به گزارش نما به نقل از فارس، بخشهایی از سخنان نماینده تهران در برنامه شناسنامه:
-آذر 57 یا دی بود به خاطر اعتصاب اخراج شدم یعنی بعد از این اعتصاب همکاران ما توسط حکومت نظامی دستگیر شدند ما را که کمسن و سال تر بودیم راهنمایی کردند و گیرنیفتادیم. مرحوم زوارهای آن زمان وکیل دادگستری بود من همان موقع برای بقیه رفتم خدمتشان و ایشان هم گفتند که عجله نکنید اگر شما حساسیت نشان دهید و ما را به عنوان وکیل انتخاب کنید ممکن است نجات اینها فراهم نشود سه روزی صبر کنید اگر اینها نیامدند اقدام کنید. در عین حال ما خیلی خواهش کردیم و حتی وجه نقدی را مطرح کردیم و ایشان رد کرد و گفت من برای این کارها از کسی پول نمیگیرم.اگر بنا شد که وکالت کنم برایتان وکالت خواهم کرد. من یک صحبتی با مأمورین انتظامی میکنم تا کار به دادگاه نکشد. ما با اطمینان بیرون آمدیم و دیدیم حرفش درست درآمد و اگر که ایشان تلاشی کردند ما متوجه نشدیم اما چیزی که پیشبینی کردند اتفاق افتاد.
- ما سیاسی نیستیم، این را یادتان باشد بنابراین قائدتا نمیتوانیم هدف زدو خوردها و حملات به طور شدید باشیم ولی به طور ضمنی همیشه بودیم و هرکس که همیشه به حاکمیت رسیده یک لگدی نثار ما کرده است و این طور نیست که ما از لگد کسی بی بهره بوده باشیم.ولی اگر شما بگویید که شما را شدید طرف حمله قرار دادهاند این واقعیت ندارد البته کوشش هم شد که ما اصلا نباشیم و این درخت را از ریشه دربیاورند اما ای هم عملیاتی نشد و ما دوباره دست به بازسازی تشکیلاتی زدیم و از اول هم بهتر خودمان را بازسازی کردیم،ببینید مهمترین ویژگی فعالیتهای کارگری قرن نوزدهم و بیستم میلادی فقط تشکیلات و سازماندهی است بعد بقیه عوامل است. "من، دیگری چه طوری موضعی داشته باشیم" مثلا ممکن است شما خیلی موضع ملایم داشته باشید اما ممکن است رقبایتان شما را کنار بزنند لازم نیست شما دشمن بزرگی داشته باشید
- حتی اگر نماینده دکترا داشته باشد. منظور دریافتی نیست، چون نمایندگان حقوقی را دریافت میکنند که حق دارند مثل بقیه خرج کنند، بقیه دریافتیهایشان به جهات متفاوتی است فرض کنید که دریافتی نمایندگان به دلیل هزینههای دفاتر است و هزینه کسانی که دفاتر را اداره میکنند. این بزرگترین هزینهای است که مجلس و کشور برای هر نمایندهای میکند. شما ممکن است بگویید مجموع دریافتی عدد بزرگی است بله ولی این حقوق نماینده نیست قلیلی هستند که قادرند از این محل هزینه نکنند. شاید تهرانیها کم خرجترینشان باشند. مگر کسی که اصلا دست به فعالیتی نزند و الا اگر بخواهد آن خطوطی را که جاری است در شهری که در حوزه نمایندگیاش است که دفتری و نفری داشته باشد دچار کسری منابع میشود.
