کردهای عراق در طول دهههای مختلف از ابتدای شکل گیری دولت عراق بعد از فروپاشی امپراتوری عثمانی، مبارزات و تلاشهایی را برای کسب امتیازات و خودمختاری آغاز کردند. در زمان فروپاشی عثمانی کردهای این امپراتوری در تلاش بودند تا قدرتهای اروپایی شکل دهنده به نقشه سیاسی جدید خاورمیانه یعنی انگلستان و فرانسه را نسبت به ایجاد کشوری کردی ترغیب نمایند و حتی در معاهده سور وعدههایی به اکراد داده شده؛
اما به تدریج و با مشخص شدن مرزهای سیاسی جدید، آشکار شد که کردهای آن امپراتوری باید درغالب سه کشور ترکیه، عراق و سوریه به حیات سیاسی خود ادامه دهند. در چهارچوب شرایط جدید کردهای عراق از همان دهههای آغازین شکلگیری عراق کنونی تلاش کردند تا حداقل در چهارچوب عراق به خودمختاری و کسب حقوق و امتیازات گسترده نائل شوند. حال پس از گذشت بیش از هشت دهه از زمان استقلال عراق میتوان این سئوال را مطرح ساخت که اکراد عراق در جهت اهداف خود مبنی بر خودمختاری چه دستاوردهایی داشته، با چه چالشهایی مواجهاند و چه چشماندازی را میتوان برای آنان متصور شد؟ در پاسخ به این پرسش در این نوشتار در سه بخش به دستاوردها، چالشها و چشم انداز پیش روی اکراد عراق میپردازیم.
1-دستاوردهای اکراد عراق
مبارزات ملامصطفی بارزانی در دهه 1940، نقطه عطفی در مبارزات و تلاشهای اکراد عراق برای حرکت به سوی خودمختاری از سوی دولت مرکزی عراق بوده است و در طول دهههای بعدی نیز اکراد همچنان با دولت مرکزی برای کسب خودمختاری و حقوق و امتیازات خاص خود درگیر بودهاند و بر این اساس، یکی از دغدغههای همیشگی دولتهای عراق نیز تلاش های اکراد و مقابله با بغداد بوده است. در دوره بعث دو حزب عمده اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان عراق به رهبری جلال طالبانی و مسعود بارزانی، تلاشهای جدی را برای کسب خودمختاری انجام دادند و حتی سعی کردند از کمکها و حمایتهای بازیگران خارجی نیز برخوردار شوند.
تا قبل ازدهه 1990 این تلاشها برای خودمختار به نتیجهای نرسید. فقدان انسجام و اتحاد درونی که گاهی به درگیری نیز منجر میشد فضای امنیتی و دولت محور دوره جنگ سرد، بهره گیری ابرازری بازیگران خارجی از اکراد و توان نظامی – امنیتی دولت بعث در سرکوب اکراد از عواملی بودکه مانع از تحقق اهداف اکراد عراق شد. با این حال، جنگ خلیج فارس در ابتدای دهه 1990 که سرنوشت حکومت صدام را از یک قدرت منطقهای به دولتی منزوی و ضعیف و سپس ساقط شده تغییر داد به نقطه عطفی در سرنوشت کردهای این کشور نیز تبدیل شد. با تضعیف شدید دولت مرکزی عراق در نتیجه جنگ با ائتلاف تحت رهبری آمریکا در ابعاد نظامی، اقتصادی و سیاسی و سپس تحریمهای شدید بینالمللی و به خصوص ایجاد منطقه پرواز ممنوع در شمال عراق، کردها توانستند به سوی خودمختاری از دولت مرکزی حرکت کنند. بر این اساس به رغم برخی اختلافات و درگیریهای درونی اکراد عراق در دهه 1990، آنها توانستند به سطحی از خودمختاری از دولت مرکزی عراق دست یابند و پایه و ساختارهای اولیه ایجاد نهادهای سیاسی و امنیتی نیمه مستقل را به وجود آورند.
