به گزارش نما، روزنامه کیهان در بخش اخبار ویژه نوشت:
* بدل رادیو اسرائیل دولت را به رادیکالیزم تشویق کرد!
بدل رادیو اسرائیل در مجلس ششم میگوید روحانی باید در مسائلی نظیر استیضاح وزیر علوم قاطعیت به خرج دهد و بایستد.
احمد شیرزاد با اشاره به استیضاح و برکناری فرجیدانا گفت دولت باید روی برنامه خویش بایستد و اصرار بورزد. آقای روحانی باید با قاطعیت و صراحت صحبت کند.
وی همچنین گفت اینکه فعالان در مورد مسائل 88 تن به سکوت دادهاند فقط برای این بوده که امور جامعه بگذرد.
یادآور میشود اظهارات شیرزاد در مجلس ششم و در آغاز اتهامپراکنی آمریکا علیه برنامه هستهای ایران با شگفتی ناظران مواجه شد و حتی کروبی رئیس مجلس ششم اعلام کرد که شیرزاد مانند رادیو اسرائیل سخن میگوید. شیرزاد مدعی شده بود ایران 19 سال درباره برنامه هستهای به دنیا دروغ گفته و اکنون دم خروس بیرون افتاده است. این اظهارات مقارن با تحرکات مزدوران سازمان تروریستی منافقین بود که با اجرای پروژه مشترک سیا و موساد مدعی شده بودند ایران در حال تولید بمب اتمی است! 12 سال پس از آغاز این جنجال دست آمریکا و غرب در اتهامپراکنی خالیتر از همیشه است.
در عین حال درباره بخش دیگری از اظهارات شیرزاد (از اعضای فراکسیون مشارکت در مجلس ششم) باید خاطر نشان کرد که اولا فراکسیون مشارکت در آن زمان با وزارت فرجیدانا مخالفت کرد چرا که فراکسیون حامی استعفای اعتراضی وزیر علوم وقت (معین) و سناریوی تهدید به خروج از حاکمیت بود. ثانیا همین ژست قاطعیت و جلفبازیهایی نظیر استعفا و تهدید به خروج از حاکمیت، عملا به اخراج از حاکمیت با رأی مردم منجر شد به نحوی که افراطیون مدعی اصلاحطلبی در سلسله انتخاباتهای مجلس هفتم تا نهم، ریاستجمهوری نهم و دهم و یازدهم و دورههای دوم تا چهارم شورای شهر (حد فاصل سالهای 82 تا 92) با شکستهای زنجیرهای مواجه شوند؛ به نحوی که در آخرین انتخابات (ریاستجمهوری 92) افراطیون مجبور شدند ابتدا عارف را اصلاحطلبی بدلی بنامند و سپس - با ارزیابی رأی 8 درصدی وی- از او بخواهند که کنار رود و از آقای روحانی حمایت کنند که به تصریح محمدعلی نجفی از مشاوران خاتمی جزو 4 نامزد اصلاحطلبان نبود.
با این اوصاف دعوت افراطیون به قاطعیت (بخوانید لجبازی و قانونشکنی)، هل دادن دولت به چاهی است که خود قبلا در آن افتادهاند.
* «نه» ایران به آمریکا کنفرانس پاریس را نابود کرد
رسانههای منطقه و جهان معتقدند ایران غایب حاضر در مبارزه با داعش است و ائتلاف ادعایی آمریکا علیه داعش بدون حضور ایران فاقد اعتبار و ارزش است.
در همین زمینه پایگاه خبری اخبار الیوم ضمن تحلیلی تصریح کرد: هرچند به نظر نمیرسد در جنگ مدنظر آمریکا و متحدانش با تروریستهای داعش شرکت کند، اما غایب حاضر در این عرصه محسوب میشود. «جان کری» وزیر خارجه آمریکا در پایان دیدارش از آنکارا دعوت از ایران را برای شرکت در کنفرانس پاریس به منظور بررسی راههای مقابله با داعش بعید دانست و گفت که تهران به خاطر حمایت از نظام بشار اسد در حقیقت حامی آن است و در نتیجه دعوت از ایران توجیه منطقی ندارد.
