حكمرانی علوی

محمدكاظم انبارلویی

امام خمینی (ره) در اواخر قرن بیستم با تولید منطقی از دین موفق شد یک نهضت الهی با تکیه بر اسلام ناب محمدی برپا کند که در جهان اسلام از آن به عنوان انقلاب اسلامی و در غیر جهان اسلام به عنوان «الهیات رهایی‌بخش» یاد می شود.این منطق ، منطق علی (ع) در حکمرانی بود.

توده‌های وسیعی از ملت ایران به این نهضت پیوستند و در تظاهرات میلیونی سال‌های ۵۶ و ۵۷ نشان دادند این منطق از دین را قبول دارند و آن‌را پشتوانه منطق انقلاب قرار دادند.

حکمرانی جدید براساس مدل مدینه‌النبی در ایام حکومت‌داری پیامبر اعظم در مدینه و نیز منطق امام علی (ع) در ایام حکومت‌داری در کوفه تئوریزه شد و نام آن «جمهوری اسلامی» گذاشته شد. لذا ملت ایران در سال‌های نخستین نهضت اسلامی امام خمینی (ره) فریاد استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی سرداد و این فریاد را در بهمن ۵۷ و ۱۲ فروردین سال ۵۸ ثبت کرد. ملت آن‌را به صورت یک رفراندوم عظیم در تاریخ معاصر به ثبت رساند.

کسانی که پس از رحلت پیامبر (ص) با نادیده گرفتن وصایای او و به‌ویژه بیانیه قرآنی او در «غدیر» انحرافی در حکمرانی نبوی پدید آورند ، در شکل‌گیری منطق حکمرانی «اموی» و «عباسی» سهیم بودند . امام علی (ع) با ۲۵ سال سکوت و سپس پس از رجوع امت به او و بیعت با او تلاش کرد جلوی این انحراف را بگیرد.اما سه جنگ داخلی «قاسطین»، «ناکثین» و «مارقین» نگذاشت او به این هدف بزرگ نایل شود. لذا تمدن اسلامی بدون امامت در بستر خلافت شکل گرفت و این تمدن عقیم بود و نتوانست در جنگ‌های صلیبی و پس از آن در هنگامه شکل‌گیری «مدرنیسم» و تمدن جدید غرب تاب آورد.

قدرتی که به نام اسلام شکل گرفته بود چند پاره شد و رسید به جایی که امروز رسیدیم.هر تکه از خاک اسلام عرصه تاخت و تاز کفار و مشرکین و ملحدین گردید.

انقلاب اسلامی پایانی بر این فروپاشی است. اگر در صدر اسلام ، مردم پای جریان اصیل و معصوم اهل بیت پیامبر (ص) می‌ایستادند کار به اینجا نمی‌رسید. حضرت علی (ع) پایه های محکم یک تمدن الهی را با منطق نبوی پی‌ریزی می‌کرد و مسیر تاریخ بشر را به نفع نهضت انبیا و اولیای الهی تغییر می‌داد.

اکنون همان فرصت غدیر، فرصت عاشورا پدید آمده است.امام خمینی (ره) با منطق عدالت‌خواهی امام علی (ع) در نهج‌البلاغه و با منطق پیروزی خون بر شمشیر امام حسین (ع) در کربلا جرقه انقلاب را در قلب ملت ایران زد.ملت به او لبیک گفتند.

علی (ع) در کوران سه جنگ خانمانسوز داخلی در هر فرصتی نقشه راه تمدن‌سازی اسلامی را با یک تجربه کوتاه معصومانه از حکومت‌داری ، بیان کرده است.

نهضت بازگشت به اسلام در دو قرن اخیر که توسط علمای بزرگ مصر و دیگر بلاد اسلامی نتوانست شکل عملی به خود بگیرد به خاطر این بود که از یک پشتوانه عملی و یک نظریه حکمرانی تهی بود. اگر این نهضت توام با نهضت بازگشت به «نهج البلاغه» و کشف منطق علی در حکمرانی می‌شد قطعا به پیروزی می‌رسید.

حکمرانی بدون سیره و منطق علی (ع) یا به سکولاریسم منجر می‌شود یا به سلفیت و داعشی‌گری می‌رسد.

ما امروز در جهان اسلام با این دو پدیده خطرناک و انحرافی روبه‌رو هستیم که امام (ره) از آن به عنوان اسلام آمریکایی یاد می فرمایند.

