به گزارش نما، روزنامه شرق گفتوگویی با عباس سلیمینمین، روزنامهنگار و فعال سیاسی درباره تسخیر سفارتخانه آمریکا در سیزده آبان ۵۸ انجام داده است که بخشهای مهم آن در ادامه میآید.
وظیفه هر انسانی است که به استقلال خود پایبند باشد
- بشر امروز به قواعدی رسیده تا بتواند براساس این قواعد منزلت خود را حفظ کند؛ بنابراین مبنای قواعدی که خود تنظیم کردیم آن است که شأن، منزلت و استقلالمان را حفظ کنیم. در تنظیم روابط هیچکس حق ندارد به صورت دیگری چنگ بیندازد اما اگر کسی قواعد را شکست همه باور دارند که برای رهایی باید چنگ بیندازید.
- درباره سفارتخانهها همین مسئله هست. سفارتخانهها برای تنظیم روابط و منطقیشدن آن تأسیس میشوند و بلافاصله ارتباط ایجاد شود تا سوءتفاهمها رفع شود اما یک سفارتخانه اگر کانون نقض حاکمیت شد آیا اینجا هم باید به قواعد پایبند بود؟ خیر. آنجا که کانون نقض حاکمیت است وظیفه هر انسانی است که به استقلال خود پایبند باشد. آن کانون را خنثی کند.
- مثلا سال گذشته بین درگیری آمریکا و چین؛ پلیس آمریکا کنسولگری چین را شکست و پلیس آمریکا آن را اشغال کرد و گفتند در آنجا فتنهای در حال شکلگرفتن است که خلاف واقع نیز بود و آمریکاییها نگفتند کنسولگری خاک چین است و به خود اجازه حمله دادند.
سفارت آمریکا کانون نقض استقلال ایران در دو مقطع تاریخ
- ما در طول تاریخ معاصرمان سفارت آمریکا را در دو مقطع کانون نقض استقلال خود یافتیم. اول در سال ۳۲ که آمریکاییها دیپلماتهای خود را چندین برابر کردند و حتی عامل اجرائی کودتا را مدتی در سفارت پنهان کردند تا بتوانند کودتا را به سهولت سازمان دهند. چنین تجربهای را در سفارت آمریکا داشتیم.
- در سال ۵۷ بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب تحرکات با محوریت سفارت آمریکا به صورت گسترده آغاز شد. شما خاطرات عباس امیرانتظام را ملاحظه کنید، از جمله اسنادی که در سفارت پیدا میشود و موجب افتخار نیز میداند اسنادی است که بین سرکنسول آمریکا و دکتر یزدی، دو جلسه یک منازعه جدی شکل گرفته است. آقای یزدی میگوید ما شواهدی داریم که شما آمریکاییها در حال تهدید تمامیت ارضی ایران هستید و با کمکهای تسلیحاتی به مخالفین در عراق و مناطق دیگر این کار صورت میگیرد.
- این اتفاق نه در سال۵۸ بلکه در روزهای اول انقلاب دولت موقت با آمریکاییها دعوا میکند که شما علیه ملت ایران اقدام میکنید و گروههای تجزیهطلب را کمک میکنید. یک کشوری که میخواهد کودتا کند اولین قدمش بههمریختگی نظم یک کشور دیگر است. اسناد زیادی وجود دارد که سفارت آمریکا تبدیل به کانون هدایت گروههای مختلفی میشود که تجزیهطلبی و بحرانآفرینی را دنبال میکردند.
- اینجا باید گفت سفارت خاک آمریکاست؟ خیر این حرف غلط است! آمریکا در اینجا در حال زیرپاگذاشتن اصول است و کارکرد آن قواعد را زیر پا میگذارد و آیا نباید در اینجا اقدامی صورت بگیرد؟ آمریکایی که ربع قرن بعد کودتا بر این حاکم شد و به ملت ظلم کرد.
