از سينما عرصه بي در و پيكري درست كردهاند؛ مديران، محافظ كار شدهاند و ريسك نميكنند كه برخي جريانات منحرف را حذف كنند.
بعد از پي گيري هايي كه براي آمدن رضا توكلي انجام داديم بالاخره با لبخند و خوش رويي وارد خبرگزاري ما شد.
بعد از كلي خوش و بش كه الحق اخلاق خوب و روحيه شادش اجازه نداد گذر زمان را متوجه شويم؛ از دغدغه هاي دانشجويي اش گفت و اين كه بارها خبرگزاري ها و نشريه هايي براي مصاحبه به سراغش رفتند و نپذيرفته.
اول بحث چند بار تاكيد كرد كه دانشجويان را چه قدر دوست دارد و به خاطر دانشجويي بودن اين جا حاضر به مصاحبه شده؛ خيلي خوب و راحت حرف ها و گلايه هايش را طرح كرد ...
چند بار رياضي را در دبيرستان رفوزه شدم/بهترين خاطرات نوجوانيام در مسجد محلمان شكل گرفت
من در خانواده متوسط درجه پايين در مشهد به دنيا آمدم، به خاطر كار پدرم به تهران آمديم و سمت اميريه زندگي كرديم. از همان ابتدا به موسيقي علاقه داشتم و به دليل اينكه خانواده با اين مقوله مخالف بودند، يواشكي به دنبال موسيقي رفتم و از هشت سالگي احساس كردم ريتم را ميشناسم و ميتوانم با دستانم بنوازم.
از همان ابتدا احساس كردم ميتوانم بازي كنم، ديكته و رياضيام در دبيرستان ضعيف بود و چند بار رفوزه شدم، اما هميشه نمره انشايم بالاي ۲۰ بود؛ چرا كه تصويري مينوشتم و بسيار به اين مقوله علاقهمند بودم. خاطرم هست در آن زمان در كنار كار موسيقي مسجدم را هم ميرفتم و هميشه خودم را به نماز جماعت ميرساندم نميخواهم شعار بدهم اما من در مسجد خيلي چيزها ياد گرفتم.
در تظاهرات هاي قبل از انقلاب به خاطر فيلم برداري هايم توسط رژيم دستگير شدم
مسجدهاي آن موقع گردهماييهاي عاشقانه بين بزرگان بود و وابستگيهاي اعتقادي من به خاطر بخشي از خاطرات مسجد دوران كودكي است.
الان آدم ميترسد از اينجور حرفها بزند، متاسفانه در فضاي هنري جرياني را راه انداختند كه درخور و شان مردم نيست و به محض اينكه حرفي راجع به اعتقادات زده شود گروهي بر عليه آدم جبهه ميگيرند.
خاطرم هست بعد از اينكه وارد نيروي هوايي شدم به دنبال فيلمبرداري رفتم و در بسياري از تظاهراتهاي قبل از انقلاب فيلمبرداري ميكردم چند بار من را دستگير كردند و حسابي كتكم زدند من اين خاطرات را براي كسي تعريف نكردهام چرا كه دنبال امتياز و يا مزيتي نيستم.
با شهيد بابايي همسنگر بودم/در جنگ موجي شدم
بلافاصله بعد از جنگ در اميديه اهواز به كار فيلمبرداري پرداختم و چون من آدم شاد و خنداني بودم در جبهه خاطرات خوبي برايمان رقم ميخورد.
اتفاق مهمي كه در جنگ برايم رخ داد همسنگري با شهيد بابايي، تيمسار رستمي و تيمسار اردستاني بود.
آن روزها ما لحظات شيريني را با هم گذرانديم؛ من فيلمهاي زيادي از شهيد بابايي دارم و بارها ايشان را خنداندم.
جزء اولين كساني بودم كه بعد از شهادت شهيد بابايي به بالاي سرش در سردخانه رسيدم و از اين صحنه ها فيلمبرداري كردم.
آخرين لحظههايي كه در جبهه در حال كار خبري بودم، هواپيمايي از روي سرم رد شد و باعث شد چند صباحي موجي شوم و در بيمارستان بستري شدم.
موجي شدنم براي بچهها خندهدار و جذاب بود. چرا كه بچهها به من ميگفتند موجي شيرين شدم و در ايام مريضي بچهها را ميخنداندم.
چوپان اصحاب كهف را قسم دادم به شرطي نقشت را بازي مي كنم كه در آن دنيا من را شفاعت كني
من از آن دسته بازيگراني هستم كه وقتي نقشم را بازي ميكنم آن نقش را از ذهن پاك ميكنم. اما برخي نقشها ساليان سال به همراه من باقي ميماند.