بعد از حمله آمریکا به عراق و ساقط شدن رژیم بعث مرحله جدیدی درحیات سیاسی اکراد عراق آغاز شد و آنها علاوه بر کسب دستاوردهایی در منطقه کردستان که به صورت قانونی در چهارچوبهای سیاسی جدید مورد پذیرش قرار گرفت، آنها توانستند در حاکمیت مرکزی عراق نیز پیشتاز شوند. کردهای عراق سه اقدام مهم و اساسی را در جهت تحول و تثبیت شرایط خود در دوره پس از صدام به انجام رساندند؛ اول آنکه آنها تلاش کردند تا سرزمین، حقوق و امتیازات مورد نظر، هویت، توان و ساختارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی خود را در چهارچوب کردستان تثبیت نمایند. البته تثبیت حقوق و مطالبات اکراد قبل از سرنگونی در چهارچوب کنفرانسها و قراردادهای دو جانبه یا عمومی آغاز شد که بعد از تغییر رژیم، مخالفت با آنها را بسیار دشوار نمود. در دوره پس از صدام، کردستان شمال عراق در قالب ایالت فدرال و با اختیارات گسترده و رسمی به حیات خود ادامه داد و اصول 1،4و 113 قانون اساسی عراق، اختیارات قانونی لازم را به حکومت منطقهای کردستان اعطا میکند. این حکومت در راستای آرزوی دیرینه کردها پدید آمدو به ایجاد و تقویت تاسیسات و نهادهای مورد نیاز آنها به هویت کردی میپردازد. به عبارتی هویت کردی را نیز توسعه میدهد بر ایجاد اقلیم فدرال و نهادهای سیاسی مانند دولت و پارلمان کردی، نیروی نظامی خاص خود را دارا شدند و منابع و سازمانهای اقتصادی خاصی را نیز تدارک دیدند.
دومین اقدام کردهای عراق، حضور فعال در نهادهای سیاسی و حاکمیتی عراق پس از صدام و ساختار قدرت مرکزی در بغداد محسوب میشود. کردهای عراق تاسال 2003 هیچ گونه سهم و مشارکتی در قدرت مرکزی عراق در بغداد نداشتند و اغلب به عنوان گروه معارض در مقابل دولت مرکزی مبارزه میکردند. اما تغییر رژیم بعث باعث شد تا اکراد در کنار شیعیان، به عنوان یکی از گروههای مهم دارای سهم درحاکمیت مرکزی عراق مطرح شوند. کردها از گروههای معارض پیشتاز و دارای نقش اساسی در مقابل رژیم بعث بودند و بعد از فروپاشی رژیم گذشته توانستند پستهای سیاسی مهمی مانند ریاست جمهوری و وزارت امور خارجه عراق رابه خود اختصاص دهند. با توجه به این نقش اساسی است که پروفسور نادر انتصار، به نقل از ژوست هیلترمن عنوان میکند که احزاب کرد عراق، امروز جزو صاحبان قدرت و سیاستگذاران پشت پرده عراق محسوب میشوند. هیچ حکومت فدرالی بدون مشارکت آنان شکل نمیگیرد و آنان نیز به آن امر واقف هستند. در شرایط عملی هیچ قانونی در پارلمان عراق بدون تصویب کردها تصویب نمیشود و شاید با تهدید جبهه آنان ، با وتو روبرو شود. این سیاست چیزی است که هیلترمن آن را کردی کردن سیاست در عراق پس از دوران صدام حسین نامیده است.