اخبارالیوم ادامه داد: تهران به خوبی میداند که آمریکا در پی از میان برداشتن داعش نیست.
ایران میداند که آمریکا برنامههای ویژهای دارد، داعش مترسک آن برای اجرای برنامههایش است.
اخبارالیوم با اشاره به نفوذ بینظیر ایران در عراق نوشت: ایران عملا و در واقع با تمام قدرت در جنگ با داعش حضور دارد و در این زمینه فعال است. ایران از زمان سلطه داعش بر چند شهر بزرگ عراق در 10 ژوئن گذشته، با تمامی توان از دولت عراق حمایت کرد. نفوذ فراوان ایران در عراق فراتر از چیزی است که برخی تصور میکنند و همین نفوذ، زمینه را برای تهران فراهم میکند که هرگونه خلا ناشی از اثرگذاری حملات آمریکا بر داعشیها را پر کند.
اخبارالیوم تصریح میکند: راضی کردن ایران احتمالا چندان آسان نخواهد بود، زیرا ایران بازیگر باهوشی است و چگونگی بهرهبرداری از فرصتها را برای تحقق اهدافش به خوبی میداند. در این نقطه است که منافع ایران و آمریکا به گونهای تفکیکناپذیر همپوشانی پیدا میکند. ایران نمیخواهد بدون این که سهمی برایش در نظر گرفته شود، در را کاملا به روی آمریکا باز کند و امکان مانور در منطقه به او بدهد.
در همین حال روزنامه واشنگتنپست ضمن تحلیلی خاطر نشان کرد: ایران در چشمانداز موفقیت کنفرانس پاریس، نقش نابودکننده و تباه کننده را ایفا کرد و به آمریکا نه گفت.
وبسایت شبکه الجزیره نیز در تحلیل مشابهی خاطر نشان کرد: جنگ با داعش بدون حضور در ایران، هیچ شانسی برای موفقیت ندارد و اگر اوباما تصور میکند بدون کمک ایران میتواند به موفقیتی دست یابد سخت در اشتباه است.
روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نیز معتقد است: ایران ظاهرا در جریان مبارزه با «داعش» ائتلاف خاص خود را دارد و ترجیح میدهد در هیچ باشگاهی که عضو موسس آن نباشد و بالاخص «شیطان بزرگ» نقش تعیینکننده آن را داشته باشد، عضو نشود.
در تفسیر نیویورک تایمز نوشته «مایکل آر. گوردون» و «توماس اردبرینک» با موضوع تشکیل جبههای بینالمللی علیه گروه تروریستی «داعش» آمده است: آیتالله «علی خامنهای» رهبر عالی ایران اظهار داشت: «ما در ایام بستری بودن در بیمارستان یک تفریح هم داشتیم و آن شنیدن سخنان و گفتههای آمریکاییها در مورد مبارزهشان با داعش بود. چنین مواضعی پوچ و توخالی است.
این روزنامه افزود: افزون بر آیتالله خامنهای، گروه «کتائب الحق» که یک گروه شبه نظامی شیعه است با صدور بیانیهای آمریکا را خطاب حمله قرار داد و اعلام کرد «ما تحت هیچ شرایطی هرچه باشد، دوشادوش سربازان آمریکایی مبارزه نخواهیم کرد».
روزنامه العرب نیز در تحلیلی تصریح کرد: کنفرانس و پیمان پاریس برای مبارزه با داعش بدون ایران معنا ندارد.
* لوبلاگ: اوباما به ایران ثابت کرد آمریکا قابل اعتماد نیست
«دولت اوباما با متهم کردن ایران همان اشتباهی را مرتکب شد که دولت بوش مرتکب شده بود».
