سِرّ سردار

محمد جواد اخوان

«سردار شهید عزیز را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم.» این جمله از زبان شخصیتی است که سلیمانی را بیش از همه می‌شناخت و خود مرشد و مربی او بود. جایگاه و منش سردار به‌گونه‌ای بود که از خود هرگز نگفت و کمتر در رسانه‌ها دیده می‌شد. همچنان‌که مولوی می‌گوید: «خوش‌تر آن باشد که سر دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران». باید سردار دل‌ها را از زبان دیگرانی که او را درک کردند، شناخت. هرچند به‌واسطه حساسیت مسئولیتش افراد به‌خصوصی با او در ارتباط بودند، اما مرشد و مقتدای او یعنی رهبر معظم انقلاب به‌عنوان شخصیتی فرهیخته -که این شهید عزیز تحت فرمان و در تعامل مستقیم با ایشان بود- بهترین ترسیم‌کننده مؤلفه‌های مکتب و راه شهید سلیمانی است؛ از این‌رو بررسی نکاتی که معظم‌له در تبیین شخصیت و سیره «حاج قاسم» ترسیم کرده‌اند، می‌تواند روشنگر «مکتب سلیمانی» باشد.
اول؛ از قنات ملک تا قدس
مسیر رشد و تعالی حاج قاسم، سرشار از نکات الهام‌بخش است. او کسی است که «از میان آن‌ها از یک روستای دورافتاده برمی‌خیزد، تلاش و خودسازی می‌کند و به چهره درخشان و قهرمان امت اسلامی تبدیل می‌شود.» شناخت و پیروی او از مکتب امام (ره) نقطه عطفی در رشد معنوی‌اش بود و به همین دلیل بود که «نمونه برجسته‌ای از تربیت‌شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود.» او مانند بسیاری از مجاهدان هم‌نسلش در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، مشق جهاد کرد و بر این اساس است که «پایه‌گذاری امثال قاسم سلیمانی‌ها در دوران دفاع مقدس گذاشته شد.» به جهاد اصغر بسنده نکرد و در جهاد اکبر نیز نصرت یافت، چراکه او کسی بود که «می‌رود جلوی دشمن و واهمه نمی‌کند و در همه میدان‌ها نه خستگی می‌فهمد، نه سرما می‌فهمد و نه گرما می‌فهمد، این اگر چنانچه درون خودش در آن جهاد اکبر پیروز نشده بود، اینجور نمی‌توانست جلوی دشمن برود.» طبیعی است که «شخصیت‌های ایمانی، وقتی ایمان را با عمل صالح همراه کنند، وقتی حرکت جهادی کنند، محصولش می‌شود شخصیتی مثل شهید سلیمانی که حتی دشمنانش او را تحسین می‌کنند!»
دوم؛ مکارم اخلاقی
یکی از اصلی‌ترین دلایل محبوبیت سردار دل‌ها، تبلور یافتن قله کمالات معنوی انسانی مطلوب جامعه در شخصیت او بود و «ملت ایران داشته‌های فرهنگی، معنوی، انقلابی و ارزش‌های خودش را در او متبلور و مجسم دید.» برخی از مهم‌ترین کمالات اخلاقی و معنوی او را در بیان امام خامنه‌ای عزیز می‌توان یافت.
«شجاعت و روحیه مقاومت» در او مجسم بود. «حاج قاسم صدبار در معرض شهادت قرار گرفته بود؛ این بار اول نبود، ولی در راه خدا و انجام وظیفه و جهاد فی‌سبیل‌الله از هیچ‌چیز پروا نداشت؛ نه از دشمن پروا داشت، نه از حرف این و آن پروا داشت و نه از تحمل زحمت پروا داشت.» «هم دل و جگر داشت به دهان خطر می‌رفت و ابا نداشت، هم با تدبیر بود؛ منطق داشت برای کارهایش. این شجاعت و تدبیر توأمان، فقط در میدان نظامی هم نبود، در میدان سیاست هم همین جور بود.»
«روحیه فداکاری و نوعدوستی» او سبب می‌شد «برایش این ملت و آن ملت و مانند این‌ها مطرح نبود؛ نوعدوست بود، واقعاً حالت فداکاری برای همه داشت.»
حاج قاسم «اهل معنویت و اخلاص و آخرت‌جویی بود و اهل تظاهر نبود.» این ویژگی سبب شد «مردم قدر سردار شهید قاسم سلیمانی را دانستند و این ناشی از اخلاص است. یک اخلاص بزرگی در آن مرد وجود داشت.» همین اخلاص و معنویت او سبب می‌شد به رغم آن‌که «یک فرمانده جنگاور مسلط بر عرصه نظامی بود، درعین‌حال به‌شدت مراقب حدود شرعی بود» و «مراقب بود به کسی تعدی و ظلم نشود. به دهان خطر می‌رفت، اما جان دیگران را تا می‌توانست حفظ می‌کرد.»