- من تا دور هشتم حقوق مجلس دریافت نمیکردم. حقوق مجلس را واریز میکردم به همین خانه کارگر. در کارخانهای که قبل از نمایندگی در آن کار میکردم آنجا ادامه حقوقم را دریافت میکردم و بعد از آن مجلس در آییننامه جدید تکلیف کرد که نمایندگان باید حقوقشان را از مجلس بگیرند و از جای دیگر حق ندارند که حقوق بگیرند، قبل از آن زمان، این قانون وجود نداشت ونمایندگان آزاد بودند که حقوقشان را از جای دیگر دریافت کنند، در هر صورت وقتی این گونه شد من تصمیم گرفتم که همان مسیر را ادامه بدهم و آن چه که میپردازند واریز کنم به صندوقی که ما داریم به نام صندوق حمایت از کارگران بیکار که از ابتدای انقلاب هم حضرت امام دو میلیون تومان برای کارگران بیمار تخصیص دادند که دو میلیون آن زمان بسیار زیاد بود و مثل دو میلیارد این دوران است. ماهم بالتبع هر چه از مجلس دریافتی اضافه داشته باشیم و چیزی فراتر از آن چه که برداشت میکردیم به اینجا میریختیم. من اتفاقا از جمله کسانی هستم که هزینه دفترم صفر است و همه را خانه کارگر می پردازد بنابراین من نمیتوانم هزینه کنم چون جای دیگر دارد خرجم را میدهد و لذا او حق دارد که این را هزینه کند.چون خانه کارگر به اندازه کافی دفتر در حوزه نمایندگی من دارد و هرجا هم که دفتر آنهاست طبعا دفتر من هم هست و من هزینهای در این رابطه متحمل نمیشوم. آن چه که امروز من برداشت میکنم استمرار همان برداشت گذشتهاست. یعنی من حدود یک میلیون و پانصد و پنجاه هزار تومان در سال جاری پرداخت میکنم. یعنی اگر تراز من در کارخانهای که کار میکردم را نگاه میکردید همین دریافتی بود. فکر می کنم 3200 مجموع آن چیزی است که در فیش منعکس میشود.ولی آن که نماینده به عنوان حقوق دریافت میکند فکر میکنم بین 2300 تا 2600 است یعنی این نیست که 3200 دریافتی آنها باشد بلکه فیش آنهاست.
- آقای (بابک) زنجانی سکاندار این موضع بودند که دولت باید همه جیز را رها کند و بسپارد به بخش خصوصی و باید این قدر این را آزاد بگذارد تا ما نتیجهاش را ببینیم. به هر حال ما هرگز نه با این مواضع موافق بودیم و نه هستیم و نه خواهیم بود. در واقع اقتصاد اسمیتی سوپری این چنین در دنیا وجود نداشته و نخواهد داشت.
- ما 5 نماینده بودیم رفتیم (پیش آقای رفسنجانی) نشستیم، اصرار هم کردیم (وارد انتخابات سال 92 شود) و خیلی زیاد هم اصرار کردیم. از مجلس وسط جلسه مرخصی گرفتیم، رفتیم نشستیم آنجا و دوستان گفتند ما نشستهایم اینجا تا بروید ثبتنام.
ایشان آخرش موکول کردند به پرسش از رهبری و به ماحاضر نشدند جواب بدهند حتی خانواده ایشان هم ساعتی قبل از ثبتنام از ایشان سؤال کرده بودند، به خانوادهشان هم جواب ما را داده بودند، و هیچ کس در این باب در جریان نبود.
حتی آقای صادق هم نقل کرده در خاطراتش که من داشتم برای عذرخواهی و ایشان هم گفته بودند بنویسید. یک باره ایشان تصمیمشان را عوض کرده بودند و حاضر کردند.
-من همه را دلسوز میدانستم، حتی ایشان (احمدی نژاد) را هم دلسوز میدانستم با این که در هیچ نوبتی به ایشان رأی ندادم اما معتقد بودم آن چه که کردند دلسوزی بود.ما آن چه را که مشاهده میکنیم به طور شخصی و از شخص ایشان برون دادش بوده است عمیقا همین مفهوم است بالاخره هر کسی برای حضورش، تبلیغ، حرف زدن و سخنها ممکن است شیوهای را انتخاب کند که ممکن است ما نپسندیم و منتقدش شویم و ما منتقد بودیم، به نظر من.الان وقت انتقاد نیست الان زمان این است که بگوییم اقای احمدینژاد مثل بقیه رئسای جمهور دلسوز بودند، تلاششان را کردند و ما از همه تشکر میکنیم از جمله ایشان
محجوب: احمدی نژاد هر چه كرد از دلسوزی بود
علیرضا محجوب میهمان برنامه اخیر شناسنامه بود.
۱۳۹۳/۵/۳۱