در مذاكراتي كه با آقاي سلحشور و شورجه در فيلم اصحاب كهف رخ داد؛ چند نقش براي من در نظر گرفته شد. اما وقتي شنيدم نقش چوپان اصحاب كهف را به من دادند دو ركعت نماز خواندم. نميتوانم احساس آن شب را بيان كنم چرا كه اشك در چشمانم حلقه ميزند.
با خدا درد و دل كردم كه خدايا من خودم را به تو سپردم و بزرگترين درخواستم از خدا اين بود كه «آنتونيوس چوپان» را كه بازي ميكنم فرداي قيامت به داد من برسد. از او شفاعت خواستم و خواستم كه من را با چوپان اصحاب كهف محشور كند.
من به اين معتقدم كه فيلمهايي همچون امام علي(ع) و فيلمهاي تاريخي كه راجع به شخصيتهاي صدر اسلام است قسمت و تقدير است كه براي هر كسي در طول بازيگري اتفاق ميافتد. به همين دليل روز قيامت هيچ نقش ديگري از من شفاعت نخواهد كرد مگر همين نقش.
تنها جنبه اي كه سينما ندارد اسلامي بودن است/يك سال است بيكارم و فيلم بازي نكرده ام
مسئولين و مديرها خوراك فرهنگي كه در جامعه وارد ميكنند مانند نقش يك پدر در خانواده است. بزرگترين مشكل فرهنگي ما مسئلهدار بودن مديران ما است.
انقلابي صورت گرفته كه خالص اسلامي بوده تنها جنبهاي كه در فرهنگ سينما و خصوصاً صدا و سيما بهش پرداخته نميشود همين اسلامي بودن است.
نميخواهم سياه نمايي كنم اما اگر نجنبيم قافله را باختهايم؛ اگر از نگاه شما من هنرمند متعهدي هستم بايد بگويم كه يك سال است كار نكردهام و خانهنشين شدهام و از روي بيكاري فيلمنامه نوشتم.
فشار اقتصادي باعث مي شود بازيگر فيلم درجه پايين بازي كند/فرزندان مسئولين وزارت ارشاد متعهد هستند؟
در سينما عرصه بيدر و پيكري درست كردهاند، مسئولان و مديران ترسو محافظ كار شدهاند و ريسك نميكنند كه برخي جريانات منحرف را از سينما حذف كنند.
من بازيگر وقتي چهار كار ناشايست را رد ميكنم به دليل فشار اقتصادي مجبور ميشوم كار پنجم را قبول كنم. چرا اين اتفاق در سينما رخ داده ما مشكل برنامهريزي داريم؟ بايد خط اسلامي و انقلابي بودن فرهنگ مشخص شود. وقتي بدانيم كه هنرمند متعهد كيست ديگر به دسته غيرمتعهد پر و بال نميدهيم.
آيا فرزندان مسئولين وزارت ارشاد متعهد هستند؟ به چه متعهد هستند؟ به اعتقادات مذهبي؟ اين تعهد بخشي به مسائل اسلامي مربوط ميشود چون كشور اسلامي است، بخشي از اين مقوله به چگونه بار آمدن مسئولين است؛ اينكه مدير از كجا آمده چه انگيزهاي دارد چه بستري را بايد آماده كند و رسالتش چيست.
مسئولين با اشتباهاتشان در آسياب دشمن آب ميريزند/سينما جاي چند بازيگر ژيگول شده است
دانش آموزان و دانشجويان ستونهاي سياسي و اقتصادي مملكت ما هستند اين مسئولين بايد به اين قشر از مردم پاسخگو باشند. الان در فضاي هنري و در فضاي كلي مردم بيتفاوتي گريبانگير شده.
دانشجويي كه مدرك گرا باشد و ديگر به مسائل اجتماعي و اقتصادي اهميت ندهد فاجعه است. مسئولين با اشتباهاتشان در آسياب دشمن آب ميريزند.
چرا هنرمندان متعهد در فضاي سينما كمرنگ شده اند، ما در جنگ توانستيم با آن همه مشكلات و آن همه شهيد پيروز شويم اما چرا نميتوانيم در برابر مسائل فرهنگي مقاومت كنيم.
سينما جاي چند بازيگر ژيگول شده است كه مدام از اين كار به آن كار ميروند و فيلمهايي را به خوراك مردم ميدهند كه در شان آنها نيست.
چرا به دستورات رهبري در فضاي فرهنگي عمل نمي شود؟
مقام معظم رهبري سينماگرها را دعوت ميكنند و يك سري مطالبه ميكنند؛ اما چرا مسئولين به حرف آقا گوش نميكنند و بعضاً در ظاهر اداي گوش كردن را درميآورند.
