نسخه چاپی

پرتو تشیع و نقاب‌های آمریكایی

اتحاد و یكپارچگی موجود را پاس داشته و از پتانسیل به‎وجود آمده، سازوكار‎های برداشتن گام‎‎های بلندی را برای جبران عقب ماندگی این كشور بردارند تا نه تنها این رخداد‎ها سبب سوءاستفاده دشمنان اسلام نشده بلكه این شرایط به باتلاقی برای فرو رفتن منادیان اسلام آمریكایی در عراق و منطقه تبدیل شود.

به گزارش نما، جنايات و رخداد‎هاي ايام اخير در عراق از منظر مناسبات بين‎المللي و مواجهه سلطهگران با کشور‎هاي اسلامي پيام‎‎هاي روشن و تعيين کننده‎اي را براي همه مسلمانان و مستضعفان جهان دارد که دقت در آنها، راه‎‎هاي برون رفت از مشکلات فعلي را فراروي حقطلبان گشوده و فرصت‎‎هاي جديدي را پيش روي آن‎ها قرار خواهد داد. لذا اتفاقات ناشي از ددمنشي‎‎هاي حضور عناصر تکفيري در عراق وسوريه، درس‎ها و عبرت‎‎هاي بسياري را نصيب ما نموده و سرمايه بزرگي در کسب توفيقات آتي خواهد بود.

1. در سطح جهان، سلطه گران به محوريت آمريکا در 35 سال گذشته در مقابل سلطه ستيزان و جريان انقلاب اسلامي با مرکزيت ايران اسلامي روش‎‎هاي متفاوتي را برنامه‎ريزي کرده است که از جمله به اسلامهراسي، ايجاد تفرقه بين مسلمين و جنگ‎‎هاي مذهبي مي‎توان اشاره نمود.

الف) در برابر منطق درست و پيام روشن و اميدآفرين انقلاب اسلامي و جلب توجه و الگو‎گيري مسلمانان و مستضعفين از آن، آمريکا و انگليس برنامه‎ريزي تشکيل گروه‎‎هاي افراطي و جنايتکاري را به‎عنوان طالبان و القاعده را کردندکه بايد با پول کشور‎هاي متحجر خليج‎فارس به‎ويژه عربستان و پيگيري دستگاه امنيتي پاکستان شکل مي‎گرفت.

متاسفانه اثرات تخريبي خشونت‎ها و اعمال غيرانساني و اسلامي طالبان و القاعده در افغانستان و ساير نقاط جهان و برجسته‎سازي خشونتطلبي و وحشيگري آن‎ها با نام اسلام انقلابي! و تبليغ بنگاه‎هاي رسانه‎اي غربي روي آن‎ها و اسلامهراسي منتج از آن، امروز به‎عنوان بخشي از تاريخ ثبت شده دهه‎‎هاي اخير در دسترس همگان مي‎باشد. اما از سال 1389 با شروع توطئه آمريکاييـ صهيونيستي در سوريه و انجام سفاکي‎ها و جنايت‎‎هاي رخ داده در اين کشور توسط عناصر مورد حمايت آمريکا و پيروانش، هم چهره کريه و برخورد دوگانه ايشان با معيار‎هاي ادعايي از جمله حقوق بشر و دموکراسي را معلوم نمود و هم ضديت عناصر تکفيري را با جريان مقاومت در برابر صهيونيست‎ها را در منطقه آشکار کرد و امروز با شکست اين توطئه در سوريه و با حضور در عراق، تصويري روشن‎تر از تفکيک بين اسلام ناب محمدي و اسلام طالباني را که در چهره‎اي جديد و خشنتري به نام داعش چندسالي است رخ نمايي کرده معلوم کرد و خاصه ضديت اين عناصر دين ستيز با پيام انقلاب اسلامي و ايران اسلامي را ديد و به درستي دريافت که جنايت‎‎هاي گروه‎‎هاي تکفيري در سوريه و عراق زمينه‎اي روشن براي عبور از سد تبليغي بنگاه‎هاي خبر پراکني غربي و اسلامهراسي آمريکاييـ صهيونيستي را فراهم کرده است تا بافته‎‎هاي چند دهه سلطهگران را رشته نمايد و افقي تابناک را براي گرايش بيشتر همه حق جويان و مستضعفين جهان به اسلام انقلابي و رحماني فراهم نمايد.

ب) تفرقه افکني و سودجويي دشمنان اسلام از صد‎ها سال پيش تا‎کنون صدمات جبران ناپذيري را بر پيکره جهان اسلام وارد نموده است؛ تا جايي که شعار تفرقه بينداز و حکومت کن از ديرباز شگرد ويژه‎اي در سياست ماکياولي و انگليسي بوده و هست و در سال‎‎هاي اخير اين سياست با چاشني خشونت و جنگ طلبي عده‎اي به نام جنگ مقدس اهل تسنن بر عليه شيعيان دقيقا سناريوي آمريکا و استکبار را پياده‎سازي نموده و مرحله بعد از تفرقه را با جنگ و خونريزي دنبال کرده است.