نه دانشجویان ماجراجو بودند و نه سفارت آمریکا سفارت بود
- وقتی دانشجویان در مطالعات میدانی به این مطلب رسیدند که سفارت آمریکا کانون فتنهگری است و یک بار دیگر در حال هدایت کودتاست به آنجا متعرض شدند و اسنادی که به دست آوردند گواه بر این امر است و این نیست که استنباط دانشجویان با اسناد تأیید نشود بلکه برداشت آنها با اسناد هم تأیید میشود.
- اگر سفارتخانه کار عادی انجام میداد و یکعده از سر آشوبگری و ماجراجویی به سفارتخانه متعرض میشدند کار منفوری بود اما اینجا نه دانشجویان ماجراجو بودند و نه سفارت آمریکا سفارت بود. دانشجوها احساس میکردند که تجزیهطلبی در آذربایجان، سیستان و کردستان زیر سر آمریکاست و بعد هم اسناد این ادعا و برداشت را تأیید کرد که عمق فاجعه بسیار بیشتر از چیزی است که فکر میکردند.
از نهضت آزادی تا گروههای دیگر تسخیر سفارت آمریکا را تأیید کردند
- برداشت دانشجویان توسط ملت نیز تأیید شد؛ برخلاف کسانی که در حال تطهیر آمریکا هستند باید توجه داشت که هیچ گروهی کار دانشجویان را رد نکرد.
- از نهضت آزادی تا گروههای دیگر این کار را تأیید کردند؛ از ملتی که پای دیوارهای سفارت میخوابیدند تا دیگر احزاب؛ چون همه احساس کردند کار دانشجویان درست است، هرچند برخی در حزب جمهوری اسلامی با این کار مخالف بودند و آقای هاشمی در خاطرات خود مینویسد در عمل انجامشده قرار گرفتم اما آقای هاشمی هم به دلیل استقبال مردم سکوت کرد.
- هیچ گروه سیاسی نبود که مخالفت علنی کند چون مطالعات میدانی برای همه مردم ایران روشن بود که ترکیه که زیر نظر آمریکا بود نمیتوانست بدون اجازه آمریکا به دو هزار نفر اجازه دهد در مرز ایران متمرکز شوند بنابراین ما هم حمایت ملت ایران را داشتیم یعنی برداشت دانشجویان با برداشت جامعه در تعارض نبود و دانشجویان به همان جمعبندی رسیده بودند که ملت رسیده بود.
انگلیسیها شش روز سفارت ما را اشغال و از هیچ جنایتی دریغ نکردند
- ما در تسخیر کنسولگری ایران قبل از انقلاب در لندن بودیم که نه جایی را خراب کردیم و نه کسی را کتک زدیم هرچند پلیس انگلیس حمله کرد و به شدت من را مجروح کرد.
- وقتی دانشجویان در تهران وارد سفارت شدند فهمیدند خیلی از دیپلماتها افسرهای سیآیای هستند که ماجراهای کردستان را دامن میزدند و خیلی از دانشجویان ما که به کردستان رفته بودند توسط گروههای آمریکایی آسیب دیدند. آیا دانشجویان این افسران را در سفارت تنبیه کردند؟ خیر! بسیار رفتار خوبی داشتند و به هیچ وجه کسی معترض عناصر اطلاعاتی آمریکا در سفارت نشد و فقط آنها را نگه داشتند تا اسناد گویا شود وگرنه خون از دماغ یک نفر هم ریخته نشد.
- من مقایسه میکنم کاری که دانشجویان ما کردند در مقایسه با حمله به سفارت ما در لندن که چند نفر شهید و مجروح شدند و سفارت را به آتش کشیدند. نوع رفتار ما با نوع رفتار کسانی که خود را متمدنتر از ما میدانند متفاوت است. انگلیسیها شش روز سفارت ما را اشغال کردند و در این شش روز از هر جنایتی دریغ نکردند اما ما در سفارت آمریکا در تهران ببینید چه کارنامهای را ارائه دادیم چون هدف دانشجویان ما صیانت از استقلال است اما آنها هدفشان سلطهگری بود. ما دفاع مظلوم در برابر ظالم میکردیم.