سومین اقدام مهم دیگر کردها ایجاد روابط منطقهای و بینالمللی مناسب و مستحکم با سایر بازیگران خارجی به خصوص قدرتهای بزرگ با محوریت آمریکا بوده است. روابط بینالمللی اکراد عراق در دهه 1990 آغاز شد و به خصوص در جریان حمله به عراق، این گروه همکاری وهمراهی جدی با آمریکا داشت. بعد از تغییر رژیم در عراق نیز اکراد عراق روابط خود با آمریکا و سایر بازیگران خارجی را به منظور کسب حمایتهای لازم و توسعه تعاملات و شناسایی بینالمللی توسعه دادند. کردها در سالهای پس از 2003 به ایجاد ساختارها و بسترهایی پرداختند که باعث گسترش جدی تعاملات و شناسایی بینالمللی برای آنها شده است. ایجاد دفاتری در کشورهای خارجی به عنوان شریک در حاکمیت و نه به عنوان گروهی معارض همانند گذشته، ایجاد کنسولگری از سوی کشورهای مختلف درکردستان عراق، طراحی سفرها و بازدیدها با مقامات خارجی به صورت مستقیم و مستقل از بغداد با هویت کردی و از اربیل بدون کنترل دولت مرکزی و ایجاد روابط و تعاملات تجاری و اقتصادی مستقیم باشرکتها و سازمانهای اقتصادی خارجی، از جمله مهمترین اقدامات گروههای کرد در این راستا محسوب میشود.
کردهای عراق با توجه به ویژگیها و اقدامات فوق، نقش مهم و پررنگی را در عراق ایفامیکنند و با توجه به مشخص بودن اهداف و منافع خود و همچنین همبستگی لازم در دوره پس از صدام، به بازیگری مهم در عرصه داخلی و به تدریج سطح منطقهای تبدیل میشوند. بعد از سقوط حکومت صدام، اکراد عراق در جهت تحقق حداکثری مطالبات خود حرکت کردند و با هدفگذاری و طراحیهای مناسب و همچنین تعامل با بازیگران مختلف و به خصوص آمریکا توانستند دستاوردهای مهمی داشته باشند.
کردهای عراق علی رغم چالشهایی که در سالهای اخیر پس از سرنگونی با حکومت مرکزی بغداد داشتند، به حقوق و امتیازات سیاسی و اجتماعی مهمی در شمال عراق دست یافتند. بر این اساس، اکراد عراق را میتوان بازیگری تأثیرگذار در عراق پس از صدام محسوب کرد که از طرف گروههای داخلی و بازیگران خارجی قابل نادیده انگاشتن نیست.
2-چالشهای پیش روی اکراد
کردهای عراق دستاوردهای مهمی را در دوره پس از صدام کسب کردهاند؛ با این حال این به مفهوم نداشتن هیچ گونه چالش از سوی آنها نیست، بلکه اکراد چالشهای مهمی را پیش روی خود دارند که حتی میتواند دستاوردهای کنونی آن رانیز تحت تاثیر قرار دهد. در این راستا در اینجا به دو سطح از چالشها شامل چالشهای داخلی (درون اقلیم کردستان) و ملی (درون عراق) اشاره میشود.
در سطح داخلی میتوان به چالشهای سیاسی بین احزاب و گروههای کرد، چالشهای ساختاری و اداری و چالشهای اقتصادی و اجتماعی اشاره نمود. در سطح سیاسی به رغم اینکه دو حزب اصلی اتحادیه میهنی و حزب دموکرات توانستهاند به همبستگی و همکاری بالایی دست یابند همچنان میتوان به برخی اختلاف نظرها بین دو حزب اصلی اشاره کرد. همچنین دو حزب اصلی کردستان عراق در سال 2007 توافقنامه استراتژیکی را برای تقسیم حکومت و تصدی آن به صورت دو ساله از سوی هر یک از احزاب منعقد کردند و تا کنون پستهای حکومتی بین آنها توزیع شده است. اما در مورد موضوع استقلال کردستان و نحوه تعامل با سایر احزاب عراقی، اختلاف نظرهای قابل توجهی بین طالبانی و بارزانی وجود دارد. در طول یک سال اخیر با تشدید اختلافات بارزانی با نوری مالکی، وی در جهت کنار گذاشتن مالکی از پست نخست وزیری با گروههای دیگر مانند العراقیه تلاش نمود، اما طالبانی به دلیل عدم به حد نصاب رسیدن امضای نمایندگان، از ارائه طرح برکناری مالکی خودداری و از این شیوه حمایت نکرد. در مقابل بارزانی نیز سعی کرده است نقش کانونی طالبانی درایجاد آشتی بین گروههای سیاسی را مورد بی توجهی قرار دهد. این نوع اختلافات در کنار اختلافات دیگر باعث شده تا اتحادیه میهنی خواستار تجدید نظر در توافق بین دو حزب شود که البته به معنای کنار گذاشتن آن نیست. تقویت احزاب اپوزیسیون میتواند همگرایی سیاسی درون کردستان عراق را متأثر سازد. در اینجا به ظهور و رشد جنبش گوران یا تغییر به عنوان یکی از نشانههای تکثر و تنوع و در نتیجه کاهش همبستگی سیاسی اشاره میکنیم.
