به گزارش نما به نقل از خبرآنلاین، در آخرین روزهای سال 95 با لیلا عراقیان، معمار جوان پل طبیعت، روی این پل قرار گذاشتیم. او كه بارها روی این پل قدم زده، باز هم در این مسیر با ما همراه شد و به سوالهایمان پاسخ داد. در ادامه، بخشهایی از این گفتوگو را میخوانید.
لیلا عراقیان در بخشی از این گفتگو با اشاره به این كه بارها روی این پل قدم میزند، گفت: هر بار احساس خوبی دارم؛ احساس قدرت در کنار شکرگزاری. هر بار مردم را میبینم كه خوشحالند، عكس میاندازند و از این فضا لذت میبرند، از همه جایزهها و اعتبارها برایم لذتبخشتر است.
او درباره ایده طراحی این پل میگوید: با همكارم در كوچههای تهران قدم میزدیم، یك كوچه بود كه در آن رودخانهای بود و روی آن پل داشت، یك مبل قدیمی هم بود كه جلوی یك منزل گذاشته بودند، مبل را كشیدیم و گذاشتیم روی پل و به این فكر كردم كه چرا همیشه باید فقط از روی پل رد شویم؟ چرا فرصتی نیست كه روی آن بتوانیم استراحت كنیم و فضای جدیدی را تجربه كنیم؟ این مساله در ذهنم مانده بود تا زمانی كه مسابقه این پل مطرح شد، اولین چیزی كه به ذهنم رسید این بود كه این پل باید جایی باشد كه آدمها بتوانند روی آن استراحت و تفریح كنند، با خیال راحت و بدون عجله روی آن مكث كنند و به منظرههای اطراف نگاه كنند. بعد هم نكات دیگری به آن اضافه شد مثل این كه این پل پر پیچ و خم باشد كه انتهای مسیر دیده نشود و افراد احساس كشف كردن و همچنین آزادی عمل داشته باشند.
این معمار جوان درباره رابطه مردم و فضاهای شهری هم میگوید: شاید ساده به نظر برسد ولی به نظرم مهمتر از همه چیز این است كه تهران به پیادهروهای خیلی بهتر و بیشتری نیاز دارد. پیادهروهایی که صاف و سالم باشند، ماشینها در آن پارک نکنند، موتوریها روی آنها نرانند و کارگاههای ساختمانی هر کجا که دلشان خواست آن را نبندند. تهران و كلانشهرهای دیگر به پیادهروهایی نیاز دارند که برای رسیدن به آنها لازم نباشد از نیممتر جوب و جدول بپریم. پیادهروهایی که با عرض مناسب و ساخت خوب، امکان راه رفتن با هر سن و شرایطی را به افراد بدهد مثلا آنهایی که از ویلچر یا كالكسه فرزند استفاده میکنند دچار مشكل نباشند. اگر پروژهای تعریف شود که پیادهروها و مسیرهای دوچرخه در شهر ایجاد و به نحو درستی این مسیرها در ارتباط با سیستم حمل و نقل عمومی طراحی شوند میتوان امیدوار بود که افراد كمتر از خودروهای شخصی استفاده كنند و وضعیت آلودگی هوا هم هر روز بدتر نشود.
او تاكید میكند: این روزها بیش از هر چیز دغدغهام شهر و زندگی شهری مردم است. همانطور که میدانیم همه این روزها از ترافیک و آلودگی هوا نالان هستیم. به نظرم شهر مقولهایست که به طور مستقیم با مرگ و زندگی و روح و روان انسانها سر و کار دارد. در سالهای گذشته کمتر به این موضوع توجه شده اما خوشبختانه اخیرا میبینیم و میشنویم که این مقولات مورد بحث قرار میگیرند. ایدهای که برای شهر دارم، خیلی هم بلندپروازانه نیست اگر در آن تنها نباشم. بعضیها به من میگویند خیلی امیدوار نباش چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد؛ اما رویای من این است روزی تهران طوری باشد که در آن همه به فضای سبز، پیادهروهای قابل استفاده، مسیر دوچرخهسواری و حمل و نقل عمومی کارآمد که پاسخگوی جمعیت شهر باشد دسترسی داشته باشند. آرزو میكنم روزی باشد كه انقدر زندگی همه به ماشینهای شخصیشان وابسته نباشد و ما در تهران شاهد یک شهر پویا و زیبا و سرزنده باشیم که درآن تعداد آدمهای پیاده از سوارهها بیشتر باشد.