انقلاب اسلامی همواره در داخل با خطر خوانش‌های التقاطی لیبرالی با طعم تلخ کفر، نفاق و شرک روبه‌رو است.این خوانش‌ها طی ۴۰ سال گذشته با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی درصدد پایین کشیدن پرچم حکمرانی علوی در ایران برآمدند اما در نبرد نرم و سخت شکست خوردند و اکنون هم در بدترین شرایط درصدد هستند چندباره تجدید سازمان کنند و در جبهه کفر نگذارند این پرچم برافراشته بماند. ترس آنها این است که این نهضت تا ظهور حضرت حجت (عج) زنده بماند و این پرچم را به صاحب اصلی آن بسپارد.

نهضت امام (ره) اکنون با درایت مقام معظم رهبری با پیروزی‌های شگرف و غلبه بر دسایس آمریکا در منطقه و جهان اکنون به صورت یک «جنبش مهدوی» درجهان ظهور کرده است.

هر کس در هر جای دنیا بخواهد با ستم جهانی و استبداد آمریکا و صهیونیسم جهانی مبارزه کند و عدالتی برپا کند گوشه چشمی به ایران ونهضت امام (ره) دارد. دلیل خصومت‌ورزی استکبار جهانی با ملت ایران این است که پایه اصلی مشروعیت مردمی ، در کشور روی شانه‌های نیرومند ملت استوار است.

دولت آقای رئیسی یک فرصت بزرگ برای تعمیق عدالت اجتماعی در جامعه براساس نسخه امام علی (ع) در نهج‌البلاغه است.

کسانی که به ناحق طی ۴ دهه گذشته در ایران از «قدرت» به «ثروت» رسیده‌اند یا به عکس از «ثروت» به «قدرت» رسیده‌اند ! تداوم حضورشان دردولت و بدنه آن سمّ حکمرانی علوی است.

مردم باید طعم شیرین حکمرانی علوی را با اجرای عدالت ، پرهیز از اقتدارگرایی و انحصارطلبی و نیز حق‌مداری و حق‌طلبی حس کنند .

مجموعه تحرکات دولت در هشت ماهه اخیر امیدوارکننده است این روند باید تداوم یابد. رئیسی سعی می‌کند مرام و منش دولت را به خط حکمرانی علوی نزدیک کند.

دولت رئیسی باید فقر و فاصله طبقاتی را در برنامه هفتم توسعه ، با منطق «مساوات» و «مواسات» علوی از بین ببرد. این نیاز به «تئوری» و «نظریه» دارد.کسانی که ۶ برنامه توسعه را در ۴۰ سال گذشته طراحی و اجرا کردند نمی‌توانند در ترسیم خطوط برنامه هفتم مشارکت کنند. چون ناکارآمدی خود را در این امر نشان داده‌اند.

باید خطوط برنامه هفتم توسعه را با این هشدار علی (ع) به کارگزاران نوشت : «خدا را خدا را در رسیدگی به طبقات ضعیف و محروم!»

برنامه هفتم توسعه باید در قاب بیانیه گام دوم دیده شود و مدل‌های آن به تقویت انقلاب در داخل، منطقه و جهان شود. این امر ممکن است چراکه اگر اجرای عدالت و حق‌مداری و حق‌طلبی را اراده کنیم خداوند حتما به این رویکرد کمک می‌کند.

رهبر انقلاب اسلامی دیروز سیاست‌های کلی تامین اجتماعی را وفق بند یک اصل ۱۱۰ در ۹ بند به قوا اعلام فرمودند : رهبری به قوا تکلیف کردند طرح‌ها و برنامه‌های کلان کشور باید پیوست تامین اجتماعی داشته باشد و نیز فرمودند : برای برطرف‌ساختن فقر و محرومیت و حمایت از اقشار و گروه‌های هدف باید یک نظام تامین اجتماعی به صورت جامع ، یکپارچه، شفاف و کارآمد ، فراگیر و چند لایه در کشور مستقر شود.

اجرای سیاست‌های کلی نظام در برنامه‌ریزی و در بودجه‌بندی و بودجه‌ریزی گامی به سوی حکمرانی علوی است. باید این نوع حکمرانی را در تئوری و عمل تحقق بخشید.

۱۴۰۱/۱/۲۲

اخبار مرتبط