جنبش تغییر یا گوران به عنوان حزب سیاسی جدیدی در کردستان عراق است که از سال 2009 فعالیتهای سیاسی خود را آغازکرد و توانست در طول چند سال گذشته به عنوان مهمترین جریان اپوزیسیون اقلیم کردستان مطرح شود. اغلب عناصر و نیروهای این جنبش از حزب اتحادیه میهنی منشب شد و به رهبری نوشیروان مصطفی، فعالیت میکند. نوشیروان مصطفی ابتدا از حزب اتحادیه میهنی خارج شد و به فعالیتهای فرهنگی روی آورد، از جمله موسسه فرهنگی وشه را تاسیس کرد، اما بعد از مدتی باجذب عناصر و نیروهایی، فعالیت سیاسی خود را شروع کرد و هدف خود را مبارزه با فساد، رانت خواری و حیف و میل درآمدها از سوی دو حزب اصلی حاکم بر کردستان و نیز تلاش برای تحقق حقوق دموکراتیک مردم اعلام کرده است. با توجه به این که مبارزه باگرانی، بیکاری و کمبود مسکن شعار حزب گوران بوه است. بسیاری از جوانان را جذب خود کرد و به تدریج توانست پایگاه اجماعی مهمی را به دست آورد. این حزب توانست مشارکت مستقل در انتخابات پارلمان اقلیم کردستان عراق در ژوئیه 2009 داشته باشد و با کسب 25 کرسی از مجموع 111 کرسی و تشکیل فراکسیون مستقل در پارلمان اقلیم، شروع سیاسی مناسبی داشته باشد. جریان تغییر در انتخابات پارلمانی مارس 2010 عراق، با کسب 9/21 درصد آرای مردم و 5/19 درصد کرسیهای منطقه به عنوان دومین گروه صاحب نفوذ در منطقه کردستان عراق شناخته شد.
معضل درونی دیگر در اقلیم کردستان که مورد اعتراض اپوزیسیون و به خصوص جنبش گوران قراردارد، فساد اداری به خصوص درمیان دو حزب بزرگ است. موضوعی که ناشی از برخی انحصارات سیاسی واقتصادی است و همچنین فقدان نظارت مردمی و پاسخگویی حکومت کردستان در این مسئله تاثیرگذار بوده است. در سطح اجتماعی به رغم برخی پیشرفتهای اقتصادی، موضوع فقدان عدالت اجتماعی و بی بهره بودن قشرهایی از کردها از مزایای رفاهی و اقتصادی مطرح است. این موضوع باعث نارضایتی مردمی و اعتراضاتی شده است که مهمترین آن در سال 2011 رخ داد.
