به گزارش نما به نقل از شرق، زنی یکسال قبل به ماموران پلیس تهران خبر داد شوهرش گم شده است. این زن که سارا نام دارد، به پلیس گفت شوهرش به نام احمد زمان خروج از خانه گفته بود برای انجام یک معامله میرود و زود برمیگردد اما بعد از آن از او خبری نشده. ماموران بعد از طرح این شکایت، تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها موفق شدند خودرو احمد را پیدا کنند، سپس جسد این مرد در حالیکه دستوپایش بسته شده بود، در فاصله چندمتری ماشین کشف شد. وقتی خانواده مقتول مورد بازجویی قرار گرفتند، مدعی شدند پسرشان با کسی درگیری نداشته و نمیدانند چه اتفاقی برای احمد افتاده است. آنها حتی عنوان کردند عروس و پسرشان رابطه خیلی خوبی با هم داشتند.
با این وجود ماموران زندگی خصوصی احمد و سارا را مورد بررسی قرار دادند و بعد از بررسی تلفن همراه سارا متوجه شدند او از مدتها قبل با مردی رابطه دارد و حتی چندبار این مرد بهصورت مخفیانه به خانه او رفته است.
بنابراین سارا بازداشت شد و مورد بازجویی قرار گرفت. گفتههای سارا نشان میداد او برای انتقامگیری از شوهرش با مردی غریبه رابطه برقرار کرده و بعد نقشه قتل شوهرش را طراحی کرده است.
سارا گفت: «وقتی با احمد ازدواج کردم، او را دوست داشتم و زندگی خوبی را شروع کردیم اما بعد از اینکه بچهدار شدیم، احمد با زنان دیگر رابطه برقرار میکرد. خیانتهای او خیلی آزارم میداد. چندبار بهخاطر این مساله با هم درگیر شدیم. به او گفتم طلاقم بدهد اما نداد. نمیتوانستم تحقیرهای شوهرم را تحمل کنم، تصمیم گرفتم من هم رفتار شوهرم را تکرار کنم. دیگر به او وفادار نبودم. در خیابان با مردی آشنا شدم که عباس نام داشت، بعد از مدتی ارتباط ما با هم بیشتر شد و رابطهای صمیمی برقرار کردیم. چندماه که از این ارتباط گذشت، به عباس علاقهمند شدم. او کارهایی را برایم میکرد که شوهرم هیچوقت حاضر نبود انجام دهد.
متهم گفت: فکر میکردم زندگی با عباس خوشحالی را به من بازمیگرداند بههمینخاطر هم تصمیم گرفتم طلاق بگیرم و با او ازدواج کنم. بازهم احمد مخالفت کرد. عباس گفت حالا که مخالفت میکند، او را میکشیم. شب حادثه به خانه مادرم رفتیم و شب را آنجا بودیم. احمد به من گفت برای انجام کاری باید به خانه برگردد، من هم گفتم همراهش میروم. با هم به خانه برگشتیم، وقتی به منزل رسیدیم، شوهرم گفت میخواهد بخوابد. با عباس کاملا هماهنگ بودم. قبل از اینکه شوهرم بخوابد، داروی خوابآور در آبمیوه ریختم و به او دادم تا خواب عمیقی داشته باشد. بعد عباس وارد خانه شد، او را خفه کرد و جسدش را در صندوق عقب ماشین شوهرم گذاشت و به بیابان منتقل کرد.»
سارا انگیزه خود از برقراری رابطه با مردی غریبه را اینطور برای ماموران توضیح داد: «اول میخواستم شوهرم بفهمد وقتی به یکی خیانت میشود چه حس بدی دارد، وقتی با عباس دوست شدم، میخواستم کاری کنم شوهرم موضوع را بفهمد اما بعد به عباس علاقهمند شدم و دیگر شوهرم را دوست نداشتم.» عباس بعد از اعترافات سارا بازداشت شد.
او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: «اول که با سارا آشنا شدم، نمیدانستم شوهر دارد و وقتی فهمیدم متاهل است که دیگر دیر شده بود چون بهشدت نسبت به او دلبسته بودم. رابطه ما خیلی صمیمی بود. حتی فرزندش هم مرا دوست داشت و وقتی به خانه سارا میرفتم بچهاش ساعتها با من بازی میکرد. وقتی تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم، سارا گفت شوهرش حاضر نیست طلاقش بدهد. اینطور بود که نقشه قتل را کشیدیم البته نقشه را سارا طراحی کرد و من آن را اجرا کردم. روز حادثه وقتی داشت از خانه مادرش برمیگشت، گفت فرصت مناسب است و میتوانیم نقشه را اجرا کنیم، من هم قبول کردم، بعد از اینکه وارد خانه سارا شدم دیدم سارا به او قرص خوابآور داده و احمد کاملا بیهوش است. او را خفه کردم و بعد هم جسد را به جایی منتقل کردیم.»
پرونده بعد از اعترافات متهمان و بازسازی صحنه جرم و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه٧١ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم بهزودی پای میز محاکمه میرود.