به گزارش نما به نقل از قدس آنلاین، آنچه در سوریه رخ میدهد قصه پر رمز و رازی نیست که دنبال تفسیر هفت جلدی آن بود تا گرهی از آن باز شود. سناریوی سوریه دقیقاً پس از ناکامی رژیم صهیونیستی در جنگ غزه و شکست ناباورانه از جبهه مقاوت نوشته شد. هدفی که برای تضعیف جبهه شکل گرفته در خاورمیانه و جلوگیری از گسترش آن در مردم سایر کشورها و خودباوری آنان در نابودی صهیونیسم بین الملل طراحی شده است و در سوریه در حال اجراست.
در این میان، آنچه در این برهه از زمان بیش از پیش نمایان است، تلاش گسترده فتنه گران آل سعود، رژیم صهیونیستی و پشتیبانی ایالات متحده و انگلیس از این قایله است که به نوعی هر یک به دنبال اهداف سیاسی و مالی در جریان شکل گرفته شدهاند که بیشک دلارهای سعودی انگیزه مالی این جریان را تأمین میکند و بقای رژیم غاصب صهیونیستی، انگیزه سیاسی آن را. اما اردوغان چند سالی است که در این معرکه، چماق اختلاف با اسد را به دست گرفته و داعیه حذف همتای خود در شرق آبهای مدیترانه را دارد. آنچه در این بین بیشتر به چشم میآید، هدفی است که ترکها در این قائله به دنبال آن هستند.
یقیناً هدفی که ترکها در این ماجرا دنبال میکنند نه اقتصادی و نه سیاسی مرتبط با مسأله سوریه است، بلکه جایگاهی است که ترکها فکر میکنند با خوش رقصی برای غرب میتوانند به آن دست یابند. اهدافی که ترکها مدتهاست به دنبال آن هستند و آن مقبولیت در اروپا و پیوستن به اتحادیه اروپایی است که با مخالفت چند کشور مهم در این حوزه تبدیل به یک آرزو برای ترکها شده است.
اردوغان که اکنون خود با چند چالش بزرگ در داخل کشور روبروست، خوب میداند یک اشتباه در این ماجراجویی برای دولتش جبران ناپذیر خواهد بود. با این همه وارد شدن در این بازی خطرناک بیشک تبعاتی سنگین نیز برای دولت اردوغان داشته و خواهد داشت.
بسیاری از شاخصهای اقتصادی و اجتماعی ترکیه حاکی از آن است که این کشور در موارد مختلف، دچار رکود شده و یا پسرفتی آشکار را آغاز کرده اند. ارزش لیره ترکیه طی چند روز گذشته به میزان بیسابقهای کاهش یافته و به رقم تقریبی «دو لیره در برابر یک دلار آمریکا» رسیده است. روند خروج سرمایههای سرمایه گذاران از ترکیه شدت یافته که این مسأله نیز ناشی از بیاعتمادی سرمایه گذاران به سرمایه گذاری در ترکیه است.
روزهای خوب با دلارهای ارزان
در زمینه اقتصادی گفته میشود که پایان حمایتهای بانک مرکزی آمریکا از بازارهای مالی از جمله این دلایل است.
به نوشته روزنامه آلمانی «دی ولت»، رشد چشمگیر اقتصادی ترکیه در سالهای گذشته نه به دلیل سیاستهای حزب حاکم «عدالت و توسعه»، بلکه بیشتر به دلیل دلارهای ارزانی بود که بانک مرکزی آمریکا به برخی از کشورهای دارای اقتصاد به اصطلاح نوظهور و یا دارای سیاستهای پویا از جمله ترکیه سرازیر میکرد.
این روزنامه میافزاید: این جریان خیلی زود متوقف شد و این روزهای خوب، خیلی زود به پایان رسید و به تبع آن رشد اقتصادی در ترکیه که از آن پولها تغذیه میشد، نیز پایان گرفت.
این شکنندگی و آسیب پذیری اقتصاد ترکیه و وابستگی آن به سرمایهها و حمایتهای مالی خارجی، به طور جدی موفقیت برنامههای اقتصادی دولت ترکیه به رهبری حزب «عدالت و توسعه» را به چالش کشیده و علامت سؤالی را در برابر توانایی و قدرت واقعی اقتصاد ترکیه بوجود آورده است. مسألهای که البته بیتأثیر در کاهش رضایت مندی شهروندان ترک از وضعیت اقتصادی خود نبوده است. چنین وضعیتی کاهش بیاعتمادی مردم به دولت را هم به همراه داشته است، به طوریکه بسیاری از ناظران سیاسی، یکی از دلایل ناآرامیهای سیاسی اخیر در ترکیه را ناشی از وضعیت نامناسب اقتصادی این کشور میدانند.
