به گزارش نما به نقل از مهر حجت الاسلام علیاصغر باغانی از مجروحان حادثه انفجار حزب جمهوری در هفتم تیرماه 1360 ضمن اشاره به جزوهها و نوشتههای شهید بهشتی گفت: امام راحل چند روز قبل از شهادت شهید بهشتی خطاب به وی گفته بود که خواب دیدم عبایم سوخته است؛ آقای بهشتی بیشتر مواظب باشید و مراقبت کنید.
او روایت انفجار حزب جمهوری را اینگونه بیان کرد: حزب جمهوری اسلامی که سران کشور از موسسین آن بودند و از حزبهای مطرح و موثر آن وقت بود هر هفته شب های دوشنبه در محل دفتر حزب با حضور مقامات و نمایندگان سه قوه تشکیل جلسه میداد که به مسائل مهم کشور پرداخته میشد.
او گفت: بنده امام جماعت مسجد پیغمبر در خیابان طوس تهران بودم و معمولا پس از اقامه نماز مغرب و عشاء به جلسات میرفتم؛ شب حادثه هم مانند هر شب نماز مغرب را در مسجد پیغمبر خواندم سپس راهی جلسه حزب شدم وقتی وارد سالن جلسه شدم دیدم دوستان ردیفهای جلو را پر کرده بودند و من در ردیف کنار و نزدیکی در ورودی نشستم.
باغانی گفت: در جلسه ما قبل هفتم تیرماه 1360 بحث کنترل تورم کشور مطرح شده بود اما به دلیل اینکه این موضوع در آن جلسه خاتمه نیافته بود دستور جلسه هفتم تیر هم به این موضوع اختصاص داده شده بود. دکتر کاظمپور اردبیلی وزیر بازرگانی وقت پشت تربیون رفت تا موضوع تورم را مطرح کند و بحث پیگیری شود ولی یکی از اعضاء با اشاره به عزل بنیصدر از رئیس جمهوری از سوی حضرت امام(ره)، به شهید بهشتی پیشنهاد داد با توجه به اهمیت انتخابات موضوع جلسه را به انتخابات ریاست جمهوری اختصاص دهیم.
او گفت: شهید بهشتی در پاسخ با تائید این مطلب گفتند چون موضوع جلسه مهار تورم است باید برای تغییر دستور جلسه رای گیری شود؛ سپس پیشنهاد این عزیز از سوی دکتر بهشتی به رای گذاشته شد که همه اعضاء موافقت کردند و بحث مهارتورم به جلسات بعدی موکول شد و بحث انتخابات ریاست جمهوری در دستور جلسه قرار گرفت.
او در ادامه روایت گفت: برای شروع بحث انتخابات ریاست جمهوری اعضاء از دکتر بهشتی خواستند که آغاز کننده این موضوع باشند و دکتر بهشتی هم پذیرفتند. آقای استکی نماینده مردم در شهر کرد مشغول توزیع برگههایی در بین حاضرین در جلسه شد تا نظرات، پیشنهادات و تقاضای وقت سخنرانی پیرامون انتخابات مکتوب شود. دکتر بهشتی برای آعاز دستور جلسه پشت تریبون رفت، او پس از مقدمات گفت "بحث انتخابات ریاست جمهوری یکی از مهمترین مسائل کشور است و نباید دوباره یک عنصر در آب و نمک خیسانده دشمن به جامعه تحمیل شود" در این لحظه انفجار رخ داد و فقط شعله های آتش و پائین آمدن سقف یادم هست.
او گفت: از آن لحظه صدای نالهها و نام اسماء خداوند و اهل البیت(ع) یادم هست که همکارانم در لحظات آخر عمرشان در زیر آوار زمزمه میکردند و هر لحظه از میزان بلندیش کم و کمتر می شد تا اینکه خاموش شد.
باغانی با بیان اینکه آن شب لحظات سخت و هولناکی بود در ادامه گفت: شهادتین را به زبان آوردم اما مدتی بعد با تکان خوردن پای چپم متوجه زنده بودن من شدند و با برداشتن آوار مرا نجات دادند و به بیمارستان میثاقیه قدیم اعزام کردند.
باغانی با بیان اینکه 12 روز در بیمارستان بستری بود گفت: روزهای اول پرستاران به ما نمی گفتند که جه کسانی شهید شده اند تا اینکه پس از گذشت چند روز و به تدریج عنوان شد که شهید بهشتی و 72 نفر از یاران شهید شدند.
عضو ستاد گرامی داشت هفتم تیر به بازخوانی خاطره شکایت از عاملین انفجار پرداخت و گفت: چون منافقین و منفجرکنندگان در فرانسه هستند برای شکایت از عاملین انفجارحزب شکوائیه ای با امضاء جمعی از بازماندگان حادثه تنظیم شد و برای دولت این کشور ارسال شد، بعد از مدتی دادگاه فرانسه برای توضیح شکایت از ما دعوت کرد که دهم فروردین ماه سال 91 با جمعی از بازماندگان راهی فرانسه شدیم و با 2 وکیل یک مترجم و یک تایپیست در دادگاه حاضر شدیم.
او گفت: در جلسه دادگاه با لباس روحانیت حاضر شدم؛ رئیس دادگاه هم احترام کرد و از جایش بلند شد، پس از نشستن در سر جاهایمان رئیس دادگاه خواست شکایت را مطرح کنیم اما من از وی خواستم که قبل از طرح شکایت، مقدماتی را به اطلاع برسانم که با مورد موافقت قرار گرفت؛ من هم از فرصت استفاده کردم و به تشریح اوضاع آن برهه از انقلاب و جلسات حزب جمهوری اسلامی و مزاحمتهای بنی صدر به انقلاب و امام پرداختم و سپس شکایت مان را از عاملان انفجار مطرح کردیم.
آخرین كلماتی كه شهید بهشتی بر زبان راند
حجت الاسلام علیاصغر باغانی یكی از بازماندگان حادثه هفتم تیر گفت: لحظاتی پس از قرار گرفتن دكتر بهشتی پشت تریبون انفجار رخ داد و فقط شعلههای آتش و پائین آمدن سقف را به خاطر دارم.
۱۳۹۳/۴/۷