اتمام حجت امام حسین(ع) با لشكریان حرّ

عکس خبري -اتمام حجت امام حسين(ع) با لشکريان حرّ

امام حسین (ع) بارها در طی مسیر كاروان با تعابیر مختلف از شهادت خود خبر می‌دادند.


به گزارش نما، امام حسین علیه‌السلام به همراه کاروان در تاریخ جمعه ۲۵ ذی‌الحجه به عقبه البطن یا بطن‌العقبه رسید. این منزلگاه برای کسانی که از کوفه به سوی مکه می‌رفتند، پس از منزل «واقصه» و قبل از منزل «قاع» واقع بود و چون گردنه باریکی بود، به آن عقبه یا بطن عقبه می‌گفتند؛ بنابراین معلوم می‌شود که امام در منزل «قاع» توقف نکرده و یکسره از منزل زباله به منزل بطن‌العقبه رفته است. این مسئله حاکی از سرعت سِیر کاروان امام است، چنان که خود آن حضرت نیز در برخی از نامه‌هایش خطاب به مردم کوفه به این سرعتِ سِیر اشاره فرموده است.

امام حسین در این منزل با «عمرو بن لوذان» دیدار و گفت‌وگو کرد. عمرو وقتی خبردار شد که امام حسین قصد کوفه را دارد. ضمن خبر دادن از کمین سربازان ابن‌زیاد میان قادسیه و عذیب، امام را سوگند داد که از سفر به کوفه صرف‌نظر کند. وی به امام حسین گفت «تو را به خدا سوگند می‌دهم که برگردی، زیرا جز سرنیزه و دم شمشیر چیزی تو را پیشواز نخواهد کرد. آنهایی که به تو نامه نوشته و تو را دعوت کرده‌اند، اگر تو را از جنگ بی‌نیاز و راه‌ها را هموار و باز می‌کردند، ممکن بود به تصمیم خود ادامه بدهی، اما با این وضع، من صلاح نمی‌دانم که تو چنین کنی.» ابن‌قولویه در کتاب کامل‌الزیارات نام این منزل را «عقبة البطن» ثبت کرده، می‌نویسد: هنگامی که حسین بن علی علیهما السلام بالای عقبه بطن رفتند به اصحاب و یارانشان فرمود «خود را کشته‌شده می‌بینم. مَا أَرَانِی إِلَّا مَقْتُولً.» اصحاب عرضه داشتند: یا ابا عبد الله منظورتان چیست: حضرت فرمود خوابی است که دیده‌‏ام. عرض کردند چه خوابی؟ فرمود «سگ‏‌هایی را دیدم که من را می‌درند و موذی‌‏ترین ایشان نسبت به من سگی پیس بود؛‌ رَأَیْتُ کِلَاباً تَنْهَشُنِی أَشَدُّهَا عَلَیَّ کَلْبٌ أَبْقَعُ.»(کامل الزیارات، النص، ص۷۵)

این فراز این سخنان امام حسین نشان می‌دهد که آن حضرت نسبت به شهادت خویش علم داشتند و این مسئله را بارها با عبارات مختلف در طی مسیر کاروان اعلام می‌کردند. بر این اساس،‌ حرکت امام بر اساس مشیت خدا و در راستای برنامه‌ای الهی بود نه صرفاً یک حرکت تاریخی.

کاروان حسینی روز یکشنبه ۲۷ ذی‌الحجه به ذوحَسم رسید و با لشکریان حرّ روبرو شد. این منطقه به دلیل شرایط کوهستانی، منطقه مناسبی برای اطراق بود، از این جهت هر دو سپاه در آنجا فرود آمدند. زمانی که وقت نماز ظهر رسید، امام به «حجّاج بن مسروق» فرمود: «أَذِّنْ رَحِمَکَ اللهُ ... حَتّی نُصَلِّی؛ اذان بگو: خداوند تو را رحمت کند،... تا نماز بگزاریم». حجاج برخاست و اذان گفت، آنگاه امام علیه‌السلام به حرّ بن یزید خطاب کرد: «یَابْنَ یَزیدَ، أَتُریدُ أَنْ تُصَلِّیَ بِأَصْحابِکَ وَ أُصَلِّی بِأَصْحابِی؟؛ آیا تو قصد داری با یاران خویش نماز بگزاری و من نیز با یاران خود نماز بگزارم؟» حرّ پاسخ داد: شما با یارانت نماز بگزار، ما نیز به تو اقتدا می‌کنیم.

پس از نماز، امام برخاست و حمد و ثنای الهی را به‌جای آورد و فرمود:
«أَیُهَا النّاسُ، أَنَا ابْنُ بِنْتِ رَسُولِ اللّهِ وَ نَحْنُ أَوْلی بِوِلایَةِ هذِهِ الاُمُورِ عَلَیْکُمْ مِنْ هؤُلاءِ الْمُدَّعینَ ما لَیْسَ لَهُمْ وَ السّائِرینَ فیکُمْ بِالظُّلْمِ وَ الْعُدْوانِ، فَإِنْ تَثِقُوا بِاللّهِ وَ تَعْرِفُوا الْحَقَّ لاَهْلِهِ فَیَکُونُ ذلِکَ لِلّهِ رِضیً، وَ إِنْ کَرِهْتُمُونا وَ جَهِلْتُمْ حَقَّنا وَ کانَ رَأْیُکُمْ عَلی خِلافِ ما جاءَتْ بِهِ کُتُبُکُمْ وَ قَدِمَتْ بِهِ رُسُلُکُمْ اِنْصَرَفْتُ عَنْکُمْ؛ ای مردم، من فرزند دختر رسول خدایم، ما به ولایت این امور بر شما (امامت بر مسلمین) از این مدّعیان دروغین که در میانتان به ظلم و ستم و تجاوز رفتار می‌کنند، سزاوارتریم. اگر به خدا اعتماد کنید و صاحبان حق را بشناسید، مایه خشنودی خداوند است و اگر ما را ناخوش داشته و حقّ ما را نشناسید و عقیده شما برخلاف آن باشد که در نامه‌هایتان نوشته‌اید و فرستادگانتان گفتند، از نزد شما بازمی‌گردم.» (تسلیةالمجالس، ج۲، ص۲۴۴ ـــ ۲۴۵)
منبع: تسنیم

۱۴۰۰/۵/۱۶

اخبار مرتبط