* زمانی که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمدم با هنرمندان رشتههای مختلف سینمایی، موسیقی، هنرهای نمایشی و... دیدار و گفتوگو کردم. برخی از این هنرمندان میگفتند حدود چهارسال است که از خیابان بهارستان رد نشدهاند. برخی هم هشتسال پایشان را به اینجا نگذاشته بودند. این خبر بدی برای ما بود؛ هنرمندانی که باید وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را خانه خودشان بدانند، اینجا را تحریم کردند و وارد این ساختمان نشدند؛ به این دلیل که امیدی نداشتند. فکر میکنم حداقل کاری که در این مدت صورت گرفته این است که هنرمندان نسبت به آینده خود امیدوار شدند و نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خوشبین هستند.
* گروههایی هستند که غیراز سلیقه خودشان سلیقه دیگری را نمیپذیرند. هر اقدامی را که برخلاف دیدگاههایشان باشد، بلافاصله در مقابلش موضع میگیرند. من این را میدانستم. از همان ابتدا حاشیههایی را که در اطراف این وزارتخانه بود، میشناختم اما با علم و اطلاع نسبت به اینکه ممکن است آنچه گفته میشود به مذاق برخی خوش نیاید، دیدگاههای خودم و سیاستهای عمومی دولت را بیان میکنم.
*اعتقاد به ممیزی داشته و دارم. نمیشود یک دستگاه حکومتی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بگوید هر نوع کتابی با هر صورتی چاپ شود و ما هم هیچ نظارتی نداشته باشیم. در هر صورت اصل ممیزی در قانون به ما دیکته شده و مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی که برای ما جنبه قانونی دارد وظایفی را برایمان تعیین کرده است. نکتهای که من در روزهای آغاز تصدی خودم عنوان کردم این بود که میخواهیم ممیزی قبل از چاپ را برداریم و آن را به خود ناشران واگذار کنیم تا در این دوره وقتی میخواهند کتابهایشان را برای بررسی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دهند و مدت طولانی را که کتاب اینجا متوقف شود تا مجوز بگیرد - که گاهی به دو سال هم رسیده است- برداریم. قانون، مشخص است. ما این را در اختیار ناشران قرار میدهیم تا خودشان مواردی را که با قانون تعارض دارد، اصلاح کنند و کتاب را به ما ارایه دهند. بعد از چاپ کتاب را دوباره بررسی میکنیم. اگر احیانا مواردی باقی مانده باشد که احتیاج به اصلاح داشته باشد، آن را اصلاح میکنیم. منتها ناشران زیر بار این موضوع نرفتند و گفتند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میخواهد ممیزی را که از آن به سانسور تعبیر میکنند، از خودش به ما منتقل کند. چون آنها نپذیرفتند ما هم گفتیم همین روال قانونی را طی خواهیم کرد.
* در گذشته دانشجویان لیسانس و فوقلیسانس کتابها را بررسی میکردند. الان تلاش کردیم به جای این افراد از کارشناسان برجسته و باسوادی که دانشجوی دکترا یا استاد دانشگاه هستند و در رشته خاصی تخصص دارند، برای بررسی کتابها کمک بگیریم. این بالابردن سطح کارشناسی خیلی هم مثبت بوده و خردهگیریهایی را که صورت میگرفت، کمتر میبینید.
*اگر بخواهم از آقای انتظامی معاون مطبوعاتي دفاع کنم باید بگویم ایشان یکی از شخصیتهای واقعا رسانهای و متخصص در این حوزه است که از ابتدا در حوزه مطبوعاتی فعالیت داشته و به دلیل همین تخصصش بهعنوان نماینده مطبوعات در هیات نظارت بر مطبوعات انتخاب شده و کار خودش را خوب میشناسد.
