به گزارش نما، هفته نامه اصلاحطلب صدا- ارگان رسانهای حزب اتحاد ملت(تابلوی جدید حزب منحله مشارکت) در شماره جدید در مطلبی با عنوان «ناسیونالیسم وارونه» با تمجید از دیدار تحقیرآمیز اخیر رئیسجمهور صربستان با ترامپ نوشت:«آیا اقداماتی از جنس کنش رئیسجمهور صربستان را باید مایه شرمساری او دانست؟ فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده در مقابل همتای آمریکایی خود نشسته است؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی کند، باید اقدام رئیسجمهور این کشور را تمسخر کرد یا باید آن را عقلانیتی سیاسی خواند؟! رئیسجمهور صربستان در بلندمدت سیاستمداری خواهد بود سرافراز و متعهد به منافع ملی، حتی اگر در کوتاه مدت بیهنران مدعی او را به باد تمسخر بگیرند»! این نشریه مدعی اصلاحات در بخش دیگری از این مطلب نوشت:«از نگاه رسانههای منتقد عکسی که ترامپ از مذاکره و مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ.» در روزهای گذشته تصاویر دیدار رئیسجمهور صربستان با رئیسجمهور آمریکا در کاخ سفید بازتاب وسیعی در فضای مجازی داشت. دونالد ترامپ در اقدامی تأمل برانگیز برخلاف قوانین و آداب رسمی دیپلماتیک در حالی که خودش پشت میز بزرگ کارش نشسته بود، در اقدامی تحقیرآمیز و البته توهین آمیز الکساندر ووچیچ رئیسجمهور صربستان را روی یک صندلی معمولی در مقابل خود نشاند.
مذاکره حقارتآمیز
در بخشی از جلسه که ترامپ، به مفاد توافق امضاشده میان خود و رئیسجمهور صربستان پیرامون انتقال سفارت صربستان به قدساشغالیاشاره میکند، طرف صرب با تعجب به اطراف مینگرد و بر خلاف رسم معمول در امضای توافقات بینالمللی، صفحات توافق را ورق میزند و صفحات پیشین را مطالعه میکند. این رفتار عجیب، با موجی از واکنشها در فضای مجازی مواجه شده و حتی عدهای گفتهاند گویا ووچیچ نمیدانسته چه توافقی را امضا میکند. رئیسجمهور صربستان پس از مذاکره با رئیسجمهور آمریکا با ذوق زدگی احمقانهای گفت:«ماژیکی که ترامپ با آن امضا میکند را هدیه گرفتم! (بدست آوردم)»! گویا از نگاه مدعیان اصلاحات، این ذوق زدگی احمقانه، مصداق عقلانیت سیاسی است!
رئیسجمهور صربستان اصلا نمیدانسته که چه توافقی را امضا میکند و از مفاد آن بیخبر بود. جالب اینجاست که مدعیان اصلاحات این حماقت و بیعقلی را نشانه عقلانیت سیاسی نامیده و منتقدان این رفتار را جماعتی بیهنر مینامد!
رفتار تحقیرآمیز باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا با داوود اوغلو (وزیرخارجه وقت ترکیه) و با حیدر العبادی (نخستوزیر وقت عراق)، و رفتار حقارتآمیز ترامپ با محمود عباس (رئیستشکیلات خودگردان فلسطین) و بن سلمان (ولیعهد عربستان) نیز نمونههایی از این رفتار در سالهای اخیر است.
پیچیدن نسخه ذلت
طبیعتا هر انسان عاقلی از این حجم حقارت و ذلت، عبرت میگیرد؛ اما مدعیان اصلاحات نه تنها به این نتیجه نرسیدهاند، بلکه توصیه میکنند که ما هم باید این حقارت و ذلت را تجربه کنیم و به عنوان یک الگو به آن بنگریم. همین 5 سال پیش دولت ایران با آمریکا توافق کرد اما دولت اوباما در اولین روز اجرای توافق، با نقض فاحش تعهدات خود، تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرد. دولت ترامپ نیز همین رویه را ادامه داد.
آقای روحانی چندی پیش با اذعان به خسارتبار بودن برجام، مذاکره مجدد با آمریکا را «دیوانگی» نامید. ظریف نیز پیش از این صراحتا گفت «توافق با آمریکا به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد»، عراقچی اذعان کرد که «نتیجه پایبندی به برجام، تحریمهای بیشتر بود»؛ وی در ادامه تصریح کرد «درسی که از برجام گرفتیم این بود که مقاومت بهتر از رویکرد فعلی دولت در سیاست خارجی جواب میدهد» و...