وبسایت آمریکایی لوبلاگ با انتشار این تحلیل نوشت: وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد ایران از لیست 40 کشوری که باراک اوباما برای مبارزه با داعش اعلام کرد، خارج شده است. جان کری در آنکارا گفت ایران برای شرکت در این کنفرانس مناسب نیست و مدعی شد که این کشور حامی تروریسم در نقاط مختلف میباشد. جای تعجب نیست که بعضی از ایرانیها از این اظهارات صریح، خوشحال شدهاند. حتی مرضیه افخم سخنگوی وزارت خارجه - در سخنانی گفت «شک و تردیدهای بسیاری درباره نیت مبارزه با تروریسم و ریشههای آن وجود دارد» وی بدون توضیحی گفت «بعضی از کشورهای عضو ائتلاف کشورهایی هستند که جزء حامیان مالی و نظامی تروریستها در عراق و سوریه میباشند»
لوبلاگ مینویسد: برخلاف سیاستمداران آمریکایی، مردم و سیاستمداران ایران حافظه بسیار خوبی دارند. سالگرد حادثه 11 سپتامبر به ما یادآور میشود تا یاد و خاطره کشته شدگان این حادثه و این که چگونه ایالات متحده 13 سال پیش وارد جنگ با افراطگرایی دینی شد را، فراموش نکنیم. این در حالی است که این مسئله چهار سال پیشتر برای ایرانیها رخ داده بود. طالبان از سال 1998 مورد توجه جهانیان قرار گرفت، یعنی زمانی که مبارزینش توانستند حملات ویرانگری به شمال افغانستان انجام دهند.
همانند گروه داعش که ماه گذشته توانست نیروهای پیشمرگ کرد را به 40 کیلومتری اربیل عقب براند، نیروهای سازمان یافته و مسلحتر طالبان در حال مبارزه با نیروهای مورد حمایت ایران و ازبکستان بودند. در 8 آگوست، مزار شریف، چهارمین شهر بزرگ افغانستان که در 100 کیلومتری مرز ازبکستان قرار دارد، سقوط کرد. شبه نظامیان بومی، طالبان و متحدینش حدود 200 نفر از قوم هزاره را قتل عام کردند. براساس گزارش دیدهبان حقوق بشر، این حادثه یکی از بدترین کشتارهای جنگ داخلی افغانستان بود. علاوه بر این نیروهای طالبان به کنسولگری ایران در مزارشریف حمله کردند و یک روزنامهنگار و ده نفر از اعضای دیپلماتیک آن را کشتند.
نویسنده خاطرنشان میکند: کشته شدن دیپلماتها در کنار کشتار مردم موجب خشم دولت و مردم ایران شد. برای ایران کاملاً مشخص بود که طالبان مورد حمایت عربستان سعودی قرار دارد. بدون حمایت مالی سعودیها و کمک سازمان اطلاعات پاکستان، طالبان توان انجام این گونه حملات وحشیانه را نداشت. ناگهان ایران و آمریکا دشمن مشترکی پیدا کردند. در حالی که واشنگتن استراتژیاش را بر مبنای نابودی طالبان و القاعده طراحی کرد، ایران هم پیشنهاد حمایت استراتژیک داد.
لوبلاگ خاطرنشان کرد: ملاقاتهای محرمانهای میان مقامات دو کشور انجام شد که از زمان انقلاب ایران و بحران گروگانگیری اولین دیدارهای رسمی مقامات دو کشور بود. بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که پیدا شدن زمینههای مشترک استراتژیک و همزمانی آن با روی کار آمدن محمد خاتمی و سیاستهای اصلاحطلبانه و لحن آشتیجویانهاش منجر به عادیسازی روابط ایران و ایالات متحده و همکاری فعال آنها در مبارزه با تروریست خواهد شد. اما در یک اقدام بسیار اشتباه، نئو محافظهکاران و جنگطلبان دولت بوش، پیشنهاد همکاری ایران را رد کردند و نیروهای ائتلاف یک متحد ارزشمند را از دست دادند. دو ماه بعد معلوم شد که سیاست بر عملگرایی پیروز شده است و جورج بوش، ایران را در کنار عراق و کره شمالی جزء کشورهای محور شرارت قرار داد. این مسئله برای بعضی از ایرانیها ثابت کرد که ایالات متحده قابل اعتماد نیست.