شهید سلیمانی یک انقلابی غیرجناحی بود. «در مسائل داخل کشور اهل حزب و جناح و مانند این‌ها نبود، لکن به‌شدت انقلابی بود. انقلاب و انقلابی‌گری خط قرمز قطعی او بود؛ ذوب در انقلاب بود. پایبند به خط مبارک و نورانی امام راحل (رضوان‌الله علیه) بود.»
یکی دیگر از ویژگی‌های او «درایت و باهوشی» بود که با همین درایت و هوشمندی، او «نرم‌افزار مقاومت و الگوی مبارزه را به ملت‌ها تعلیم کرد.» چراکه از مکتب امام (ره) آموخته بود «ایران به‌عنوان یک دژ نظامی و آسیب‌ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین می‌کند و آنان را با مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روش‌های مبارزه علیه نظام‌های کفر و شرک آشنا می‌سازد.»
سوم؛ رستاخیز شهادت
برای انسان مادی، مرگ پایان حیات و آغاز نیستی است، اما انسان رشد یافته در مکتب توحید، مرگ را دریچه ورود به حیات ابدی می‌داند و «شهادت» زیباترین نوع این عروج است. شهادت سعادتی انعکاس‌یافته از حیات دنیوی شهید است و سردار دل‌ها سالیان متمادی در جست‌وجوی این سعادت بود تا سرانجام «به آرزویش رسید. او شوق شهادت داشت و برای آن اشک می‌ریخت و داغدار رفقای شهیدش بود.» از آنجا که شهید سلیمانی «جهادش جهاد بزرگی بود، خدای متعال شهادت او را هم شهادت بزرگی قرار داد.» «او همه عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه او در همه این سالیان بود.»
همانگونه که باری‌تعالی می‌فرماید: «قُلْ هَلْ تَرَبَصُونَ بِنَا إِلَا إِحْدَی الْحُسْنَیینِ» برای مجاهد فی‌سبیل‌الله، شکست دشمن و شهادت در این مسیر نورانی، هرکدام پیروزی است، اما گاه انسان به درجه‌ای می‌رسد که به هر دو فوز دست می‌یابد و «شهید سلیمانی به هر دو حُسنیین رسید، هم پیروز شد هم به شهادت رسید، یعنی خدای متعال کلتَا الحُسنَیین را به این شهید عزیز داد.»
شهادت او نه‌تن‌ها راهش را متوقف نکرد، بلکه صفحه‌ای جدید و البته اثرگذارتر از خط و راهی که او ترسیم‌کننده آن بود در برابر جهانیان گشود. شهادتش خود رستاخیز شگفت‌انگیزی بود و او «با حرکات خود و بالاخره با شهادت خود اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام شد.» این در حالی بود که «امپراتوری خبری صهیونیسم در همه دنیا سعی کردند سردار بزرگوار عزیز ما را متهم کنند به تروریست؛ خدای متعال صفحه را درست به‌عکس آنچه آن‌ها می‌خواستند ترتیب داد.»
این رستاخیز عظیم برخاسته از شخصیت معنوی او بود و «قیامتی به پا کرد. معنویت او، شهادت او را اینجور برجسته کرد.» «شهادت او، زنده بودن انقلاب در کشور ما را به رخ همه دنیا کشید.» بر همین اساس است که رهبر انقلاب شهادت این بزرگمرد را «یکی از آیات قدرت الهی» دانسته و با «یوم‌الله» خواندن روز بدرقه میلیونی او در خیابان‌های ایران و عراق اعلام نمودند «شهید سلیمانی، هم در زمان زنده بودنش استکبار را شکست داد هم با شهادتش شکست داد.»
همانگونه که بار‌ها گفته شده است پس از آسمانی شدن شهید سلیمانی، برکات مادی و معنوی او نه‌تن‌ها کاهش نیافت، بلکه بیشتر نیز شد. خون او پس از گذشت دو سال هنوز سرد نشده و همچنان در حال جوشیدن است. جوشش این خون پاک، همچنان دل‌ها را دگرگون می‌کند و بر تحولات مؤثر است. اینچنین است که «با رفتن او به حول و قوه الهی، او، کار و راه او متوقف و بسته نخواهد شد.»

۱۴۰۰/۱۰/۱۴

اخبار مرتبط