به گزارش نما، حجتالاسلام سیدحسین مؤمنی کارشناس مذهبی در برنامه تلویزیونی "رو به راه" درباره اینکه خودمان را در آغوش اهلبیت قرار دهیم، توضیح داد: دلیل قرآنی هم داریم. وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ، بارها اهلبیت میگویند وسیله ارتباطی با مردم ما هستیم؛ بِنا عُرِفَ الله، بِنا عُبِدَالله. اینکه مستمر انسان خودش را در دامان اهلبیت قرار بدهد یکی از مصادیقش زیارت است. زیارت یعنی چه؟ زائر یعنی ما. مزور یعنی زیارتشونده، اطباق هم دارد. زیارت به سه طریق ممکن است محقق شود. یک آن معصوم زنده است و انسان محضر او مشرف میشود و او را زیارت میکند.
وی افزود: دوم دور است و از حرم فاصله دارد از همان دور زیارت میکند. سوم اینکه در حرم حضور پیدا در مفاتیح از امام باقر(ع) نقل میکنند که حضرت از شخصی پرسید هر روز کربلا میروی. عرض کرد آقا فاصله من تا کربلا زیاد است. گفت برو بالای سطح. یعنی جایی که سقف بالای سرت نباشد رو به قبله بایست و یک نگاه به آسمان و یک نگاه به دست راست و یک نگاه به دست چپ بگو صلیالله علیک یا اباعبدالله، صلیالله علیه و برکاته. شما زائر کربلای معلی میشوید. لذا بعد منزل در سفر روحانی مهم نیست. توجه قلب و دل و وجود مهم است.
کارشناس مذهبی در این برنامه تلویزیونی، تأکید کرد: الان بسیاری از قلوب با همین مطلب معطوف به کربلای سیدالشهدا(ع) است. شخصی به امام صادق(ع) گفت من با شنیدن نام امام حسین(ع) قلبم به تپش میافتد، آن لحظه چه بگویم. الان اگر قلبتان به تپش افتاده است دستور امام صادق(ع) این است که دستتان را روی قلبتان بگذارید و سه مرتبه بگویید صلیالله علیک یا اباعبدالله. به امام حسین(ع) میرسد. واقعاً دلتنگ حرم سیدالشهداییم. اگر با دیدن تصاویری از حرم قلبمان به تپش افتاد به نسخه امام صادق(ع) عمل کنیم که حضرت میفرماید. السلام علیک یا اباعبدالله، یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ قَرِیبٍ وَ مِنْ بَعِید. امشب با حضور حضرات معصومین شب اجابت دعاست. با این فعل ما هم زائر کربلا میشویم. امروز زمان دعاست و زمان اجابت دعاست.
این مدرس حوزه توضیح داد: آیتالله جوادی آملی قبل از ماه مبارک رمضان به مناسبت شعبان و شعبانیه مطلبی را بیان کرد که من از آن روز زیاد این مطلب را تکرار میکنم. ما نیاز به ذات اقدس الهی زیاد داریم. مواردی ناز هم کنیم. ما عبد و بنده و شیعهاییم؛ یا بقیةالله اگر تو به من نگاه نکنی چه کسی به ما نگاه خواهد کرد. به خدا عرض میکنیم خدایا شب جمعه ایامی که مردم یک دهه 15 روز برای سیدالشهدا عزاداری کردند زمان آن رسیده است که نگاه خاص به قلب و وجود همه عزاداران و همه محبیت اهلبیت داشته باشیم. بنابراین امشب را به نیاز و ناز اختصاص دهیم و یقین به اجابت داشته باشیم.