* درباره انجمن صنفی مطبوعات موضوع کمی فرق میکرد. صدور مجوز این انجمن حتی برعهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نبود. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی این مجوز را صادر کرده است. ما بعد از مستقرشدن در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مذاکراتی را با وزیر تعاون و وزیر اطلاعات انجام دادیم و به این نتیجه رسیدیم که وزارت اطلاعات که در گذشته علیه انجمن صنفی مطبوعات شکایت کرده و منجر به بستهشدن آن شده؛ شکایتش را پس بگیرد. وزارت اطلاعات هم شکایتش را پس گرفت. تلاشی که باید از طرف ما انجام میشد شخصا دنبال کردم و وزارت اطلاعات هم رسما به دستگاه قضایی نامه نوشت و اعلام کرد ما از این انجمن شکایتی نداریم. منتها دستگاهقضایی در حال حاضر اجازه بازشدن انجمن صنفی را نمیدهد. این دستگاه میگوید ما کاری نداریم که وزارت اطلاعات شکایتش را پس گرفته اگر ما اینجا را پلمب کردیم به دلایل دیگری است. بنابراین ما تا به حال موفق نشدهایم انجمن صنفی را باز کنیم به این دلیل که گفتم.
*در مورد صدور مجوز روزنامهها باید بگویم این اتفاق در هیات نظارت بر مطبوعات صورت میگیرد که نه آقای انتظامی تصمیمگیرنده است و نه حتی وزیر. این هیات یک مجموعه شش هفتنفره شامل نمایندگان شورای انقلاب فرهنگی، حوزه علمیه قم، نماینده قوه قضاییه و مجلس شورای اسلامی است و تصمیمات آنها را نمیشود به معاونت مطبوعاتی تنها منتسب کرد. اتفاقا دبیرخانه هیات نظارت بر مطبوعات که دبیرخانه مستقل است در این دوره ایجاد شده و براین موضوع نظارت میکند. الان صدور مجوزها به صورت هفتگی در این دبیرخانه انجام میشود و در آن مجوز هفتهنامه، ماهنامه و روزنامه صادر و به اداره کل مطبوعات داخلی تحویل داده میشود. در هیات نظارت اعلام میشود مجوز ماهنامه یا هفتهنامه را بدهید تا مدتی منتشر شود و ببینیم افراد تا چه اندازه در این حوزه تخصص و توانایی دارند بعد این مجوز تبدیل به مجوز روزنامه میشود. این دیدگاهی است که هیات نظارت دارد و تا اندازهای هم معقول است چون دیده شده برخی مجوز روزنامه را گرفتند و حتی تا ۵۰شماره هم منتشر کردهاند اما به دلایل مسایل و مشکلات مالی و سایر موارد نتوانستهاند این روزنامه را ادامه دهند و تعطیل شده است. اما با این روش میشود فهمید که کسی توانایی انتشار روزنامه را دارد یا خیر؟
*من وضعیت مطبوعات را اصلا مطلوب نمیبینم چون در فرصتهایی در خارج از کشور با مطبوعات سروکار داشتم بهخصوص با مطبوعاتی که در بیروت و کویت منتشر میشود، آشنایی کامل دارم و مطبوعات مصر و ترکیه را دیدهام. البته مطبوعات آنها با مطبوعات اروپایی قابل قیاس نیستند منتها در جوار ما هستند. روزنامهها و نشریاتی که در حال حاضر در ایران به صورت حرفهای منتشر میشوند بسیار اندک هستند.روزنامهنگارانی که حرفی برای گفتن داشته باشند و هر روز به طور مرتب قلم بزنند و در مورد مسایل مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اهل مطالعه باشند، تعدادشان مطلوب نیست.
* در کشوری مثل کویت با دومیلیون جمعیت میانگین تیراژشان بین ۶۵ تا۷۰هزار نسخه منتشر میشود. در حالی که ما کشوری با ۷۶میلیون جمعیت تیراژ روزنامههایمان کم است. به این دلیل است که این روزنامهها نمیتوانند مخاطب را قانع کنند. برخی وقتها حس میشود که روزنامهها از روی دست هم کپی میکنند.
* اگر مجوزی صادر میکنیم پای مجوزمان میایستیم. بعضی از محصولات فرهنگی مجوزشان در دوره قبلی صادر شده بود و حالا در این دوران علیهشان جوسازی میشود، مثلا در مورد فیلم رستاخیز بیشتر بولتنسازیها در جهت این است که شخصیتهای حوزوی و مردم متدین را تحریک کنند که چرا چهره حضرتابوالفضل(ع) در این فیلم نشان داده شده است. مجوز ساخت این فیلم در دوره گذشته صادر شده است و هشت، نهسال طول کشیده تا این فیلم ساخته شود و سال گذشته هم در جشنواره فجر به نمایش گذاشته شد. در همین مدت سازمان سینمایی تلاش کرد تا با مراجع محترم تقلید صحبت کند و با برخی از شخصیتهای موثر صحبت کرده است تا آنها را قانع کند این اثر یک فیلم مذهبی در جهت نشر فرهنگ عاشوراست. ما با آنکه مجوز ساخت این فیلم را ندادیم، اما پایش ایستادیم. فیلم را فیلم خوبی میدانیم.
