به گزارش نما، «بیژن مقدم» در پایگاه خبری الف نوشت:
باید اعتراف کنیم که ما هم در قبال نتایج بررسی صلاحیت ها دچار شوک شدیم هر چند چنین امری با درجه پایینتری از حساسیت در گذشته هم رخ داده بود .
آنچه باعث شد تا اردوگاه اصولگرایان هم نتوانند خیلی صریح و بدون لکنت از اقدام شورای نگهبان دفاع کنند بیشتر به شرایط کشور و انتخابات و ضرورت مشارکت بیشتر مردم برمیگشت.
برخی گفتهاند و نوشتهاند که شورای نگهبان مسئول مشارکت مردم نیست که بخواهد با این نگرش به تایید یا رد نامزدهای مشارکت آفرین اقدام نماید .
در صورتی که چنین فرضی را بپذیریم باید قبول کنیم که اساساً این شورا مخاطب رهبر معظم انقلاب که فرمودند میزان مشارکت مردم، ایران را قوی خواهد ساخت نبوده و این صرفاً وظیفه دیگران است که دنبال تحقق اصرار همیشگی رهبر انقلاب مبنی بر «مشارکت حداکثری و پرشور» مردم باشند .به عبارت دیگر شورای نگهبان هیچ سهم و نقشی برای خود در مشارکت مردم قائل نیست!
به نظر نگارنده این تفسیری ناصواب است. از سوی دیگر برخی افراد فرصت طلبانه پس از اعلام اسامی نامزدهای تایید صلاحیت شده، برآنند تا مسئولیت کاهش مشارکت مردم را کلاً به دوش شورای نگهبان منتقل کنند و بگویند اگر مردم نیامدند برای این بود که نامزد ما تایید صلاحیت نشد!
برای اینکه بدانیم چنین سخنی تاچه حد سست و باطل است لازم است به چند نکته اشاره کنیم
۱- بدون اینکه بخواهم از نقش شورای نگهبان در مشارکت و شور انتخاباتی بکاهم میگویم ، مسئول اصلی کاهش مشارکت مردم در انتخابات دولتی است که دارد انتخابات را برگزار میکند.
اگر این دولت توانسته باشد با مردم صادق باشد ،همدرد آنها بوده باشد، به وعده هایش عمل کرده باشد ،معیشت و کسب و کار مردم را رونق داده باشد، با فساد و تبعیض و رانت مبارزه کرده باشد و ... یعنی توانسته «امید اجتماعی» را افزایش داده و مردم را نسبت به آینده ای بهتر خوشبین کند. در این صورت است که مردم با انگیزهای بیشتر و پر نشاط تر از قبل پای صندوق های رای می آیند چرا که تاثیر رای خود را به عینه می بیند .
در این صورت آنها به وعده های نامزدهای جدید به عنوان «تلههای فریب» نگاه نمی کنند. فکر نمیکنند که رئیسجمهور بعدیشان به جای حضور در میان مردم از پشت شیشه های دودی اتومبیل ریاست جمهوری با نگاه کردن به چهره مردم نظرسنجی می کند!
اگر مردم امیدشان به دولت تدبیر و امید از دست نرفته بود امروز انتخابات بهتری داشتیم و واجدین رای با انگیزهای بیشتر در پای صندوق های رای حاضر میشدند تا به فرد دلخواهشان رای بدهند و نه تنها خود بلکه دیگران را هم به حضور در پای صندوق های رای فرا می خواندند. حال که چنین نیست دولت محترم آقای روحانی باید پاسخ دهد نه این که طلبکار باشد.
۲- اصلاح طلبان به دلیل همین شرایط برجای مانده از ناکارآمدی دولتشان از ماه ها قبل در جلسات خصوصی و عمومی ضمن اعتراف به پیروزی اصولگرایان اساساً انگیزه زیادی برای شرکت در این انتخابات نداشتند.چون ارتباطشان با بدنه اصلی خود و مردم به دلیل سرخوردگی عملاً قطع یا غیر موثر شده بود و معتقد بودند مردم از آنها روی گرداندهاند. به همین دلیل ناامیدانه و سلانه سلانه به میدان آمدند .
از سوی دیگر این جریان هیچ نامزد شاخص و با احتمال برد بالا نداشت و ممکن بود نهایتاً به جهانگیری یا پزشکیان برسند. در این صورت، جهانگیری که همان روحانی است را باید با رایی ضعیف میدیدیم و پزشکان هم ضمن برخورداری از ویژگی های فردی خوب ، شخصیت غیر تشکیلاتی و نه چندان جذاب سیاسی برای رای دهندگان داشت .
بنابر مجموعه این عوامل، برای جریان اصلاحات فرش قرمزی پهن نشده بود.
نکته مهم دیگر آنکه اصلاح طلبان از نظرسنجی های معتبر در کشور نیز آگاهی داشتند که بر اساس آن همواره یکی از نامزدهای اصلی اصولگرایان در صدر جدول بود و بهترین کاندیداهای آنها در قعر جدول.
این نکته را از این بابت یادآوری کردم که دولت و اصلاح طلبان بدانند نمیتوانند کاهش احتمالی مشارکت در این دوره را صرفاً به شورای نگهبان و یا آرایش نامزدها نسبت دهند و باید سهم خود و دولت خود را نیز محاسبه و پرداخت نمایند .
با این حال معتقدم نباید از آزمودن فردی مانند مهرعلیزاده صرف نظر کنند البته اگر بتوانند اعتماد طرفداران خود را جلب کنند.