به گزارش نما - سایت فردا نوشت:یه دو اتفاق دقت کنید، در اولی 17.5 میلیون دلار پول به خاطر سوء مدیریت هدر رفته و در دومی در دوران مدیریت یکی از مدیران ارشد تلویزیون محصولات ساخته نشده ای وجود دارد که معلوم نیست 1 میلیارد تومان پولی که پای پیش تولید آن ها ریخته شده دقیقا به چه مصرفی رسیده است.
کمتر به خاطر داریم(یا شاید هم بی سابقه باشد) بخش هایی از بدنه مدیریتی صدا و سیما که از بسته ترین ارگان ها در خصوصیت شفافیت مالی محسوب میشود، دو مورد تخلف مالی، آن هم در این ابعاد را به شکل رسمی رسانه ای کنند.
شاید دلیل این دو افشاگری در مقطع فعلی را نتوان قضاوت کرد. اینکه از روی صداقت صرف بوده یا منفعتهای مقطعی ایجاب می کرده که کارنامه مالی مدیران قبلی زیر و رو شود، هر دو احتمالاتی اند که صحت هر کدام ار آن ها تنها در ذهن افشاگران این دو است و بس. با این حال به هر دلیلی امروز این دو تخلف بازگو شده، آن هم به شکل رسمی و از طریق خود سازمان صدا و سیما. حالا به نظر بهتر می توان به این موضوع فکر کرد که دولت چرا در شرایط فعلی و در حالی که با مشکلات مالی فراوانی دست و پنجه نرم می کند حاضر نیست میزان بودجه بیشتری به صدا و سیما بپردازد.
صدا و سیما در دوره مدیریت فعلی به ناکارآمد بودن شبکه های تازه تاسیس اذعان می کند و می گوید تعداد کارمندان این شبکه ها از بینندگان شان بیشتر بوده بعد هم یکی یکی آن ها را تعطیل می کند، خب این یعنی چه؟ جز این که تازه فهمیده اند چندین و چند صندلی مدیریتی و کارمندی بی فایده با حقوق های چند میلیونی در صدا و سیما وجود داشته و احتمالا هنوز هم دارد؟ اما مدیری از دیروز و امروز جواب می دهد: تکلیف آن همه پول بیت المال که تا قبل از تعطیلی این شبکه ها، صرف حقوق های اضافی و ساخت برنامه های بدون بیننده شده چه می شود؟
نکته مهم تر اینکه بر فرض به ممکن الخطا بودن آدمیزاد تکیه کنیم و قبول کنیم تخلف می تواند در هر دوره و هر مدیریتی شکل بگیرد و اجتناب ناپذیر است (که نیست!) ولی آیا پس از حصول اطمینان در خصوص صحت این تخلفات یا سوء مدیریت ها آیا متخلفینی که این گونه پول بیت المال را هدر داده اند و جدا از اتلاف پول مردم، مدیریت جدید صدا و سیما را هم در مضیقه مالی فراوان گذاشته اند، از طریق مجاری قانونی مورد مواخذه و بازخواست قرار خواهند گرفت؟ به هر حال صحبت از میلیاردها تومان و میلیون ها دلار است. قطعا اگر این تخلفات و سو مدیرت ها نبود معاونت سیما با حدود 260 میلیارد تومان بدهی به اصغر پورمحمدی تحویل داده نمی شد که او امروز از بی پولی در صدا و سیما تا این اندازه شاکی باشد و مدام از بودجه ندادن دولت انتقاد کند. به این نکته دقت کنید: فقط همان یک قلم 17.5 میلیون دلار - با نرخ دلاری 3000 تومان - می توانست یک پنجم بدهی های فعلی معاونت سیما را تسویه کند!
ضمن اینکه این ها تنها دو قلم از تخلفاتی است که صدا و سیما در دوره فعلی حاضر شده آن ها را بازگو کند. و چقدر تخلفات ریز و درشت دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد سوالی است که مثل همیشه پاسخش در کمدهای قفل شده مدیران صدا و سیماست. البته خبر خوب اینکه طبق شنیده ها محمد سرافراز در بسیاری از بخش ها بازرسی های جدی مالی به راه انداخته، که البته این هم جزو همان شنیده ها در گوشی است و تنها می توانیم امید داشته باشیم که حقیقت داشته باشد و البته امیدوار باشیم برخورد مناسب هم با متخلفان صورت بگیرد.
ولی حتی در این وضعیت باز هم چه تضمینی وجود دارد که این تخلفات و سو مدیریت ها دوباره تکرار نشود؟ چگونه نهاد تقسیم بودجه کشور مطمئن باشد پول بیشتری که قرار است به رسانه رسمی و انحصاری کشور بپردازد با یک سو مدیریت جدید - مثل دوره قبل و شاید دوره های قبل تر حتی - هدر نرود؟ مردمی که بسیاری از آن ها در شرایط سخت مالی قرار دارند و پول بودجه ارگان صدا و سیما از جیب آن ها تامین می شود چگونه به صدا و سیمایی اعتماد کنند که به دلیل برخی مدیریت های سلیقه ای و جهت دار حتی از سرگرم ساختن بخش عمده ای از مخاطبان خود عاجز مانده است؟ این ادعا به قضاوت و قلم نگارنده بر نمی گردد. کافیست مدیران و دلسوزان واقعی کمی بین مخاطبان بالقوه خود علی الخصوص جوان ها بروند تا ببیند در دوره انفجار اطلاعات، مخاطبان داخلی خوراک سرگرم شدن خود را از کدام منابع تامین می کنند.
البته این تنها سوال ماجرا نیست، اصل مسئله این است که آیا تیم جدید مدیریتی صدا و سیما - که در اقدامی درست و قابل احترام - تخلفات مالی دوره قبل را افشا کردند، قرار است خودشان شفافیت مالی داشته باشند؟ یا این افشاگری ها برای اهداف دیگری صورت گرفته است؟
ضمن اینکه صدا و سیما در دوره جدید هم تا امروز در برخورد با منتقدان خود بسیار قهرآمیز برخورد کرده و آن ها را تهدیدی جدی برای خود دیده است. حتی مدیران در دوره جدید آنقدر از منتقدین خود عصبانی اند که در رسانه رسمی مکتوب خود دست به تخریب شدید و غیرمنصفانه آن ها از طریق کشیدن کاریکاتور یا نوشتن گزارش های جهت دار می زنند. پس در وضعیتی که نگاه صدا و سیما به منتقدینش تا این اندازه خصمانه است چه تضمینی وجود دارد که بودجه بیشتری که مدیریت فعلی طلب می کند صرف مقابله بیشتر با منتقدان خود نشود؟
فعلا که بی اعتمادی و متاسفانه بی توجهی ریشه داری به صدا و سیما در بین بخش هایی از مردم و البته دولت فعلی ایجاد شده است. هم مردم حق دارند بروند سراغ ماهواره و دیگر تفریحات و هم دولت حق دارد به مجموعه ای که هیچ وقت حاضر نبوده در هیچ زمینه ای به دیگران پاسخگو باشد بودجه بیشتری اختصاص ندهد. کتمان کردن این بی اعتمادی از سوی صدا و سیما و عدم نقد پذیری این سازمان و مدیرانش فقط شکاف و اختلاف فعلی را بیشتر می کند.