با شروع تظاهرات در 17 فوریه 2011، شهر سلیمانیه شاهد تظاهرات معترضین و تجمع آنان بود. علاوه بر سلیمانیه تجمعاتی در شهر سید صداق نیز برگزار شد. نشست رهبران 5 حزب سیاسی کردستان عراق برای پایان دادن به ناامنی در شهر سلیمانیه نتایج موثری نداشت؛ زیرا مردم استان سلیمانیه کردستان عراق در 17 فوریه سال 2011، شاهد حضور گسترده و پرقدرت نیروهای پیشمرگه و آسایش در خیابانها و میادین شهرهای خود بودند.این نیروها با ورود به شهر سلیمانیه و تصرف میدان آزادی این شهر و پراکنده نمودن معترضین و استقرار در میدان آزادی و سایر نقاط شهر، مانع برگزاری هر گونه تجمع و یا راهپیمایی اعتراضآمیز شدند. البته در سایر شهرهای استان سلیمانیه نیز نیروهای پیشمرگه و آسایش اعزامی عملکرد مشابهی داشتند و میتوان گفت با یک اراده سیاسی مرکزی، نیروهای نظامی وامنیتی اقلیم کردستان عراق با استقرار کامل نظامی در شهرهای مختلف سلیمانیه موفق به پایان دادن تجمعات و تظاهرات اعتراضآمیز 60 روزه شدند.
در سطح ملی اکراد هنوز چالشها و مشکلاتی را به خصوص با دولت مرکزی عراق دارند که در تنشها و مناقشه بین نوری مالکی و مسعود بارزانی به خوبی نمودار شده است. در این راستا میتوان به چند چالش مهم اشاره کرد: نخست بحث اراضی و مرزی و مناطق مورد اختلاف است که در طول چندین سال گذشته حل و فصل نشده است. مهمترین مورد اختلاف شامل کرکوک میباشد که اکراد خواستار اجرای ماده 140 قانون اساسی سابق در خصوص آن هستند امادولت مرکزی و سایر گروههای عراقی تمایلی به آن ندارند. موضوع دیگر اختلافات در مورد قدرت و اختیارات سیاسی اقلیم کردستان است. در حالی که مقامات کرد در حال ایجاد تعامل با دولتهای خارجی به صورت مستقل و خارج از اراده و تصمیم دولت مرکزی هستند. دولت مرکزی به این روند معترض است و معتقد است که این نوع از اختیارات و تعاملات، با حاکمیت ملی عراق در تعارض است. نمونهای از این نوع تعاملات را میتوان در سفر وزیر خارجه ترکیه به کرکوک که اعتراض شدید دولت مرکزی را در پی داشت، مشاهده نمود.
در سطح امنیتی، دولت مرکزی عراق قائل به این است که نیروهای پیشمرگه صرفاً اختیاراتی در حد پلیس و نیروهای محلی دارند اما اکراد خواستار تسلیح گسترده پیشمرگهها حتی با تسلیحات سنگین و برخورداری از بودجه دفاعی دولت مرکزی برای آنها هستند و همچنین ورود نیروهای مسلح عراق به محدوده کردستان یا حتی مناطق مورد اختلاف را برنمیتابند. به عنوان نمونه هنگامی که در جولای 2012 تیپ دهم ارتش عراق فرمان داشت تا در مناطق تلعفر و سنجار، نزدیک مرز سوریه مستقر شود با ممانعت نیروهای پیشمرگه اقلیم کردستان مواجه شد و این اقدام نزدیک بود به درگیری مسلحانه منجر شود. در عرصه اقتصادی نیز اکتشاف و صدور نفت و انعقاد قرارداد با شرکتهای خارجی به چالشی مهم بین اقلیم کردستان و دولت مرکزی عراق تبدیل شده است. از منظر مقامات کرد، اقلیم کردستان میتواند بر اساس قانون اساسی عراق با دعوت از شرکتهای نفتی خارجی و انعقاد قرارداد به منظور استخراج نفت، نفت موجود در اقلیم را به صورت مستقل صادرو از درآمدهای آن برای توسعه منطقه کردستان استفاده نماید. بر این اساس با توافقات صورت گرفته با شرکتهای بزرگ نفتی مانند اکسون موبیل، سرمایه گذاری در نفت اقلیم آغاز شده و مهمتر اینکه سیروان ابوبکر، مشاور وزارت منابع طبیعی حکومت اقلیم کردستان، اعلام کرد وزارت منابع طبیعی اقلیم از مدتی پیش به منظور تهیه تامین فرآوردهای نفتی استانهای اقلیم کردستان، صادرات نفت خام به ترکیه راآغاز کرده است؛ چرا که به اعتقاد مقامات کرد با توجه به استقرار پالایشگاههای عراق در مناطق عرب نشین، بغداد از دادن فراوردهای نفتی لازم به اقلیم خودداری میکند. این رویکرد و اقدامات حکومت اقلیم کردستان در استخراج و صدور نفت درحالی با شدت به پیش میرود که دولت مرکزی عراق و سایر گروههای عراقی این اقدامات را به منزله تخلف و غیرقانونی میدانند. بغداد در طول سالهای گذشته همواره بر غیرقانونی بودن قراردادهای اقلیم کردستان با شرکتهای نفتی خارجی تاکید نموده و حتی شرکتهایی مانند اکسون موبیل را تهدید نموده که در صورت فعالیت در کردستان، از فعالیت در سایر مناطق عراق محروم خواهند شد.
