دولت و ملت سوریه در خنثی کردن تهدیدات چند لایه و فراگیر که اسد از آن به درستی به «جنگجهانی» تعبیر کرد، کمک کرد.
از منظر ایران دولت و مردم عراق به مراتب از دولت و ملت سوریه قویترند در حالیکه بحران امنیتی عراق به مراتب ضعیفتر از بحران امنیتی سوریه است. آن روزی که آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی، ترکیه، اردن، عربستان، قطر به صحنه آمدند تا دولت دمشق را سرنگون کنند و در این راه سه جریان تروریستی - شامل داعش، جبههالنصره و ارتش آزاد - به وجود آوردند، خیلیها گمان میکردند طی چند هفته دولت دمشق سقوط میکند اما امروز کمتر کسی در اینکه دولت عراق بر جبهه تروریزم غلبه خواهد کرد، تردید دارد.
ایران البته هیچگاه متحدان خود را در بحران تنها نمیگذارد و با تمام وجود از آنان دفاع میکند سیاست ایران در مسایل منطقهای کاملا اخلاقی و جوانمردانه است و همه جاذبه سیاستهای منطقهای ایران، به اخلاقی بودن آن باز میگردد. سیاست ایران در مواجهه با بحران امنیتی عراق بر ورود نظامی استوار نیست اما این به معنای انفعال نیست.
ایران، حل بحران کنونی را در توان داخلی دولت و ملت عراق میداند و همه تلاش خود را در تقویت همگرایی داخلی بخشهای مختلف پازل قدرت در عراق معطوف کرده و نشانههای موفقیت این سیاست را میتوان در نزدیکی مواضع بخشهای مختلف حاکمیتی و مردمی در عراق مشاهده کرد. آگاهان سیاسی به خاطر دارند که حدود 7 ماه پیش نزدیک به بیست میلیون شیعه عراقی در روز اربعین حسینی در کربلا حضور پیدا کردند و قدرت و عرق ملی و مذهبی خود را به رخ جهانیان کشیدند. چگونه ممکن است چنین مردمی حریف چند هزار تروریست مزدور نشوند؟ از سوی دیگر بر خلاف سوریه که نیروهای آن تجربه درگیریهای داخلی و مواجهه فراگیر با پدیده تروریزم را نداشتند و تنها به ارتش کلاسیک خود متکی بود، عراق دستکم 30 سال تجربه چنین درگیریهایی را دارد و سازمانهای شبه نظامی نظیر سپاه بدر، جیشالمهدی، عصائب حق و... را در اختیار دارد و میتواند در مدت کوتاهی مناطق اشغال شده در سه استان سنینشین را آزاد نماید.
آمریکا در عراق به مخمصه عجیبی گرفتار آمده است. تغییر دولت در عراق از طریق تروریزم وحشی آخرین شانس و ابتکار آمریکا به حساب میآید. اگر دولت کنونی عراق از این بحران، سربلند بیرون آید، مسلما دولت عراق به اصلاح «نظم کنونی» و مسامحههای خسارتباری که در اعمال حق حاکمیتی اکثریت انجام شده، مبادرت میورزد. ارتش عراق قطعا اصلاح جدی خواهد شد و از وضع متفرق کنونی به وضع منسجم تبدیل میشود. کما اینکه این اصلاحات جدی، دستگاه امنیتی عراق را نیز دربر خواهد گرفت. این ضمن آنکه موضع دولت در مواجهه با اختلافات داخلی را تقویت کرده و به آن امکان فیصلهدهندگی میدهد، آمریکا و رژیمهای ترکیه و عربستان را به شدت نگران میکند.
روند شرایط عراق بیانگر آن است که عراق بدون کمک آمریکا به بغداد و حتی با وجود کمک آمریکا به تروریزم، از بحران کنونی خارج میشود. در این صورت همکاری بغداد- تهران تقویت میشود بدون آنکه با دخالت نظامی ایران توام شده باشد. انفعال آمریکا در بحران عراق، ترکیه و عربستان و رژیم صهیونیستی را به شدت عصبانی میکند چرا که چنین انفعالی، آخرین امیدهای این دولتها به غلبه منطقهای بر جبهه مقاومت را به یاس مبدل میکند. ترکیه بعد از شکست در سوریه و پس از ناکامی در تغییر دولت بغداد با بحران بزرگی مواجه میشود چرا که عراق و سوریه تنها کشورهایی هستند که جغرافیای ترکیه را به منطقه عربی متصل میکنند. عربستان نیز با شکست در عراق و به دلیل رو شدن سیاستهای تروریستی آن، به انزوا میرود. پیروزی جبهه اصیل مقاومت دو مدل ترکی و سعودی را منزوی میکند و زمانی که این دو رژیم با بنبست مواجه شوند، امید رژیم صهیونیستی نیز در اینکه با یک اتحاد منطقهای بتواند نگرانیهای امنیتی حیاتی خود را کاهش دهد به یاس مبدل میگردد.
منبع:کیهان
آمریكا، كمی تا پایان ماجرا
سعدالله زارعی
۱۳۹۳/۳/۳۱