حمايت ايران اسلامي از شيعيان لبنان و حزب‎الله در جنگ 33 روزه (سال 1385) و دفاع از حقوق برادران اهل تسنن و مظلوم فلسطين در جنگ 22 روزه (سال 1387) و هم‎چنين در جنگ 8 روزه (سال 1391) برعليه رژيم صهيونيستي و امروز در سوريه و عراق، تجلي در منطق مستحکم وحدتگرايانه در جهان اسلام داشته و علما و برادران شيعه و سني در کنار يکديگر با مدعيان اسلام تکفيري به جهاد و مقابله برخاسته و توطئه آمريکايي -صهيونيستي را ابتر گذاشته است. بيشک اتفاقات تلخ و وحشتناک سوريه و عراق گرچه با برنامه‎ريزي و کمک‎‎هاي آمريکا و همراهي دستنشاندگانش صورت گرفت اما در عمل به لطف الهي سبب روشن شدن چهره کريه و عملکرد دوگانه سردمداران نظام سلطه و عناصر اجير آن‎ها شد تا افق پيش رو را براي جلوه اسلام انقلابي، رحماني و وحدتگرا و تقويت جبهه مستضعفين و مسلمين جهان (سلطهستيزان) و هدايت هرچه بيشتر سلطهپذيران براي طرد اسلام نمايان خشونتگرا و نفي تبليغات شوم سلطهگران فراهم نمايد.

2. در جهان اسلام نيز تمرکز اسلام آمريکايي در قالب ائتلاف متحجران به محوريت عربستان و عناصر سکولار بر مدار ترکيه و همدستي جريان سازش با رژيم جعلي صهيونيستي با شکست فاحشي در سوريه مواجه شد تا جايي که براي ادامه حيات و بحران آفريني جيره خواران با برنامه يا سادهلوح داعشي، کشور عراق را انتخاب نمودند تا از گسل‎‎هاي موجود اين کشور، نهايت بهره‎برداري را براي آتش افروزي ببرند اما راه طي شده و شرايط موجود حکايت از تضعيف مناديان اسلام آمريکايي در برابر اسلام ناب محمدي خواهد داشت. در سوريه استمرار راه و رسم حکومتداري حافظ اسد براي بشار اسد غيرممکن بود ولي علي‎رغم خواست سلطهگران شرايط در سه سال و نيم گذشته در اين کشور، زمينه را براي تولدي جديد با پشتيباني مردم و شور و نشاط آنان ايجاد کرد که کاملا در جهت تقويت جبهه مقاومت نمود داشت.

در عراق نيز بعد از صدام حکومت شرايط متفاوتي را طي کرد که براي استکبار و رژيم‎‎هاي قدرتطلب و سلطهپذير منطقه غير قابل تحمل بود؛ به‎ويژه که انتخابات 2014 مجلس عراق تفاوت جدي با انتخاب 2010 اين کشور داشت تا جايي که طرفداران اسلام انقلابي، پيروزي بسيار چشمگيري را کسب کردند و از طرف پيروان اسلام آمريکايي نيز بيم آن مي‎رفت که نفوذ کشور‎هاي پيرو سلطه‎گر به‎ويژه عربستان در اين کشور کمرنگ و محو گردد. از اين رو آتش افروزي جديدي از ماه‎ها قبل در عراق شروع شد و با تفاهم بين عناصر تکفيري و بقاياي بعثي‎ها در اين کشور و خيانت برخي از سران حکومتي و نظامي عراق جنايت‎‎هاي آن‎ها چهره ديگري را به خود گرفت و توطئه بزرگي بر عليه ملت رشيد اين کشور رقم خورد. علاوه‎ بر اين دولت و مسئولان عراق نيز از آفت‎‎هاي جدي و متعددي برخوردار شده بودند که سايه‎اي از قدرت طلبي و فساد اقتصادي و دنياطلبي را روي آن‎ها گسترانده بود و مي‎رفت از قبل آن مسير حرکت عراق از سمت و سوي درست فاصله گرفته و با کشمکش‎‎هاي داخلي دستاورد‎‎هاي موجود نيز از بين رود.