3-چشمانداز آینده کردها
یکی از مسائل و پرسشهای مهم در خصوص آینده سیاسی کردها آن است که آیا کردها میتوانند در آینده به ایجاد دولت مستقل و قدرتمند کردی در سطح منطقهای اقدام کنند یا اینکه آینده سیاسی کردهای منطقه همچنان در چهارچوب مرزهای ملی کنونی تعریف خواهد شد. روشن است که در بررسی این موضوع بیش از آنکه بتوان به فرصتها و امکانات کردهای ترکیه یا سوریه اشاره کرد. پیشتازی کردهای عراق در دولتسازی در سطح داخلی و تلاشها و طرحهای رهبران کرد عراق در این راستا آشکارتر محسوب میشود. بر این اساس، درهر صورت مولفههای قبلي نشان میداد که هر گونه تلاش احتمالی کردهای خاورمیانه برای استقلال و تشکیل دولت کردی، از عراق آغاز خواهد شد و اينك اين رخداد شمارش معكوس خود را آغاز كرده است.
استقلال کردها و تشکیل دولتی کردی در هر شکل ممکن، از آرمانهای بسیاری از اکراد خاورمیانه است و نمیتوان آن را به راحتی نادیده گرفت. با این حال، به رغم ایجاد برخی بسترها برای حرکت به سوی این آرمان، تحقق این موضوع و به خصوص نقطه آغازین آن با موانع و چالشهای بسیاری همراه است. چالشها و موانعی که میتوان به آنها در سطوح مختلف داخلی، منطقهای و بینالمللی اشاره کرد.
در سطح داخلی کردهای عراق به رغم دستاوردهای مهم هنوز شرایط مناسب برای اعلام استقلال را ندارند و در پی بهبود شرایط و حل و فصل برخی شرایط و چالشهای کنونی هستند. این چالشها را میتوان در دو جنبه سرزمینی و اقتصادی مورد اشاره قرار داد. در بعد سرزمینی، کردها هنوز در خصوص کرکوک با دولت مرکزی چالش دارند و نتوانستهاند کرکوک را به اقلیم کردی ملحق کنند و چنین مشکلی در مورد برخی دیگر از مناطق کردی که سیاستمداران کردی ادعای پیوستن آنها به اقلیم را دارند، هنوز مشاهده میشود. بر این اساس در صورت اعلام استقلال، موضوع کرکوک و سایر مناطق کردی کماکان به عنوان چالشی با بغداد باقی خواهد ماند. در بعد اقتصادی نیز هر چند کردها توانستهاند وضعیت خود را بهبود بخشند و منابع انرژی قابل توجهی را نیز در اختیاردارند، اما در پی تقویت بیشتر اقتصاد و تعاملات اقتصادی اقلیم کردی از جمله با الحاق منابع نفتی کرکوک هستند. نکته مهم دیگر اینکه آمادگی چندانی از سوی گروههای شیعی و سنی عراق برای پذیرش استقلال کردها وجود ندارد و اعلام استقلال در این شرایط حتی ممکن است دستاوردهاو امتیازات کنونی اکراد را نیز تحت تاثیر قرار دهد. آنچنان كه بسياري از كردهاي عراق نيز خواسته بارزاني را زودهنگام تلقي مي كنند.