مدعیان اصلاحات در سالهای اخیر با ایجاد دوگانههای دروغین از جمله «جنگ-مذاکره» و «معیشت-مذاکره» اینگونه القاء کردند که در مواجهه با آمریکا فقط یک گزینه پیش روی ایران است و آن چیزی نیست جز پذیرش بیچون و چرای شروط آمریکا برای مذاکره.
افتخارات تجربه آمریکایی
دولت آمریکا (هم دموکراتها و هم جمهوریخواهان) دولتی غارتگر، مستکبر، مداخلهگر، زیادهخواه، زورگو، جنایتکار و عهدشکن است. مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا- اردیبهشت 98- گفته بود: «زمانی که رئیس سازمان سیا بودم در سازمان دروغ میگفتیم، تقلب میکردیم، دزدی هم میکردیم. در سازمان سیا برای دروغ، تقلب و دزدی کلاسهای آموزشی برگزار میشود. این کارها یادآور افتخارات تجربه آمریکایی است». قطعا وقتی در طرف مقابل دولتی با این مشخصات وجود دارد، عقل حکم میکند که تمامی جوانب کار سنجیده شود.
با اینحال ارگان رسانهای حزب اتحاد ملت مدعی است که اگر منافع ملی اقتضا کند، باید در مقابل آمریکا همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ باشیم!
به نظر شما اگر در مقابل دولتی با این مشخصات همانند برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ باشیم، منافع ملی ایران تأمین خواهد شد؟! این چه منافع ملی است که با تحقیرشدن تأمین میشود؟!
دولت مستکبر آمریکا حتی با کشورهایی که به ظاهر آنان را دوستان و همپیمانان خود نیز مینامد، دقیقا بر پایه غارتگری و عهدشکنی مواجه میشود. بر همین اساس حکام مرتجع در منطقه غرب آسیا به گاوهای شیرده ترامپ مشهور شدهاند.
تئوریزه کردن تحقیر و سازش
طیف مدعی اصلاحات که پیش از این خسارت محض برجام و دلار 25 هزارتومانی و پراید 100 میلیونی و افزایش 6 برابری قیمت مسکن را به مردم تحمیل کرد، حالا در پی آن است تا تحقیر و سازش را تئوریزه کند.
وقتی رسانه طیف مدعی اصلاحات، مذاکره خفتبار رئیسجمهور صربستان را عقلانیت سیاسی جا میزند، با ارسال پالس ضعف و استیصال به طرف مقابل، مقامات آمریکایی را به تشدید فشارها و افزایش تحریمها تشویق و ترغیب میکند. مجله زنجیرهای امید جوان- در شماره ۵ مرداد- تصویر جو بایدن را در جلد مجله منتشر کرد و نوشت: «رویای ایرانیِ آبان ۹۹؛ شکست ترامپ، تبریک تلفنی روحانی به بایدن، کاهش قیمت دلار، احیای برجام»! روزنامه سازندگی - متعلق به حزباشرافی کارگزاران سازندگی – نیز در شماره ۵ مرداد در گزارشی با عنوان «بازگشت به برجام، عبور از براندازی؛ حزب دموکرات آمریکا وعده داد در صورت پیروزی جوبایدن رخ دهد» نوشت: «در سند ۸۰ صفحهای مانیفست انتخاباتی دموکراتها که توسط هیئتی ۱۵ نفره از یاران بایدن و سندرز تهیه شده است، لیبرالهای آمریکایی تعهد کردهاند به برجام بازگردند و از براندازی جمهوری اسلامی ایران دست بردارند».
ساختار حاکمیتی آمریکا- جمهوری خواهان و دموکرات ها- نقشه مشترکی را علیه ایران دنبال میکنند. هدف اصلی، خالی کردن دست ایران از مولفههای قدرتساز است. برای همین «جان کری» وزیر خارجه دولت اوباما- دیماه ۹۵- در یادداشتی که به مناسبت نزدیک شدن به روزهای پایانی حضور در کابینه آمریکا نوشته بود، تاکید کرد: «مذاکرات با تهران برای عقب نشاندن ایران از توان هستهای، به نتیجه رسید و حالا دولت بعدی آمریکا باید ضمن ادامه اعمال فشار بر ایرانیها، برای عقب نشاندن برنامه موشکی ایران تلاش کند».