او تأکید کرد: من توصیه میکنم عزیزانی که مشکلاتی در زندگی دارند از طریق همین برنامه و تصاویری که پخش میشود ارتباط بگیرند. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیرالمیزان جلد ششم بحثی راجع به دعا دارند. فعلی اگر از انسان صادر شود یا صدایی صادر شود که به واسطه آن فعل و کلام خدا متوجه ما بشود. طرح درخواست غایت و نهایت در دعاست. نه خود دعاست. دعا یعنی توجه دادن مدعو به داعی و از مستقلات عقلیه است. ائمه بیشتر از همه در کثرت دعا بودند. ائمه زیاد دعا میکردند. از خدا میخواستند که این دست اگر به سمت خدا دراز شود ناامید برنمیگردد. اما باید کاری انجام بدهیم که خدا متوجه ما بشود پس از این توجه طرح درخواست کنیم. چه بهتر از اینکه امشب به یادحسین چشمهایمان پُر از اشک شود. چه بهتر از اینکه دلمان برای ابی عبدالله(ع) بلرزد.
حجتالاسلام مؤمنی خاطرنشان کرد: حضرت آدم بعد از شنیدن اسم حسین گفت جبرئیل این آخری چه کسی بود. تا گفتم حسین قلبم شکست و اشکم سرازیر شد. امروز حضرت زینب(س) در زندانهای کوفه به سرمیبرند. زینب کبری در پایتخت حکومت پدرش در زندان است. آنهم با چه وضعیتی. سرمطهر سیدالشهدا از کاخ عبیدالله بن زیاد آویزان شده است و یک انکسار قلب و دل با مصائب و روضه ها شکل بگیرد، به محض اینکه ارتباط دلی با امام حسین(ع) برقرار شود خدا فوراً به آن دل نگاه میکند. وقتی اشک حلقه زد طرح درخواست کنیم. به آبروی امام حسین(ع) امکان ندارد کسی ناامید برگردد.
این کارشناس مذهبی اظهارکرد: دلمان به درد میآید. خیلیها روزی عاشورا و تاسوعا حرمتشکنی کردند. اگر حمل بر این نمیکنند که آقا حرف سیاسی میزنی. اینقدر بچههای ما در جلسات رعایت کردند و بازرس آمد. چرا این مراقبه در جاهای دیگر صورت نگرفت. چقدر حرمت شکسته شد. هیچ لذتی نبردند. هیچ گاه ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خودتان مقایسه نکنید. من دیدم آدمی را که سفر اولش بود. به کربلا مشرف میشوید و کربلا را درک میکنید و برمیگردید.
وی تصریح کرد: زمانی که برمیگردیم، ملائکه شما را تا در منزل مشایعت میکنند. مریض شوید به امرسیدالشهدا عیادتتان میآیند. از دنیا بروید برای تشییعتان میآیند. شب اول قبر حاضرمی شوند. شبهای جمعه به نیابت از شما امام حسین(ع) را زیارت میکنند. ما امام حسین(ع) را داریم و همهچیز داریم؛ کیفی که کنار اباعبدالله میبری هیچ کجا نمیبری. فقط خدا کند افراد این لذت را بچشند. ما سفر اول بود که از سوریه به کربلا مشرف شدیم. آن زمان دو مأمور در اتوبوسها میگذاشتند. سر مرز وارد سوریه که شدیم 5 نفر را به ما تحمیل کردند که واقعاً از اراذل و اوباش بودند. به قدری اذیت کردند. حرکتهای ناشایست، الفاظ رکیک و زشت و خیلی زجر دادند.
حجتالاسلام مؤمنی تأکید کرد: در این سفر آخرین جایی که رفتیم زیارت کردیم به کربلا مشرف شدیم. کاری هم نمیتوانستیم بکنیم. چون به مأموران پول داده بودند. وارد حرم سیدالشهدا(ع) شدیم. دیدم این 5 نفر خیلی منقلباند؛ وارد ایوان شدیم که وارد رواق مطهر شویم هر 5 نفر نشسته بودند و زار زار گریه میکردند. بعد خود آن آقا به من گفت که هر کجای دنیا بگویی برای تفریح و عیش و نوش رفتهاند. عراق هم برای تفریح آمدهام، برای زیارت نیامدهام و برای سیاحت آمدهام. اما نمیدانم چرا اینجا من را گرفته است. هیچ کجای دنیا اینطور لذت نبردهام. نمیدانم چرا گریه میکنم.گفتم من میدانم. خدا نگاهی به قلبت کرده است که گریه میکنی. اگر نور ایمان به قلب کسی رفته باشد فقط کافی است جلویش نام ابیعبدالله را ببرند.
