به گزارش نما به نقل از فیفا دی، اگر کی روش در زمانی برای هدایت لیدز کاندیدا میشد که این باشگاه مستقر در منطقه یورکشایر انگلیس در اوجش قرار داشت، این میتوانست افتخاری بزرگ برای او باشد اما تیمی که سالهای طلاییاش از اواخر دهه 1960 تا اواسط دهه 1970 (اگر دقیقتر بخواهید 1968 تا 76) سپری شد اینک کوچکترین نشانی از آن ایام ندارد و الندرود، ورزشگاهی که روزگاری دژ تسخیرناپذیر لیدزیهای معمولا سفیدپوش بود، اینک استادیومی فراموش شده و کمرونق و جهنم ناکامیها است و هوادارانی که تا دیروز ترانه «ما با هم به پیش میرویم» را برای قهرمانان محبوب و واقعا موفق و ارزشمند خود میخواندند، حالا خودشان لیدز را مسخره میکنند و تغییرات مکرر آن را اسفبار میخوانند.
تا نایب قهرمانی اروپا
لیدز در عصر طلایی که از آن یاد کردیم، دو بار (1969 و 74) قهرمان لیگ انگلیس شد و قهرمانی سال 72 را به طرز نامنصفانه و عجیب و غریبی به دربی واگذار کرد و در هر جا جامی که برگزار میشد، پای جدی قهرمانی بود.
دوران، دوران دان ریوی بزرگ بود و مردان طلایی او، از پل رینی و پل مدلی گرفته تا جکی چارلتون، بیلی برمنر، جانی جایلز، پیتر لوریم، الن کلارک و جو جوردن که این آخری در جام جهانی 1978 با پیراهن تیم ملی اسکاتلند روبهروی ما ایستاد، کمتر تیمی میتوانست مقابل لیدز بایستد و این تیم حتی به فینال جام قهرمانی باشگاههای اروپا در سال 1975 هم رسید. فینالی که لیدز آن را با نتیجه صفر – 2 به بایرن مونیخ حرفهایتر باخت ولی اگر شانسهای گلزنی مبنا گذاشته میشد، لیدز باید حداقل با همین نتیجه برنده میشد.
مایه تمسخر
امروز لیدز برخلاف آن دوران پرشکوه ماتمکدهای تمام عیار و بدتر از آن موجب تمسخر فوتبالدوستان است. همین چند هفته پیش بود که هواداران لیدز که از شروع بد این تیم در فصل جدید لیگ دسته اول انگلیس ناراحت بودند، خطاب به دیوید هاکادی سرمربی ناموفق این تیم این شعار را سر دادند: «همین فردا صبح برکنار خواهی شد.»
یکی از همان صبحها هاکادی واقعا برکنار شد و از همان زمان بود که اسامی کاندیداهای گرفتن جای او بر سر زبانها افتاد و پنجشنبه گذشته بود که روزنامه دیلی میل انگلیس بالای یکی از صفحات ورزشیاش را به چاپ عکسی بزرگ از کی روش اختصاص داد و از میل لیدز به جذب او سخن گفت. استدلال آنها برای جذب کی روش بدیهی و قابل فهم است. آنها معتقدند کی روش به سبب 6 سال دستیاری الکس فرگوسن سرمربی سابق منچستریونایتد از اوضاع و احوال فوتبال بریتانیا به خوبی باخبر است و میداند چه باید کرد تا لیدز دوباره اوج بگیرد و به لیگ برتر برگردد.
آکادمی لیدز کارآمد است اما…
کل عمر زمامداری هاکادی در الندرود از 70 روز فراتر نرفت و فقط هشت هفته آغازین فصل جاری مسابقات لیگ دسته اول انگلیس را در برگرفته است. برکناری او زمانی جالبتر و غریبتر جلوه میکند که در نظر بگیریم همزمان با این واقعه دو بازیکن سابق رده سنی امید باشگاه لیدز با نامهای دنی رز و فابیان دلف که مجبور شده بودند برای ارتزاق به باشگاههای متمولتر و مطرحتری بپیوندند به اردوی تیم ملی ب انگلیس دعوت شدهاند و این نشان میدهد که آکادمی نوجوانان باشگاه لیدز کارش را خوب و پرورش جوانترها را به درستی انجام میدهد و مشکل لیدز و نزول شگرفش چیزهای دیگری است و تشکیلات لیدز به هر دلیلی در اصول مدیریتی و تامین نیازهای فنی باشگاه ناکام و فاقد سیاستهای لازم برای اوجگیری مجدد این تیم است.