* بولتنسازی یک واقعیت است، متاسفانه به صورت بسیار گسترده هم صورت میگیرد و گاهی از سوی نهادهایی است که خیلی خودشان را ارزشی میدانند. نهتنها در مورد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بلکه در مورد بسیاری از وزارتخانهها این روند در جریان است. من گاهی بولتنهایی میبینم که در اختیار مقامات کشور قرار میگیرد. این بولتنها از طرف برخی نهادهایی است که از بودجه دولتی استفاده میکنند؛ اما سر تا پایشان دروغ است. وقتی نگاه میکنیم میبینیم از ابتدا تا انتها جعل و تحریف است. گاهی اشاره شده که فلان وزیر در دولت، فلان مساله را عنوان کرده است. درحالیکه ما دیدهایم که اصلا این اتفاق نیفتاده و کاملا دروغ است. در حوزه فرهنگ هم برخی خبرگزاریها و سایتهایی که راهاندازی شدهاند دست به تحریف، جعل یا برخورد گزینشی با خبرها میزنند. در این مصاحبهها آن قسمتی را که مورد نظر هست، مینویسند و بقیه را بیان نمیکنند و همین موجب سوءتفاهم میشود. ما به خود این سایتها و خبرگزاریها تذکر دادیم و سعی کردیم این کار را اصلاح کنیم. اما متاسفانه این واقعیت وجود دارد.
* در روزهای اولی که به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی آمدم رابطهایی را با مراجع محترم و خصوصا روحانیت در قم و مشهد تعیین کردم. در ادامه فردی را بهعنوان مشاور وزیر در امور روحانیت منصوب کردم که فقط کارش برقراری ارتباط نزدیک با مراجع تقلید، حوزههای علمیه، ائمهجمعه استانها، شهرستانها و مجامع روحانی است. بعد از اینکه احساس کردم اطلاعات ناصحیحی به دست افراد میرسد متوجه شدم نیاز داریم خودمان شخصیتهای روحانی را تغذیه کنیم؛ یک نشریه هفتگی نیز با عنوان فرهنگ و روحانیت راهاندازی کردیم. این نشریه در اختیار حوزههای علمیه و ائمهجمعه و جماعات قرار میگیرد تا کارهای مثبتی را که صورت میگیرد، ببیند و برخی شبهاتی که در ذهنشان هست، مرتفع شود.
*مواردی بوده که در برخی شهرستانها یک گروه مجوز نداشته اما کنسرت برگزار کرده و با مخالفت شخصیتهای آن شهر روبهرو شده است. موارد زیادتری وجود داشته که مجوز داشتهاند و قرار بوده برنامه اجرا کنند اما با مخالفت روبهرو شدهاند و احیانا شورای تامین استان یا برخی مقامات استان دخالت کرده و مانع برگزاری کنسرت شدهاند. ما با وزارت کشور هم صحبت و اعلام کردیم وقتی مجوزی صادر میشود وزارت کشور باید از آن دفاع کند. نه اینکه گروههای خودسر بیایند و مانع برگزاری برنامههای هنری شوند. در حوزه سینما در شورای صدور پروانه ساخت و پروانه نمایش از شخصیتهای آشنا به موضوع دعوت کردهایم تا با آگاهی مجوز صادر کنند ما هم از مجوزی که صادر شد دفاع خواهیم کرد و پایش میایستیم. برخی مشکلاتی که در گذشته پیش میآمد ناشی از این بود که یک سینماگر فیلمنامهای ارایه میکرد و مشکلی نداشت، مجوز هم برایش صادر میشد اما در زمان ساخت، نظارتی وجود نداشت و زمانی که فیلم ساخته میشد متوجه میشدیم اثر با فیلمنامه متفاوت است و چیز دیگری ساخته شده است. اگر چنین باشد فرد نباید انتظار داشته باشد مجوز پخش بگیرد. برخی از فیلمهایی که هنوز مجوز اکران نگرفتهاند از این مقوله هستند یعنی فیلمنامه چیزی است و چیز دیگری ساخته شده.
