به گزارش نما، دیوید کامرون در مصاحبه با بیبیسی گفت: من فکر میکنم بشاراسد نسبت به چندماه پیش قدرتمندتر شده است و اوضاع به بنبست رسیده است. با این حال لندن مصمم به ادامه کمکها به گروههای مخالف است.
همزمان دیوید ایگنانیوس تحلیلگر ارشد آمریکایی اعلام کرد: اوباما با وجود تهدیدهای فراوان علیه دولت بشاراسد و وعدههای فراوان کمک به شورشیان، پشت آنها را خالی کرده است.
وی در پایگاه خبری اوماها نوشت: یکی از بدترین خصیصههای تکرار شونده سیاست خارجی آمریکا، فرآیند «اغوا و انصراف» است که هماکنون در سوریه شاهد آن هستیم. بخش «اغوا» در این فرآیند آمریکایی با حمایتهای لفظی و ستایشگرانه شروع میشود. اوباما حدود دو سال قبل، در ۱۸ اوت سال ۲۰۱۱، برای نخستینبار اعلام کرد که «زمان کنارهگیری اسد از قدرت فرا رسیده است».
وی میافزاید: با وجودی که اوباما هیچ طرح خاصی برای حمایت از دعوت به تغییر رژیم در سوریه نداشت، اما از آن زمان به تکرار جمله «اسد باید برود»، ادامه داده است. مرحله بعدی در این رویکرد آمریکا، افزایش دلجوییها و وعدههای ضمنی و اعلام تعهد و پایبندی است. سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (سیا) در سال ۲۰۱۱ همکاری با مخالفان سوریه را آغاز کرد و از آن زمان تاکنون در حال ارائه آموزش و کمکهای دیگر به این گروه بوده است.
در ادامه این تحلیل خاطرنشان شده است: شورشیان مسلح پس از ۲ سال جنگ با وعدههای پوچ اوباما روبرو شدهاند. این منظرهای ناخوشایند برای شورشیان است. ماجرایی را که در سوریه شاهدش هستیم آنقدر آشناست که میتوان آن را به عنوان ترجیعبند سیاست خارجی آمریکا به شمار آورد. واشنگتن میخواهد شاهد تغییر دولت در سوریه باشد و از این روست که به ترغیب شورشیان محلی میپردازد.
اما وقتی این شورشیان در سنگر قرار گرفتند، سیاستگذاران غالبا به این نتیجه میرسند که از حمایت عمومی برخوردار نیستند و در نتیجه وعدههای خود را نقض میکنند.
ایگنانیوس خاطرنشان میکند: این روند در انقلاب مجارستان در سال ۱۹۵۶، «خلیج خوکها» در سال ۱۹۶۱، «بهار پراگ» در سال ۱۹۶۸، برنامه کنتراها در نیکاراگوئه در سال ۱۹۸۱، و در لبنان، لائوس، جنوب عراق و نقاط دیگر نیز رخ داده است.
در انتهای این گزارش آمده است: در پایان رمانهای قرن نوزدهم، اغواگر از اغواگری دست میکشد و معمولا به آن چه که لیاقتش است، یعنی بیآبرویی و نابودی میرسد. این سرانجام سیاست خارجی آمریکاست.