او افزود: اگر ایمان در قلب کسی رفته باشد غیرارادی از چشم او اشک میآید. گریه بر امام حسین(ع) سیم ما را متصل میکند و آن لحظه لحظه اجابت دعاست. شب جمعه شبی است که همه انبیا و اولیا در کربلا حضور پیدا میکنند. حضرات معصومین کربلا حضور دارند و نگاه خاص خدا به کربلای امام حسین(ع) است. لذا همهچیز برای اجابت دعا مهیا است. ارتباط با کربلا بگیریم با دلمان با همین روشی که گفتم. روضهخوان هم هست، خود صدیقه کبری (ع) روضهخوان شبهای جمعه کربلا است با یک روضه تکراری، روضه ای که 1400 سال است تکرار میشود. آیا منظور شما این بود: روضه بُنَیَّ قَتلوکَ ذَبَحوکَ و مِنَ الماءِ مَنَعُوکَ. اینها آداب ذبح کردن را هم رعایت نکردند. از آب هم مضایقه کردند. این روضه ای است که توسط حضرت زهرا (س) خوانده میشود و همه با این روضه گریه میکنند. من دست همه هیئتیها را میبوسم. امیدوارم خداوند به همه آنها خیربدهد. کوچک همهشان هستم اما هیچ چیزی جای روضه را نمیگیرد.
این مدرس حوزه در ادامه ضمن اشاره به اینکه یکبار از مقام معظم رهبری سوال کردم که ضمن روضه چه کنیم، افزود: ایشان پاسخ دادند یک بخوانید. دوم مستند بخوانید و سوم معقول بخوانید. از استادم آیتالله وحیدخراسانی سؤال کردم آقا تکلیف ما در روضه چیست. فرمودند بخوانید مستند بخوانید. در این موارد سیره ائمه معصومین برای ما حجیت دارد. ممکن است افراد براساس سلایق شخصی نتوانند روضه بخوانند، اما سیره معصومین و کلماتی که از آنها به ما رسیده است برای ما حجت است. این را فراموش نکنیم. حجتها و نقل قولها و نظرات شخصی را در بحث روضه تحمیل نکنیم که آقا نباید خواند. اگر بخوانیم چنین و چنان میشود. براساس روایات اگر حکم میکنیم بر ترک یا انجام چیزی روضه هم دقیقاً همینطور است.
او همچنین درباره روضه مکشوف توضیح داد: اول باید آن را تعریف کرد که چیست. برای خیلیها پوشیده است. روضه سخت آیا روضه مکشوف است؟ اگر منظور از روضه مکشوف همان روضه سختی است که شما میفرمایید چرا نباید خواند؟ مگر فعل و قول معصوم برای ما حجت نیست؟ حسین(ع) را به قتل صبر کشتند. اینقدر با نیزه به او جسارت کردند و بعد سرمبارکش را جدا کردند. ذبح را چه کسی در دهن ما گذاشته است. علیابن الحسین(ع) میتوانستند بگویند جد ما قتل چرا فرمودند ذبح. بعد هم اضافه میکنند که ببینید اینطور سربریدند. اگر منظور از روضه مکشوف این است چرا نباید خواند. امام معصوم خوانده است. حد ما کلام معصوم با رعایت زمان و مکان است. اما به نظر من براساس کلام لؤلؤ و مرجان، روضه مکشوف روضه نوامیس است و اگر بخوانیم باید خیلی با احتیاط بخوانیم. جز روز یازدهم یا روز اول ماه صفر به قدری این روضه سنگین است که من معتقدم از روضه گودی قتلگاه هم سنگینتر است.