اروپا نیز در این پروسه، همصدا و همراه با دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکایی است. به همین خاطر بود که «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه - مهر ۹۷- در مصاحبه با فرانس ۲۴ گفت: «احاطه کردن ایران با یک سیاست الزامآور، همان چیزی است که من همواره بر آن تأکید دارم. برای من راهبرد با ایران بر چهار مبنا است؛ حفظ توافق هستهای، توان مدیریت فعالیت هستهای ایران پس از سال ۲۰۲۵ (دائمی کردن محدودیتهای برجامی)، کنترل فعالیت موشکهای بالستیکی ایران و توان مقابله با نفوذ ایران در منطقه. من هیچگاه دربرابر ایران سادهلوح و زودباور نبودم اختلافنظر ما با آمریکا بر سر شیوه رفتاری ماست».
رهبر معظم انقلاب - ۳ خرداد ۹۵- در دانشگاه افسری امام حسین(ع) فرمودند: «آنچه استکبار را از جمهوری اسلامی به شدّت غضبناک میکند، مسلمان بودن مردم ایران نیست؛ آن، عبارت است از اینکه مردم بهخاطر این مسلمان بودن، حاضر نیستند زیر بار استکبار بروند؛ حاضر نیستند تبعیّت کنند؛ این است که دشمن را غضبناک میکند. سعی میکنند این را زیر پوششهایی بپوشانند امّا واقعیّت قضیّه این است. مسئله هستهای بهانه بود، حتّی مسئله موشکها - این قضیّه موشکها که راه انداختهاند، «موشک، موشک» که البتّه هیچ فایدهای هم ندارد و هیچ غلطی هم نمیتوانند بکنند- بهانه است؛ مسئله حقوق بشر، مسائل گوناگون دیگر، همه بهانه است. مسئله، عدم تبعیّت است».
متاسفانه علیرغم همصدایی آشکار دموکراتها و جمهوریخواهان در دشمنی با مردم ایران، طیف غربگرا به ستاد انتخاباتی نامزدهای انتخاباتی آمریکا بدل شده است. مدعیان اصلاحات، تن به تدبیر نمیدهند تا نسخه تحقیر بپیچند.
بی تدبیریهای اقتصادی
متاسفانه بیتدبیریهای دولت در حوزه اقتصاد آنقدر زیاد و متنوع است که لیست کردن آن به یک مجال طولانی نیاز دارد، اما اگر بخواهیم از جدیدترین بیتدبیریها شروع کنیم، باید به بیانضباطیهای دولت در حوزههای مالی و پولیاشاره کنیم. در واقع، ریشه بسیاری از مشکلات اقتصاد کشور در بودجههای سالانه است که به نوعی برنامه یکساله اقتصاد کشور محسوب میشود. بودجه 99 نیز یکی از نمونههای بیانضباطی مالی و بیتدبیری دولت به شمار میآید که حتی در صورت تحقق کامل آن، حدود 150 هزار میلیارد تومان کسری دارد!
تبعات این کسری عظیم بودجه، روی آوردن دولت به انتشار اوراق (که تاکنون حدود
67 هزار میلیارد تومان فروخته) و از طرف دیگر، تصمیم جدید دولت مبنی بر تسعیر داراییهای خارجی بانک مرکزی میباشد. (البته هنوز به طور رسمی مشخص نشده که این اقدام برای رفع بدهیهاست یا کسری بودجه) در هر حال، این اقدام میتواند بهطور مستقیم یا غیرمستقیم روی نقدینگی اثر بگذارد و در نهایت تورم ایجاد کند. ضمن اینکه هنوز نمیدانیم برای جبران کسری بودجه استقراضی از بانک مرکزی صورت گرفته یا نه. البته آمارهای رشد پایه پولی این احتمال را افزایش میدهد، چراکه پایه پولی کشور در بهار امسال رشد افسارگسیختهای داشته و حدود 40 درصد افزایش یافته است! رقمی که در نوع خود بسیار چشمگیر میباشد. در کنار این اقدام، برداشتهای دولت از صندوق توسعه ملی به منظور رفع کسری بودجه هم تبعات منفی عدیدهای دارد، در واقع حتی اگر از ماهیت این صندوق که ذخیرهای بین نسلی و برای زیرساختهای کشور میباشد، صرف نظر کنیم، تبدیل منابع ارزی صندوق به ریال، منجر به افزایش سمت راست ترازنامه بانک مرکزی شده و در نتیجه سمت چپ ترازنامه که حاوی حجم پول میباشد، نیز بیشتر میشود؛ در نهایت با افزایش سمت چپ ترازنامه، نقدینگی افزایش مییابد و در پی آن تورم شکل میگیرد.