سایت آمریکایی در پایان نوشت: امروز هم ایران و آمریکا دشمن مشترکی به نام داعش دارند، دولت روحانی به همکاری بر سر مبارزه با داعش چراغ سبز نشان داد و درباره خطر روبه رشد افراطیگری سنی در منطقه هشدار داد و جزء حامیان اولیه نیروهای عراقی و پیشمرگهای کرد بوده است. اما واشنگتن، ریاض و دیگر کشورهای خلیج فارس را به عنوان شرکای اصلیاش در مبارزه با داعش انتخاب کرد و تهران را از هر گونه مشارکت رسمی حذف کرد. این مسئله بار دیگر ثابت کرد که واشنگتن از گذشته درس نمیگیرد.
* آمریکای زخمی از 2 جنگ نمیداند از جنگ جدید چه میخواهد
سردرگمی مزمن آمریکا درباره اهداف ورود به جنگ، همواره اوضاع را برای این کشور بدتر کرده است.
روزنامه انگلیسی گاردین با اشاره به تلاش آمریکا برای تشکیل ائتلاف علیه داعش، نوشت: آمریکا از جنگهای چند دهه گذشته خود درس نگرفته و نمیخواهد بفهمد که نداشتن هدف مشخص، اوضاع را بدتر میکند.
گاردین افزود: باراک اوباما رئیسجمهوری آمریکا هدف خود را تضعیف داعش و نهایتا ریشهکنی این گروه تروریستی و تکفیری اعلام میکند، ولی مارتین دمپسی رئیس ستاد مشترک ارتش این کشور اعلام میکند که نابود کردن داعش فقط پس از تغییر ایدئولوژی کشورهای عربی سنی امکانپذیر خواهد بود.
به نوشته این روزنامه انگلیسی، آمریکا در جنگ سال 2003 عراق، هدف خود را نابود کردن سلاحهای کشتار جمعی اعلام کرده بود، ولی این جنگ منجر به سرنگونی صدام حسین شد.
از سوی دیگر روزنامه سعودی الحیات با تأکید بر اینکه آمریکا نباید نسنجیده و بیگدار به آب بزند، به قلم غسان شربل نوشت: جانکری خوب میداند که جیمز بیکر نیست. باراک اوباما نیز جورج بوش پدر نیست و همچنین آقای کرملین که نامش ولادیمیر پوتین است میخائیل گورباچف نیست. این روزها با آن روزها که آمریکا با فرستادن اتحاد جماهیر شوروی به موزه تاریخ پیروز از جنگ سرد خارج شد نیز تفاوت دارد. کری میداند که بیکر میتوانست تضادها را زیر سقف آمریکا گرد هم آورد و میتوانست تضمینها و مرهمها را به هر کدام درخور حالشان بدهد. برای همین به کسانی که از قطار جا میماندند هشدار میداد که فرصت را از دست ندهند و از قطار جا نمانند.
الحیات افزود: جانکری خوب میداند که کالین پاول نیست. و باراک اوباما جورج بوش پسر نیست. و آمریکای امروز با آمریکایی که از دو جنگ زخمی بیرون آمد، تفاوت دارد. این را هم درک میکند که نتایج جنگ در عراق و افغانستان سبب شده تا سوار شدن بر قطار پیمان جدید بیش از پیش با تردید مواجه شود.
روزنامه الحیات با بیان اینکه نفرین خاورمیانه، دنبال اوبامای فراری است و او را مجازات میکند و برمیگرداند نوشت: سوالهای بسیاری مطرح میشوند از جمله این که قرار است چه کسی جای خالی مناطقی را که داعش اکنون تحت کنترل خود دارد، پر کند؟ روشن است که عراقیها آسانتر از همه این خلأ را پر میکنند. به هر حال در این میدان هم ارتش عراق حضور دارد و هم پیشمرگ و هم عشایر، اما ایستگاه سوریه بیش از همه سخت است. انتظار برای بازسازی «ارتش آزاد» زمان میبرد. از سوی دیگر برای ایران و روسیه پذیرفته نیست که ببینند جنگندههای آمریکایی به اهدافی در سوریه حمله میکنند. کما این که حکومت سوریه و حزبالله نیز نمیتوانند دست بسته بنشینند و نظارهگر حملات جنگندههای آمریکایی باشند.