حجتالاسلام مؤمنی خاطرنشان کرد: روضه نوامیس اهلبیت مکشوف است. این را نخوانید و با اشاره بخوانید. از کنارش رد شوید. دل حضرات معصومین خون میشود. این هم که میگویم نخوانیم با رعایت موقعیت زمانی است مثل روز اول ماه صفر و روز عاشورا به خاطر اینکه به دست فراموشی سپرده نشود از رو و مستند میخوانیم تا نسل بعدی فراموش نکنند چه جنایاتی رخ داده است. بنابراین روضه مکشوف این است. ما نیاز نداریم روضه را از خودمان جعل کنیم و بسازیم. به قدری روضه در بطن روضهها وجود دارد. بحثی برای طلبهها داشتم. استخراج و استنباط روضه از روضه. از روضهای که شما مکرر شنیدهاید روضه استخراج میشود.
وی تأکید کرد: نمیدانم این بحثها رسانهای بشود یا نشود، اما این روضهها باید گفته شود. هیچ چیزی مثل روضه سازندگی ندارد. بیان این مسائل برای آدم افسردگی نمیآورد. اصلاً حسین جنس غمش فرق میکند. هرچهقدر برای حسین گریه کردی و اشک ریختی خوب است. ما از دل روضه روضه استخراج میکنیم. واقعا ذاکرین روضهخوانهای ما انصافاً زیبا عمل میکنند. از دل روضه روضه استخراج میکنند. چرا به امام حسین(ع) میرسیم میگوییم مقطع الاعضا. به بدن علیاکبر میرسیم میگوییم عربا عربا. دنیایی از روضه در اینها است. چرا در روضه حضرت ولیعصر(عج) به این قسمت میرسند این جمله را میگویند که الشمر جالس علی صدرک. چرا اسم فاعل میآوردند. چرا نمیگوید جالس.
این مدرس حوزه گفت: یعنی از روضه مسلم روضه استخراج میکنی. سرسیدالشهدا(ع) را در مقابل رقیه گذاشتند. رقیه خیره نگاه کرد. اینجا دو تعبیر است. یک تعبیر این است که عمه این چه است. یعنی اصلا رقیه تشخیص نداد چیست. چه کردند با دختر امام حسین(ع). یک تعبیری هم هست که میگوید عمه این سربریده کیست. یعنی اجمالا تشخیص داده است که سربریده است. اما سربریده پدرخودش را نشناخت. خدا حاج آقا مالکی از پیشکسوتان و مادحین جبههها را حفظ کند، میگفت شاهد این بودم. چیزی را در مقابل دختری گذاشتند باز کرد و دید استخوانهای پدرش است. شروع کرد به بوسیدن و از او گرفتند. یک لحظه جمجمه پدر را برداشت و غرق بوسه کرد. بعد از 24 سال بدن آمده است. میگوید 22 سال منتظربودم. برداشته بغل کرده و میبوسد و میگوید به خدا این بوی پدرم را میدهد. چرا سر را در مقابل رقیه گذاشتند نشناخت؟ چه کردند با این سر در این ایام در مجلس عبیدالله بن زیاد که لعنت خدا بر او باد.
او گفت: در کوفه شاهدیم که اسرا را به کوفه بردند. در مجلس عبیدالله خیلی مصیب سنگینی اتفاق افتاده است. مصیبتی که زبان قادر به گفتنش نیست. اما به قدری این ملعون خباثت را کامل کرد که دل اهلبیت را به شدت به درد آورد. جسارتی که در مجلس او به اهلبیت شد و به سربریده سیدالشهدا شد زبان قادر به گفتن نیست اما در برخی کتب از جمله مقتل جامع گفته شده است که با سر سیدالشهدا(ع) چه کردند که جنایتی رقم خورد که زبان قادر به گفتن نیست. شما مجسم کنید اهلبیت را وارد کوفه کردند. مدتها در زندان قرار گرفتند.