در نهایت، تبعات کسری بودجه دولت معمولا خود را در افزایش نقدینگی (خصوصا حجم پول) و تورم نشان میدهد. از همین رو میبینیم که حجم پول در پایان بهار امسال نسبت به پایان بهار سال قبل، بیش از 60 درصد! رشد کرده و به 502 هزار میلیارد تومان رسیده است. لازم به ذکر است، رشد حجم پول در پایان بهار امسال نسبت به زمان مشابه سال قبل، بیشترین رشد طی 42 سال اخیر (بعد از انقلاب) را داشته است (بیانضباطی پولی)، یعنی انبساط عجیب و غریبی در حوزه پولی رخ داده که میتواند تبعات تورمی بالایی داشته باشد و نمونه بارز بیتدبیری اقتصادی است.
شرطی کردن اقتصاد کشور
اما بزرگترین بیتدبیری دولت، شرطی کردن اقتصاد کشور به توافق نامه خارجی و موارد مشابه (مانند توافق با اروپا، اینستکس و...) بود. در واقع دولت با این کار (گره زدن اقتصاد کشور به توافق خارجی) منجر به سلسه پیامدهای منفی اقتصادی شد، چراکه با عدم تحقق وعدههای خارجی و عدم تحقق انتظارات اقتصادی از توافق برجام، بازارهای کلیدی کشور دستخوش تحولات منفی شد. یکی از این بازارها بازار ارز بود که هم بهطور ذهنی (انتظارات تورمی) و هم بهطور عینی (کاهش صادرات نفتی) آسیب دید.
با گران شدن قیمت دلار در کشور، علاوه بر گران شدن کالاهای وارداتی (که به قیمت دلار وابسته بود) انتظارات تورمی در بازارهای دیگر نیز به وجود آمد، و همزمان با افزایش حجم پول در کشور، شاهد موجهای تورمی سنگین بودیم. از همین رو میبینیم گره زدن اقتصاد کشور به برجام در نهایت به افزایش انتظارات تورمی و نقدینگی منجر شد. در جدیدترین نمونه این اثرگذاریها، یکی از مسئولان بخش شویندهها گرانی بخش را به نوعی به گرانی خودرو پیوند زده! و گفته: در افزایش قیمت خودرو رقم زیادی جابهجا میشود، حال که نوبت به تولیدکنندگان کوچک شوینده میرسد، دم از گرانی میزنند.(!!)
از طرف دیگر در بازار خودرو نیز شاهد این واقعیت بودیم که پس از برجام قراردادها با شرکتهای بدعهدی بسته شده بود که یکبار ایران را ترک کرده بودند و حتی در قراردادهایشان انتقال تکنولوژی و پیشرفت فنی برای ایران به همراه نداشتند؛ در چنین شرایطی کاملا واضح بود که با خروج آمریکا از برجام، این شرکتها مجددا عهدشکنی کنند و از ایران خارج شوند تا همان ثمره نیم بند خود در ایران را هم لگدمال کرده باشند. نمونه دیگر از پیوند زدن اقتصاد به توافق خارجی، قراردادهای نفتی بود که آن هم با خروج توتال از ایران، عاقبت به شر شد.
اگر این فرصتها (از خودروسازی تا پالایشگاهسازی و...) در اختیار داخلیها قرار میگرفت، امروز با خروج آنها از ایران، دچار افت فعالیت و بسیاری مشکلات تولیدی دیگر (که در قیمت تمام شده برخی محصولات هم اثرگذار است) نمیشدیم، اما متاسفانه این تفکر که همه چیز (حتی آب خوردن) را منوط به توافق با آمریکا میدانست، امروز به بزرگترین بیتدبیریای تبدیل شده که بیشترین آسیب را به اقتصاد ایران زده است.
منبع: کیهان