در سطح منطقهای، اعلام استقلال کردستان عراق با موانع و چالشهای مهمی مواجه خواهد شد. کشورهای ترکیه، ایران و سوریه با توجه به داران بودن اقلیت کرد، در وضعیت کنونی با شکلگیری دولت کردی مخالف هستند و این موضوع میتواند به شکلگیری منازعاتی بین کردها و این دولتها منجر شود. همان گونه که اشاره شد، کردهای عراق به رغم کسب حقوق و امتیازات مهم در چهارچوب عراق فدرال – که در دهههای گذشته پذیرش منطقهای و بینالمللی نداشت – توانستهاند با دولتهای منطقه از جمله ایران ترکیه نیز روابط اقتصادی و تعاملات سیاسی مناسبی را طراحی و برقرار نمایند. در واقع امتیازات و حقوق کنونی کردها در شمال عراق به نوعی از طرف بازیگران منطقهای نیز مورد پذیرش قرار گرفته است و این موضوع نوعی دستاورد برای کردها محسوب میشود. اما در صورت اعلام استقلال در شرایط کنونی، واکنشهای منطقهای حتی ممکن است باعث شود تا دستاوردهای کنونی کردها نیز با چالش مواجه و دچار نوعی عقبگرد شود.
با وجود اهمیت موانع و چالشهای داخلی و منطقهای استقلال کردهای عراق به نظر میرسد که ابعاد و موانع بینالمللی این موضوع اصلیترین مولفه تاثیرگذار باشد. بدین معنی که استقلال کردهای عراق بیش از ابعاد داخلی و منطقهای دارای اهمیت و ابعاد بینالمللی است؛ چرا که استقلال کردها میتواند به مفهوم تجزیه عراق باشد و نه تنها بر سه کشور دارای اقلیت کرد تاثیرگذار است، بلکه میتواند دگرگونیهای اساسی در ژئوپلیتیک و نظم منطقه خاورمیانه ایجاد کند. بر این اساس، رویکرد قدرتهای بزرگ بینالمللی در این خصوص اصلیترین مولفه تاثیرگذار است و تا زمانی که در سطح بینالمللی استقلال کردستان و تبعات آن در خاورمیانه مورد توافق و پذیرش قرار نگیرد. این مسئله تحقق نخواهد پذیرفت. اينك انگلستان تمايل بسيار به استقلال كردستان دارد و نقشه خود را آغاز كرده است اما از سوی آمریکا مخالفتهايي مشاهده میشود كه هر گونه تلاش کردهای عراق برای استقلال بی نتیجه مي سازد. اما آيا مخالفت آمريكا واقعي است؟ اين اصلي ترين نقطه ابهام در ارزيابي امكان تشكيل كشور كردستان است.
همچنين بعيد به نظر مي رسد روسيه نيز به دليل هم پيمان بودن با دولت عراق به اين امر تن دهد. اما اصلي ترين حامي استقلال اسرائيل است. اين امر زماني اهميت مي يابد كه به ياد بياوريم لابي صهيونيست ها در بسيار از كشورها تصميم ساز است و از اين رو شايد انتظار براي آغاز يك بحران كردي در منطقه محتمل ترين گزينه پيش رو باشد. زيرا اسرائيل از تشكيل اين كشور سودهاي متعددي خواهد برد.
كردهای عراق دستاوردها، چالش ها و چشم اندازها
تشكیل كشور كردستان چقدر محتمل است؟
انگلستان تمایل بسیار به استقلال كردستان دارد و نقشه خود را آغاز كرده است اما از سوی آمریكا مخالفتهایی مشاهده میشود كه ...
۱۳۹۳/۴/۲۳