عراق در پرتو حضور مرجعيت شيعه در اعلام فتواي جهاد کفايي عليه تروريست‎ها و اعلام انزجار و محکوميت علماي اهل تسنن از اين ‎جانيان و حرکت گروه‎‎هاي سياسي و مسئولان عراقي و حضور گسترده مردم در لبيکگويي به نداي مرجعيت براي زدودن اين وحشيگري‎ها از اين کشور چهره نو و حيات مجددي را بهخود گرفت تا به‎واسطه آن هم قدرتطلبي‎ها و نقار‎ها و شکاف‎‎هاي بين عناصر موثر در اين کشور فروکش نمايد و هم مسير کمرنگ شدن عناصر فرصتطلب و وابسته در اين کشور تسريع يابد، تا جايي که براي نگهداري حداقلي آن‎ها نيز امروز آمريکا دست و پا زده و تلاش مي‎نمايد با ايجاد زمينه مداخله خود با نام دولت وحدت ملي، جلوي حذف عوامل وابسته به خود را در عراق بگيرد. به‎نظر دولتمردان عراق بايد بکوشند در مسير خواست ملت که در انتخابات چند هفته پيش مجلس اين کشور ظهور و بروز داشت، اولا با تسريع در سازندگي مادي و معنوي جامعه عراق بر مبناي اسلام ناب بکوشند و ثانيا با پاکسازي ارکان قدرت و ارتش از وابستگان به خارج کشور عراق تلاش کنند با سازماندهي مردم عراق از پشتوانه عظيم مردمي در عبور از موانع موجود و آينده نهايت استفاده را بنمايند.

نکته ديگر آنکه اتحاد و يکپارچگي موجود را پاس داشته و از پتانسيل به‎وجود آمده، سازوکار‎هاي برداشتن گام‎‎هاي بلندي را براي جبران عقبماندگي اين کشور بردارند تا نه تنها اين رخداد‎ها سبب سوءاستفاده دشمنان اسلام نشده بلکه اين شرايط به باتلاقي براي فرو رفتن مناديان اسلام آمريکايي در عراق و منطقه تبديل شود.

3. در داخل کشور ايران نيز رخداد‎هاي ساليان اخير درس‎ها و عبرت‎‎هاي زيادي داشت تا جايي که از پس اين حوادث امروز به خوبي درستي راه طي شده برمبناي تدبير مقام معظم رهبري نمودار گشته است.

الف) فراموش نکرده‎ايم که در آغاز تلاش سرسپردگان استکبار در سوريه، عده‎اي از پزشکان اصلاحطلب و دوم خردادي بيانيه رسمي با بيش از 200 امضا را منتشر کردند و حرکت اين‎جانيان را حرکتي مردمي خوانده و بشار اسد را به خويشتنداري و تبعيت از خواست مردم! دعوت نمودند، يا در دولت قبل با تحليلي غلط و خلاف واقع از کمک به سوريه پرهيز شد و هيچ قراردادي جهت حمايت و پشتيباني از دولت اين کشور انجام نپذيرفت و در دولت فعلي نيز کاهلي در کمک به جبهه مقاومت در سوريه و لبنان مشهود است ولي در همه اين برهه‎ها تيزبيني رهبر فرزانه انقلاب نگذاشت جبهه مقاومت در اين دو کشور تنها و بدون پشتوانه مانده تا جايي که امروز مردم اين کشور‎ها چشم اميد خويش را به ايران اسلامي و رهبري آن دوخته‎اند و معظم له منادي وحدت در جهان اسلام و تدابير ايشان را نجاتبخش و راه برونرفت از مشکلات جهان اسلام مي‎دانند؛ موضوعي که امروز در ارتباط با عراق هم تکرار شده و روز به روز پيوستگي استراتژيکي و مبنايي بين کشور‎هاي خط مقاومت به محوريت ايران عزيز را بيشتر نموده است.

ب) کارکرد داخلي و درس آموزي از جنايت‎‎هاي سال‎‎هاي اخير در لبنان، سوريه و عراق نيز حکايتگر حقانيت و درستي راه مقاومت مدبرانه و هوشمندانه مورد نظر مقام معظم رهبري حضرت امام خامنه‎اي مدظله العالي است که دعوت‎گر ارتباط و تعامل با ساير کشور‎ها به‎ويژه کشور‎هاي اسلامي و همسايگان ايران، ايستادگي در برابر خواست نظام سلطه به رهبري آمريکا و فرهنگ سلطه‎پذيري کشور‎هاي مرعوب منطقه، افزايش هوشياري و استحکام درون‎زا در کشور عزيزمان با تسريع در اصلاح فرهنگي و حاکميت فرهنگ انقلابي، رونق اقتصادي و رفع مشکلات مردم با الگوي اقتصاد مقاومتي، توسعه علم و دانش و رسيدن به مرز‎هاي آن و حتي برنامه‎ريزي براي عبور از اين مرز‎ها و ثبت حيطه‎‎هاي جديد درخور شايستگي ملت مسلمان ايران و نهايتا آباداني مادي و معنوي با عزمي ملي و مديريت جهادي داشت تا ضمن خنثي نمودن دسيسه‎‎هاي آمريکا و همراهانش، هم عقبافتادگي موجود را جبران نماييم و هم با طي مسير‎هاي افتخار آفرين، الگويي درست و اميد بخش را فراروي همه سلطهستيزان و کشور‎هاي اسلامي نمايان سازيم ان‎شاءالله.

هفته نامه پنجره

۱۳۹۳/۴/۳

اخبار مرتبط
نظرات کاربران
نام :
پست الکترونیک:
نظر شما:
کد امنیتی:
 

آخرین اخبار...