نسخه چاپی

سارقین مجسمه های شهری از چه قدرتی برخوردارند؟!

در حالی كه بیش از چهار سال از مفقود شدن 12 مجسمه از سطح شهر تهران می گذرد و این گمانه پررنگ بود كه هنوز نیروی انتظامی و دیگر نهادهای مسئول موفق نشده اند، عاملان چنین سرقت علنی را دستگیر كنند، ادعاهای یك هنرمند مبنی بر شناسایی و مدیریت اعمال این اشخاص، این پرسش را پیش آورده كه آیا واقعاً این اشخاص شناسایی شده اند و در صورت شناسایی انگیزه شان چه بوده است؟

به گزارش نما به نقل از «تابناک»، آغاز سال 89 با ناپدید شدن مجسمه ها و سردیس ها مشاهیر در میادین اصلی شهر تهران همراه بود؛ رویدادی که در ابتدا مسکوت مانده بود و حتی برخی عنوان می کردند مجسمه ها برای ترمیم جمع آوری شده اند اما با سریالی شدن سرقتن مجسمه ها، مسئولان شهری و انتظامی پذیرفتند که این سرقت ها به وقوع پیوسته و تنها هدف سارقین این مجسمه ها بوده و چنان پرشتاب شاهد این وقایع بودیم که تصور می شد در آینده نزدیک هیچ مجسمه و سردیسی در سطح پایتخت قابل مشاهده نباشد.

شهریار، اولین طعمه این سرقت های سریالی بود که شهروندانی که هر روز از مقابل تالار وحدت عبور می کردند، صبح روز 6 اردیبهشت ماه با سکویی مواجه شدند که خبری از سردیس شهریار روی آن نبود. دو ماه زمان کافی بود تا بعد از شهریار، تندیس یا سردیس 14 چهره دیگر از خیابان های پایتخت سرقت شوند که مجسمه افرادی چون صنیع خاتم در پارک ملت، شهریار مقابل تئاتر شهر، شریعتی در پارک شریعتی، مادر و فرزند در میدان صنعت، باقرخان در خیابان شهرآرا، ستارخان در خیابان ستارخان و مجسمه های انتزاعی خانه هنرمندان دزدیده از این دست بودند.

با توجه به جنس برنزی این مجسمه ها، عده ای ارزش مالی آنها را انگیزه این سرقت ها عنوان کردند اما با فرض اینکه این مجسمه ها به سرقت رفته باشند و تعمدی در حذف آنها از شهر تهران نبوده باشد، اینکه بعد از گذشت بیش از 3 سال حتی به اندازه سرنخی از این سرقت ها اطلاعات به دست نیامده است، جای تعجب دارد. مسئولان شهرداری اعلام کردند از محل سرقت یکی از مجسمه ها فیلمی به دست آمده که قطعا به شناسایی سارقان کمک خواهد کرد اما در نهایت کلخورانی معاون شهردار تهران با بیان اینکه فیلم را تحویل نیروی انتظامی داده ایم، گفت: کیفیت فیلم به دست آمده مناسب نیست.

در حالی که مسئولان شهری از سرقت مجسمه ها و مسئولان نیروی انتظامی از تلاش برای دستگیری سارقان خبر می دادند، اما عده ای از کارشناسان این ادعاها را نادرست دانسته و معتقد بودند مجسمه ها به سرقت نرفته اند و انگیزه سرقت را رد می کردند. یک مجسمه ساز، در گفت وگو با یکی از رسانه ها گفته بود مجسمه استاد معین 140 کیلو وزن داشت و اگر قیمت هر کیلو برنز (در زمان سرقت) را حدود 2 تا 4 هزار تومان برآورد کنیم، این اثر برای فروش تقریبا 300 هزار تومان فروخته خواهد شد.