رهبري اين قدر تاكيد كردند كه سينماگرايان بايد اتفاق بزرگي در مملكت به وجود بياورند اما عملي كه شايسته بود صورت نگرفت؟
در زمان جنگ ما درگير مسائل اقتصادي و سياسي بوديم و از فرهنگ غافل شديم الان وقتي رهبري تاكيد ميكند كه نفوذ دشمن از طريق فرهنگ اتفاق ميافتد بايد كاري كرد.
در فضاي سينما بايد به متوليان سينما پرداخته شود كه فيلمهاي گيشهاي ساختند و ذائقه جوان ومخاطب را پايين آوردند.
مسئولين بايد شجاع باشند و پاي همه چيز بايستند. من حرف شيخ طادي را كه در مصاحبه با خبرگزاري شما مقصر اين امر را دولتهاي سرمايهاي دانسته بود قبول دارم چرا كه شروع جريان انحرافي در سينما در همان دولتهاي سرمايهاي اتفاق افتاد.
تقليد از ماهواره نشان از جهان بيني ضعيف مسئولين دارد
در فضاي الان صدا و سيما بازي را باخته؛ چرا كه درصدد نيست برنامهاي جذاب بسازد، مسئولين بيخودي ميگويند سريالهاي اخير ديده شده در حالي كه من بازيگر در جامعه هستم معتقدم اين سريالها مورد رضايت مخاطبين نبوده است.
هيچ ابداع و نوآوري در فضاي اجرا و برنامههاي تلويزيوني وجود ندارد.
الان نگاه كنيد تلويزيون فيلمهايي ساخته كه از ماهوارهها تاثير گرفتهاند و خواستهاند تقليد بكنند. اين نشان دهنده جهانبيني ضعيف مسئولين است اگر جهان بيني درستي وجود داشت فيلمساز مانند يك جراح غده آسيبهاي اجتماعي را در جامعه پيدا ميكرد و دولت وظيفه داشت به اين جراحي كمك كندتا اين مسائل حل شود.
چون عكسم در ديدار با رهبري منتشر شد آنتن خانه من را شكستند
براي جرياني كه در فضاي سينما هنري هنرمندان مذهبي را تحت فشار قرار ميدهند بسيار متاسفم! من در آژانس وقتي نشستم به من با متلك مي گويند چفيه حضرت آقا خوب بود؟ به من ميگويند شما هم؟ روي ماشين من با برگهاي نوشتند خجالت دارد با ده نمكي بازي ميكني.
خانم هنگامه قاضياني بعد از هديه جشنواره فجر اين هديه را به شهداي مملكت تقديم كردند. شهدايي كه از جواني و جانشان براي ما گذشتند؛ آن وقت برعليه قاضياني جريان درست ميكنند و ايشان را تحت فشار قرار ميدهند.
اين جريان دارد هنرمندان مذهبي را از درون متلاشي ميكند چه كسي بايد جواب گو باشد.
من نزد حضرت آقا رفتم و چون عكسم در ديدار با ايشان منتشر شد؛ آنتن منزل من را شكستند و در خيابان به من متلك ميگفتند.
چرا مسئولين از جريان هنري هم سوي انقلاب حمايت نمي كند؟/آيا ما بايد در خيابان مورد اهانت قرار بگيريم؟
چه فحشهايي كه در جامعه به من ندادند! آيا ما نبايد در جامعه مصونيت داشته باشيم چرا اين كارها را با ما ميكنند.
چون فيلمي بازي كردهايم كه در جهت اهداف انقلاب بوده؟ اگر بنا باشد كه از يك طرف تحت فشار قرار بگيريم و مسئولين هم از جريان هنري همسوي انقلاب اسلامي دفاع نكنند پس لابد بايد از گرسنگي بميريم.
آيا اين حق است؟ امثال خانم قاضياني را بايد مورد حمايت قرار داد تا اين جريان در فضاي هنري الگو شود، امثال من ديگر جرات نميكنند جايي حرف بزنند و در حرفهايشان بگويند كه به عنوان مثال رهبري به فلان مسئله اشاره كردند.
اين افرادي كه مارا تحت فشار قرار ميدهند اداي روشنفكري در ميآورند و اين همان جنگ نرم و رسانهاي است كه از طريق فشارهاي اين چنيني براي ما رخ داده است.
همين ادا را در فضاي انتخابات بر عليه جريان متعهد هنري بر عليه امثال من راه انداختهاند اگر مسئولين حمايتي نكنند فرهنگ ما نابود خواهد شد.
سینما جای چند بازیگر ژیگول شده است
آیا فرزندان مسئولین وزارت ارشاد متعهد هستند؟ به چه متعهد هستند؟ به اعتقادات مذهبی؟ این تعهد بخشی به مسائل اسلامی مربوط میشود چون كشور اسلامی است، بخشی از این مقوله به چگونه بار آمدن مسئولین است . . .
۱۳۹۱/۳/۳