سه سال زندگی در دسته سه
در سال 2004 بود که لیدز از لیگ برتر به دستههای پایینتر سقوط کرد. در آن زمان نحوه ریاست و شکل سرمایهگذاریهای پیتر ریدز دیل رییس وقت باشگاه جواب نداده و خریدهای بزرگ و پرهزینه لیدز بیثمر مانده بود و از آن زمان به بعد یعنی در 10 سال سپری شده نیز هواداران لیدز جز ناکامیهای متعدد طعم چیزی را نچشیدهاند. آنها حتی برای مدت سه سال در لیگ دسته سوم انگلیس محبوس شده و تتمه آبروی خود را نیز از این طریق بر باد داده بودند. وقتی هم که لیدز سرانجام در سال 2010 به دسته اول لیگ انگلیس (موسوم به Championship) بازگشت باز تفاوت چندانی به حالش ایجاد نشد و هنوز همانجا ایستاده است. مدت کوتاهی است که مالکیت لیدز به یک ایتالیایی به نام ماسیمو چلینو رسیده اما او نیز در درجه اول پیامآور نگونبختی برای لیدز بوده و این تیم را مضحکه عام و خاص کرده است. از آنجا که چلینو پیشینه درگیریهای قضایی و مالی متعددی را در ایتالیا داشت، اتحادیه فوتبال انگلیس بسیار کوشید او را از تملک لیدز بازدارد اما نتوانست و چلینو مالک و صاحب پیراهن سفیدهای اعتبار از کف داده یورکشایر شد.
مردی معروف به مربیکش
مردی از این طریق مالکیت لیدز را در دست گرفت که او را در ایتالیا «مربیکش» یا «مربیخور» مینامند زیرا طی 20 سال ریاستش در کالیاری 36 بار سرمربی این تیم را سرنگون کرد و افراد دیگری را به جای آنها آورد و او البته این عادت را در انگلیس هم ترک نکرده و در یک چشم به هم زدن برایان مک درموت را از مربیگری لیدز خلع و بعد از فقط چند هفته وی را از نو به این پست منصوب کرد.
این رفتار دوگانه و تند و بدون مطالعه وی، چلینو را طبعا محبوب هواداران لیدز نکرد اما وقتی این تیم در پایان فصل گذشته به رتبه پانزدهم لیگ دسته اول انگلیس اکتفا کرد، چلینو یک بار دیگر مک درموت را برکنار و در میان حیرت ناظران دیوید هاکادی را به عنوان سرمربی جدید انتخاب کرد، او مردی را به صحنه آورد که تا آن لحظه در هیچ یک از لیگهای اصلی انگلیس مربیگری نکرده بود و برای اکثریت مردم ناشناخته بوده است. با این حال همانطور که در سطور قبلی آمد هاکادی نیز عمر چندانی در این سمت نکرد و چلینو او را هم کنار گذاشت و چهار روز است که به دنبال یک سرمربی جدید میگردد و طیف جستوجوهای او سرمربی سه سال و نیم اخیر تیم ملی ایران را هم که علی کفاشیان او را بد جوری سرکار گذاشته است، شامل میشود.
رختشوی خانه و رستوران باشگاه بسته شدند!
در روزهای اخیر همسو با کوشش معاونان چلینو برای یافتن جانشینی برای هاکادی اخبار تاسفبار دیگری درباره اوضاع داخلی لیدز در نشریات انگلیس منتشر شده است. در حالی که همه میدانند چلینو چقدر پولدار است، براساس سیاستهای جدید صرفهجوییهای او در باشگاه مقرر شده است که لباسهای چرک بازیکنان دیگر در لباسشویی بزرگ باشگاه شسته نشود و شستوشوی آنها به عهده خود بازیکنان گذاشته شده است، از آنان خواسته شده که ناهار خود را نیز شخصا از خانه و یا هر جای دیگری که میخواهند بیاورند و باشگاه فعلا به آنها ناهار هم نمیدهد.
مرگ بر لباس ارغوانی!
ماجراها به اینجا ختم نمیشود و مالک و رییس و همه کاره لیدز که آدمی بسیار خرافاتی هم هست دستور داده دیگر از لباسهای ارغوانی رنگ تیم هم استفاده نشود زیرا در اکثر مواقعی که بازیکنان این لباس را به تن کردهاند، شکست خوردهاند. اضافه بر این استفاده از پدی کنی یکی از دروازهبانان لیدز هم ممنوع اعلام شده زیرا جناب چلینو اعتقاد دارد پیراهن شماره 17 او برای این باشگاه بدیمن و فقط پیامآور باخت است. نتیجه این کنش و واکنشها و خرافات این است که لیدز پس از گذشت کمتر از 10 هفته از فصل تازه لیگ دسته اول انگلیس در بین 22 تیم هجدهم است و حتی برنت فورد، بورن ماوس و روترهام هم بالای دست لیدز ایستادهاند و هواداران هر چه میپرسند چرا چلینو در ایام پیش فصل یکی از معدود ستارههای تیم را که راس مک کورمک در خط حمله تیم بود، فروخت، از دلایل آن سر درنمی آورند.
کفاشیان فرشته است!!
این یک تیم نفرین شده است که شاید یک بررسی ولو سریع پیرامون آن کی روش را به این باور سریع برساند که همکاری با آن عمری به درازای فقط یک حباب دارد و حتی یک لحظه دیدن چلینو او را بیش از پیش متقاعد کند که رییس فدراسیون فوتبال ایران با آن خندههای ظاهریاش، در حکم فرشتهای بزرگ برای اوست! آنچه وی در یورکشایر انتظار کی روش را میکشد فقط و فقط در جهنم است.
همه چیز در مورد پیشنهاد جدید كی روش!
مطرح شدن نام كارلوس كی روش به عنوان گزینه جدی سرمربیگری لیدزیونایتد، این باشگاه قدیمی و معروف انگلیسی را لااقل برای ما ایرانیها در مركز توجهی تازه قرار داده است.
۱۳۹۳/۶/۱۷