حجتالاسلام مؤمنی خاطرنشان کرد: مردم کوفه دیدند صدایی میآید و این صدا چقدر شبیه صدای امیرالمومنین (ع) است اما از حنجره یک زن گویا شنیده میشود. وقتی که نزدیک آمدند دیدند یک زن مشغول ایراد خطبه است. شاید گفتند نکند این خانم که با اسم خارجی وارد این شهر شده است زینب دختر علی باشد. بعد خودشان گفتند نه اگر زینب دختر علی باشد باید حسین هم همراه او باشد. گشتند دیدند نه. دیدند صدای قرائت قرآن میآید. اما این قرائت قرآن را وقتی شنیدند تشویقی صورت نگرفت و جسارت کردند و باسنگ این سرمقدس را مورد هدف قرار دادند. قافله اسرا منزل به منزل گذشت تا به شهر شام رسید که سنگینترین مصیبتها در شهر شام صورت گرفته است.
این کارشناس مذهبی خاطرنشان کرد: امام سجاد(ع) میفرماید بلاهایی در شام بر سر ما آوردند. قبل از ورودی شهر شام مقداری از جواهرات که مانده بود به شمر دادند و گفتند ما را از دروازهای وارد کن که کمتر ما را نظاره کنند. این خبیث هم شلوغترین دروازه را انتخاب کرد. دروازهای که من رفتهام و نهایتاً تا دارالعماره پیاده 20 دقیقه تا نیم ساعت فاصله دارد. حضرت میفرماید صبح علی الطلوع ما را از این دروازه وارد کردند و نزدیک ظهر رسیدیم. حضرت میفرماید ما را به محله مسیحیها و یهودیها بردند و با نیزه مرتب به این بچهها اشاره میکردند که بیایید اینها را بکشید. اینها در اسلام هیچ اعتباری ندارند. امام سجاد(ع) میفرماید روی سرما خاکستر ریختند. خاکستری که روی سرمن ریخت آتشش خاموش نشده بود. دستهایم بسته بود و این آتش عمامه و سرم را سوزاند و نتوانستم کاری کنم. امام سجاد(ع) میفرماید مکرر سرها از بالای نیزه روی زمین میافتاد.
او افزود: اصرار کردند که شما بیا و برای مجلس یکی از شهدای مدافع حرم صحبت کن. یک اتفاقی افتاده بود و نمیتوانستم بروم. زمان جلسه را عوض کردم و گفتم آقا چرا اینقدر اصرار دارید من بیایم. گفتند طبق وصیت شهید است. گفتند این شهید در وصیتنامهاش نوشته روضه اسارت را میخواندند پای منبر فلانی بودم. هرچه به پدرم میگفتم برای دفاع از حرم زینب کبری اجازه بده بروم اجازه نمیداد. تا اینکه آن شب رفتیم و روضه اسارت خوانده شد. امام سجاد(ع) میفرماید گردن همه اسرا را با زنجیر به هم بسته بودند. اسرا که همه یک اندازه نیستند. کوتاه قد و بلند قد و بچه بودند. اگر یک نفر زمین بخورد او را بلند نمیکنند. به آنها تازیانه میزنند.
حجتالاسلام مؤمنی خاطرنشان کرد: متحیرم اگر همه را بستهاند اطفال کاروان را هم با زنجیر بستهاند. حضرت رقیه(س) را هم بستهاند. امام سجاد میفرماید یک سر این ریسمان به من بسته شده است و یک سرش به نوامیس حسین علیهالسلام. گفت آمدم خانه و دیدم بابا خیلی منقلب است. گفتم بابا اگر بودی از ناموس حسین(ع) دفاع میکردی. گفت بله. گفتم اجازه بده برای دفاع از حرم بروم. با بغل کردنم اجازه داد. دیدم زمان مناسب است گفتم دعا کن مثل حسین برگردم. برگشت اما سر در بدن نداشت.
وی بیان کرد: شب جمعه است. برای مجلسشان رفتم صحبت کردم. برادرش از ویژگیهای شهید گفت. بعد گفت برادرم را در سوریه سر بریدند. واقعاً حالم بد شد. یک غفلت کردم که سر را بریدند بردند و چه شد. خطا کردم این را روی منبر گفتم. صدای شیون و زجه در زنان بلند شد. ظاهراً برخی از بانوان اطلاع نداشتند. شاید مادر یا خواهر خبر نداشتند. این خواهر شنید در سوریه سر برادرش را از بدن جدا کردند بیطاقت شد. بمیریم برای خواهری که سربریده برادرش را به چشم دید.
