به گزارش نما، «سیدجعفر قناد باشی» در روزنامه «حمایت» نوشت:
اجلاس اخیر لوزان موسوم به «نشست بینالمللی سوریه» که با حضور وزرای خارجه ایران، روسیه، آمریکا، قطر، عربستان، عراق، اردن و ترکیه برگزار گردید، مشخصاً درباره تعیین تکلیف تروریستهای جبهه النصره، آینده بشار اسد، دستیابی به توافق آتشبس و پایان جنگ تشکیل شد. نکته جالب توجه این است که انگلیس و فرانسه از این اجلاس حذف شدند و آمریکا که دستاندرکار تشکیل این جلسه بود نیز هیچ اعتراضی در این مورد نداشت. انگلیس و فرانسه به تازگی تنش سیاسی خود را با روسیه افزایش دادهاند، مسکو و دمشق را به ارتکاب جنایت جنگی در سوریه متهم کرده و خواستار ارسال پرونده دولت سوریه به دیوان بینالمللی کیفری شدهاند.
مصر و عراق در مسئله سوریه، دیدگاه نزدیکی به ایران و روسیه دارند و در مقابل، عربستان، اردن، قطر و ترکیه همسو با آمریکا هستند. در واقع، مذاکره اصلی در این گفتگو و دیگر گفتگوهایی که در آینده برگزار خواهد شد، بین دو محور اصلی ایران و روسیه در یک طرف و ترکیه، عربستان و قطر در طرف دیگر است و آمریکا بیشتر نقش یک میانجی دارد که سعی میکند گفتوگوها را به سمت توافق موردنظرش پیش ببرد. بر اساس پیشبینیها، این مذاکره حتی بدون یک بیانیه مشترک به پایان رسید و این در حالی است که طرفهای اصلی، یعنی آمریکا، روسیه و ایران نیز درباره نتیجه این نشست، خوشبین نبودند. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا رسماً اعلام کرده بود بعید است نشست لوزان سوئیس به گشایش مهمی در مورد بحران سوریه منجر شود.
واقعیت این است که اجلاس لوزان بیش از هر چیز شبیه به اجلاس ژنو 1و2 و مجموعه گفتگوهای پس از آن بود که جلسات آتی نیز بدون در نظر گرفتن واقعیتهای میدانی، هیچگونه تغییری در شرایط فعلی بهخصوص در حلب ایجاد نخواهد کرد. از دیدگاه ایران و روسیه، تفکیک گروههای غیر تروریستی از تروریستهای جبهه النصره مهمترین گره و مساله در سوریه است، مساله ای که چالش اصلی برای کشورهای ترکیه، عربستان و قطر نیز محسوب میشود.
دمشق به درستی معتقد است که طرح اخیر آتشبس که توسط فرانسه ارائه گردید، در واقع راه خروج تروریستهای النصره از بنبست فعلی را تحت پوشش کمکهای بشردوستانه و توقف درگیریها، فراهم میکند؛ به ویژه اینکه تکفیریها در مناطق مسکونی مخفی شدهاند و از تلفات ناخواستهای که به غیرنظامیان وارد میشود، حداکثر بهرهبرداری تبلیغاتی را مینمایند. لذا آنچه مکرراً در خصوص نزدیک کردن دیدگاههای طرفهای مخالف جهت برقراری آتشبس، ازسرگیری کمکهای بشردوستانه و حل مسالمتآمیز بحران مطرح میشود، زیر مجموعه همان پوششهای فریبکارانه است که محقق نخواهد شد و دلیل آن، تاکید دمشق بر مستثنی کردن مناطق شرقی حلب از دریافت کمکهای بینالمللی است.
مسئله مهم دیگر در این خصوص، پالسهای واشنگتن درباره خروج کلی از روند مذاکرات و تهدید ضمنی به حمله هوایی در مناطق تحت کنترل ارتش سوریه است که با تشدید حملات روسها علیه گروههای مسلح و تهدیدات آشکار مسکو روبهرو گردید. روشن است که وقتی ارتش سوریه در حال پیشروی در حلب است، روسها مانع هرگونه تلاشی جهت استحکام صفوف گروههای تروریستی توسط آمریکا شوند.
از آنجا که نبرد حلب، به واقع ام المعارک است و نیروهای سوریه در کنار متحدینش، دست برتر را در این شهر راهبردی دارند، بنابراین، حرف آخر را در هر مذاکرهای، ایران و روسیه خواهند زد و هر گونه آتشبسی منوط به لحاظ کردن شروط تهران و مسکو خواهد بود که از مهمترین آنها، باقی ماندن بشار اسد در حاکمیت و حق وی برای شرکت در انتخابات آتی ریاست جمهوری است.
شاهبیت موضع ایران در قبال بحران سوریه، مانند دیگر مسائل و بحرانهای منطقه این است که «فقط مردم میتوانند سرنوشت کشورشان را تعیین کنند.» این موضع آشکار، بارها به صراحت در قبال دیگر کشورها از جمله فلسطین، بحرین، یمن و عراق اتخاذشده و راز اقبال عمومی سیاستهای ایران نزد ملتهای منطقه نیز اصرار بر همین اصل اساسی است.
از سوی دیگر، انتشار یک فایل صوتی از اظهارات جان کری در جمع 20 شخصیت معارض سوریه که وزیر خارجه آمریکا در آن به صراحت از عدم ورود آمریکا به عرصه میدانی سخن گفته بود، دلیل دیگری است که موقعیت متزلزل و رو به افول کاخ سفید و متحدینش را نشان میدهد. کری در آن جلسه خطاب به رهبران تروریستها گفته بود مداخله نظامی آمریکا، حد شرطبندیها را بالا برده، به فروپاشی تروریستها منتهی خواهد شد و توصیه کرده بود در چنین شرایطی بهتر است به انتخاباتی رضایت دهند که بشار اسد در آن مشارکت داشته باشد و تصمیمگیری در مورد سرنوشت سوریه به دست خود سوریها رقم بخورد.
اینکه گفته میشود آمریکا به دنبال راهحل سیاسی برای جنگ سوریه است، با این پیش فرض صحیح است که شکستهای پیدرپی میدانی در حلب، سیاستمداران واشنگتن را به این نتیجه رسانده که چارهای جز تعامل با ایران و روسیه ندارند. از این رو، پیگیری آمریکا برای برگزاری مذاکرات را - به دور از هرگونه مبالغه و گزافهگویی- باید عقبنشینی از اقدام نظامی در سوریه و به رسمیت شناختن نقش تأثیرگذار ایران در پازل پیچیده این کشور تلقی کرد.
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که حامیان تروریستها، از آتشبس به عنوان مستمسکی برای تجدید قوای تسلیحاتی و نیروی انسانی تروریستها استفاده کرده اند و گروههایی که در آستانه فروپاشی قرار داشتند، با طرح آتشبس، جان تازهای گرفته اند. همین مسئله درباره تروریستهای مخفی شده در حلب صادق است و چنانچه، طرح آتشبس که آمریکا به دنبال برقراری آن است مورد پذیرش قرار گیرد، نتیجهای جز تقویت تکفیریها و به تعویق افتادن پیروزی نهایی در این شهر استراتژیک، نخواهد داشت.