* زمانی که ما به وزارت ارشاد آمدیم تمام معاونتها و سازمانهای وابسته، بدهی کلان داشتند. معاونت فرهنگی ۶۴میلیارد بدهی داشت. معاونت هنری ۱۳میلیارد... همینطور سایر دستگاهها. مجموعا وقتی همه این اطلاعات را دریافت کردیم وزارتخانه بیش از ۱۴۰میلیاردتومان بدهی داشت، مثلا بخشی از این هزینهها مربوط به این میشد که نمایشگاه برگزار کرده و هشتمیلیاردتومان بدهی بار آورده بودند که پرداخت نشده بود. در مورد نمایشگاه کتاب هم همینطور. در حوزه معاونت فرهنگی تعداد زیادی کتاب خریداری و به کتابخانهها داده شده بود اما پولش را به ناشران نداده بودند. آنچه ما را تحت فشار قرار میدهد همین بدهیهایی است که به اشخاص و نهادها داریم. در طول این مدت سعی شده بخشی از این بدهیها تسویه شود اما هنوز هم این بدهیها باقی است.
*باید به سمت خصوصیسازی برویم، به این دلیل که بار دولت را کم کنیم. وقتی دولت خودش نمیتواند هزینه تمام فعالیتهایش را بدهد، باید به سمت خصوصیسازی برود. در حال انجام همین کار هستیم. ما برگزاری نمایشگاهها و جشنوارهها را به سمت خصوصیشدن سوق میدهیم. در نمایشگاه رسانههای دیجیتال اینگونه بود. سال گذشته رقم بالایی برای برگزاری این نمایشگاه داده شد و امسال با ورود بخش خصوصی ما مبلغ خیلی ناچیزی صرف کردیم و با همکاری اتاق بازرگانی توانستیم این هزینهها را پایین بیاوریم.
*اصل «فیلترینگ» در همه کشورهای دنیا وجود دارد. هر کدام از کشورها بر اساس منافع ملی خودشان یا برای حفظ هویت فرهنگی و به دلایل اخلاقی و دلایل دیگر یکسری از سایتها را فیلتر میکنند. در همهجا هم هست. از چین گرفته تا کشورهای اروپایی این وضعیت را دارند. از آنجا که فرانسه به فرهنگ خودش پایبند است، بهشدت در برابر فرهنگ بیرونی بهخصوص آمریکایی واکنش نشان میدهد. ما هم بر اساس منافع ملی و ارزشهای اخلاقی، معتقدیم جاهایی باید اینترنت را فیلتر کنیم و برخی شبکهها را ببندیم. برخی موارد با امنیت ملی منافات دارد. هیچ کشوری نیست که اجازه دهد امنیت ملیاش دچار خدشه شود. طبیعی است با اینها برخورد شود. اما مواردی هست که نفعش از ضررش بیشتر است. مثل بحث شبکههای اجتماعی. ممکن است در این شبکههای اجتماعی موارد غیراخلاقی هم رخ دهد اما باید ببینیم نفع این شبکهها بیشتر از ضررش هست یا نه؟ اگر مثبت است باید از آنها استفاده کنیم. حتی برخی شبکههای ارتباطی که عملکردی مثل تلفن دارند. حالا این تلفن از طریق وایبر یا واتسآپ استفاده میشود. این مسالهای است که مشکل ندارد. ممکن است در همین تلفنهای معمولی هم که در دسترس همه هست دو نفر در مکالمهشان مسایل غیراخلاقی را مطرح کنند. ما که نمیتوانیم تلفن را ببندیم. در اینگونه موارد دولت به صورت اصولی مخالف بستن این شبکههای ارتباطی است و در کمیته مصادیق مجرمانه هم بهشدت از آنها دفاع میکند. به نظر من نیاز به زمان داریم. زمان که بگذرد بالاخره افراد میپذیرند این شبکهها مشکلی ندارند و باید از این امکانات به صورت بهینه استفاده کرد. واقعا جمهوری اسلامی در جهت منافع خودش میتواند بهترین استفاده را از شبکههای اجتماعی کند. شبکههای اجتماعی یکی از ابزارهای خوب و موثر برای انتقال فکرهایی هستند که میخواهیم منتقل کنیم.
جنتی: جلوی فیلترینگ بی منطق می ایستم
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به روزنامه شرق گفت:
۱۳۹۳/۴/۱۵