همچنین در ادامه حاج یدالله بهتاش، ذاکر اهلبیت مهمان این برنامه بود. او گفت: حتماً زحمتی که شما کشیدهاید بدون اجر نخواهد بود. کسی آمد وارد مدینه شد و گفت خانه سخیترین افراد را به من نشان بدهید. جایی بروم که من را رد نکنند. در خانه ابیعبدالله را نشان دادند. آمد ایشان دو شعر خواند. گفت أنتَ جَوادٌ وأنتَ مُعتَمَدُ أبوکَ قَد کانَ قاتِلَ الفَسَقَه. آقا جان تو بخشندهای. من گرفتارم. این مردم هم در دل شب گرفتارند. به امیدی نشستهاند و این برنامه را نگاه میکنند. آقا مبلغی دادند وزن اشعارش شعر گفت. ما وقتی به کسی کمک میکنیم میگوییم خوب کمکت کردیم. برو خدا را شکرکن. اما ابیعبدالله گفت بگیر من از تو معذرت میخواهم. یعنی اینها وقتی میدهند نه اینکه منت نمیگذارند عذرخواهی هم میکنند.
او افزود: یک وقتی ابی عبدالله دید این بنده خدا نشسته است و گریه میکند. امام فرمود من که عذرخواهی کردم. الان بیش از این امکانات نبود. گفت قربانت بروم من اینقدرها توقع نداشتم. من به کمتر اینها هم راضی بودم. گریه من برای چیز دیگری است. اینکه این دستهای باسخاوت چطوری میخواهد زیرخاک برود. یا اباعبدالله من در دل این شب به عنوان یک پیرغلام اهلبیت عرض میکنم که از قول همه این دستاندرکاران جمله همان سائل را تکرار میکنم. میگویم یا اباعبدالله أنتَ جَوادٌ وأنتَ مُعتَمَدُ. به امیدی به در خانه تو آمدهایم.
مداح اهلبیت خاطرنشان کرد: ما را از در خانهات ناامید برنگردان. خدا آقای کافی را رحمت کند پای منبرهایشان بودهام. الان که تصاویر این چهرهها را در برنامه دیدم به این فکر کردم که چطور میشود که یک عده دیگری هم با این افراد همزمان بودهاند اما نامشان باقی نمانده است. یک عده هستند چهار روز گل میکنند و ته صدایی هم دارند اما بعد از یاد میروند. اما برخی ماندنی میشوند. اینطور نیست که اینها خواندنشان یا علم و هنرشان از آنها بهتر بوده است، یک چیزهای دیگری هم میطلبد.
بهتاش گفت: میدانید من عادت دارم در منبرهایم حدیث بخوانم. یک جملهای از مولا علی(ع) دیدم. ایشان فرمود اگر میخواهید محبتتان در دل مردم بماند سه چیز را باید توجه داشته باشید. آن وقت محبوب میشوید. رفتید هم فراموشتان نمیکنند. اول اینکه دین داشته باشید. ادای دینداران را نداشته باشیم. دیگری تواضع داشته باشید. مردم آدمهای متواضع را دوست دارند. مردم از شما خیر ببینند. اینها اگر ماندنی شدند، آقای علامه بزرگوار، آقای فلسفی و آقای کافی، آقای آهی بزرگوار، دیندار بودند. زحمت کشیده بودند.
وی خاطرنشان کرد: آقای آهی درست است عمامه نداشت اما واقعاً درس خوانده بود و حجتالاسلام بود. او اینقدر مورد اعتماد مراجع بود از همه مجوز داشت. اگر هم به جایی میرسیدند و موقعیتی داشتند هیچوقت نمیگفت من از همه مراجع اجازه دارم. خیرداشتند. آقای آهی چقدر به جامعه مداحان خدمت کرد. ما باید از اینها بیاموزیم. اگر میخواهی بمانی باید دیندار باشی. خوبی کنی و به مردم ببخشی.