با این استدلال که خیلی دور از واقعیت هم نیست و با توجه به ریسک بالای سرقت مجسمه ها که بعضا با پایه های بتنی به زمین متصل شده بودند، این سوال مطرح می شود که پس علت و انگیزه اصلی در حذف مجسمه ها از سطح شهر تهران چه بوده است. وقتی پلیس می تواند بسیاری از مجرمان و سارقان را حتی بدون اینکه چهره ای از آنها در اختیار داشته باشد، شناسایی و دستگیر کند، وقتی با استفاده از دوربین های مداربسته پلیس و شهرداری بسیاری از متخلفان و مجرمان شناسایی و دستگیر می شوند، چطور سارقان توانستند به این سهولت و حتی استفاده از جرثقیل مجسمه های سنگین را از زمین جدا کرده و با خود ببرد؟

در سال های اخیر شاهد پدیده فیلم برداری مردم از حوادث و اتفاقات غیرعادی از جمله درگیری ها در سطح شهر بوده ایم که به نوعی به اولین واکنش مردم در برخورد با حوادث تبدیل شده است اما چه موضوعی باعث شده که شهروندان در برخورد با پدیده سرقت مجسمه ها بی تفاوت بوده و از کنار آن به راحتی عبور کنند؟ شاید یکی از توجیهات یا پاسخ هایی که به این سوال می توان ارائه کرد این باشد که اقدامی که مقابل چشمانشان در حال وقوع بوده، اقدامی معمولی بوده است یا کسانی که در حال سرقت مجسمه ها (بر فرض سرقت) بوده اند، اجازه متعجب یا مشکوک شدن شهروندان را نداده اند.

یکی دیگر از ابهامات این سرقت ها که پیش از این به آن اشاره شد، عدم ضبط صحنه سرقت توسط دوربین های مداربسته یا ثبت خودرو و جرثقیل سارقان بوده است که در تنها مورد ضبط شده هم مسئولان فیلم به دست آمده را فاقد کیفیت لازم عنوان کردند. وقتی قدرت نرم افزاری نیروی انتظامی به حدی رسیده که می تواند حتی در صورت مخدوش کردن بخشی از پلاک، اصالت خودرو را تشخیص دهد، چرا هنوز نتوانسته کوچک ترین سرنخی از مالک و مالکیت خودروها و جرثقیل هایی که اقدام به سرقت مجسمه ها کردند به دست بیاورد؟

در این میان حمید شانس از هنرمندان پیشکسوت، درباره ی اینکه چرا مسؤلان پاسخ مشخصی درباره ی چرایی مفقود شدن مجسمه ها از سطح شهر تهران نمی دهند، امروز ادعا کرده است: فکر می کنم درباره ی اینکه به سر مجسمه های سطح شهر چه آمد؟ بررسی های دقیقی انجام گرفته است و اکنون مقامات می دانند که برای مجسمه ها چه اتفاقی افتاده است، ولی نمی خواهند درباره ی این موضوع جنجال آفرینی کنند و موفق شده اند که تداوم این اتفاق را مدیریت کنند، ولی احتمالا در این موضوع تصمیم بر این بوده که وارد بحث تقصیر با چه کسی بوده ، نشوند.

او بیان کرد: من پیش تر نیز گفته بودم، از نظر من اتفاقی که برای مجسمه های تهران افتاد یک ترور فرهنگی بود ولی اکنون دیگر نیازی به پی گیری نیست و موضوع حل شده است. فکر می کنم که پی گیری در این زمینه، باقی ماندن در جایی است که ارزش ماندن ندارد. در شرایط کنونی موضوعات بسیار مهم تری درباره ی هنرمندان، انجمن های صنفی هنری و... وجود دارد که باید اصحاب رسانه به آن ها توجه کنند.

این ادعای عجیب در حالی مطرح شده و در قبالش تاکنون سکوت شده که اگر صحت داشته باشد، در نوع خود جای بسی تامل دارد؛ به ویژه آنکه در ماه های اخیر در آمدن ساز از دست یک مجسمه شهری در پایتخت که به وندالیسم نسبت داده شد نیز این گمانه را تقویت کرد که احتمال تکرار چنین اعمالی وجود دارد. در این زمینه انتظار می رود اگر واقعاً این اشخاص شناسایی شده اند به مردم معرفی شوند و حداقل انگیزه هایشان در این زمینه بیان شود و مردم این حق را داشته باشند بدانند که چگونه گروهی این قدرت را دارند که چنین عملی انجام دهند و برخوردی با آنها نشود؟!

۱۳۹۳/۴/۱

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...