متقابلاً برخی از کارشناسان اقتصادی نیز ناآرامیها و تظاهرات در ترکیه ناشی از تخریب پارک «گزی» را عاملی بر ایجاد ناامنی سیاسی و در نتیجه ناامنی سرمایه گذاری و فرار سرمایه از کشور و بیثباتی اقتصادی ارزیابی کردند.
کارشناسان معتقدند، بحران اقتصادی و نارضایتی مردم از وضعیت کنونی نتیجه بازی بیپایانی است که اردوغان به آن وارد شده است.
اردوغان تغییر کرده است
مارک گلن از بنیانگذاران جنبش همبستگی هلال و صلیب و روزنامه نگار آمریکایی درباره اردوغان معتقد است: عده زیادی میگویند که وی شخصیت خود را به نحو چشمگیری تغییر داده است و از فردی که در زمان سخنرانی شیمون پرز، رئیس رژیم اسرائیل در یک کنفرانس سالن را ترک کرد، به فردی تبدیل شده که بر ضد سوریه با اسرائیل همکاری میکند.به نظر وی، غرب به اردوغان اعتبار بخشیده تا ترکیه را در نوک خط حمله عملیاتهای نظامی بر ضد سوریه قرار دهد تا مشخص نباشد که آمریکاییها، غربیها یا اعضای ناتو و یا حتی نیروهای نظامی اسراییل در این درگیریها نقش دارند، بلکه آن را درگیری بین ترکیه و سوریه جلوه دهد.
این اقدام اخیر در بمباران یک شهر مرزی سوریه نیز همه نشانههای یک عملیات اطلاعاتی مشترک بین اسرائیل، سازمان سیا و حتی ترکیه را دارد که با هدف چند دسته کردن مردم ترکیه به نفع جنگ سوریه صورت گرفت.
گلن میگوید: به نظر نمیرسد این مسأله در میان مردم ترکیه خریداری داشته باشد، آنها خواهان استعفای اردوغان هستند.
به نظر این کارشناس سیاسی، ترکیه به دلایل اقتصادی خواهان پیوستن به اتحادیه اروپاست و از سوی دیگر این کشور یکی از اعضای ناتو است و کمک مالی زیادی در قالب سختافزارهای نظامی از آمریکا دریافت میکند اما یک هدف دیگر فراتر از همه این مسایل وجود دارد و ترکیه فکر میکند که با این کارها قادر خواهد بود روزهای باشکوه حکمرانی امپراتوری عثمانی را بار دیگر زنده کند.
انتظارات شخصی به جای مواضع رسمی
دولت حاکم در ترکیه به رهبری اردوغان بدون توجه به گرایش مردم مسلمان منطقه و مردم این کشور، از ابتدای بحران سوریه ضمن مداخله در امور داخلی این کشور، همواره بر سرنگونی دولت قانونی بشار اسد تأکید کرده است.
این موضع دولت ترکیه در حالی در رسانههای این کشور به طور گسترده مطرح میشود که دولتمردان ترک همواره انتظارات شخصی خود را به عنوان «مواضع رسمی سازمان ملل» مطرح میکنند.
باید گفت، مقامهای ترکیه تصور میکردند درصورت بحرانی شدن وضعیت داخلی سوریه و بروز جنگ داخلی، میتوانند به بخشی از ایدهها و آرزوهای از دست رفته دهههای گذشته رهبران این کشور جامه عمل بپوشانند. از جمله میتوان به نظریه «احمد داود اوغلو» تئوریسین حزب عدالت و توسعه و وزیر خارجه ترکیه، مبنی بر تحقق ایده «نئوعثمانی گرایی» اشاره کرد.مقامهای دولت آنکارا تصور میکنند که در صورت قرار گرفتن در کنار دولتهای مرتجع عرب و بهره گیری از ثروت آنها و نیز پیروی مواضع دولتهای قدرتمند غربی بویژه آمریکا، ایجاد تحول در منطقه به ویژه سوریه امکان پذیر خواهد بود. به همین دلیل همه تلاش خود را برای سرنگونی دولت بشار اسد به کار گرفته اند. درحالی که سرنگونی دولت قانونی بشار اسد در سوریه، خواست رژیم اسرائیل است و تحقق هدف ترکیه در این زمینه، بسیار دور از دسترس است.با اتخاذ سیاستهای مغایر با منافع ملی، مردم مسلمان ترکیه به هر بهانه ای، به مخالفت علنی با سیاستهای دولت رجب طیب اردوغان برخاسته اند و طی بیش از دو سال گذشته به اشکال مختلف، صدها تظاهرات با جمعیت قابل توجه به مخالفت با سیاستهای دولت رجب طیب اردوغان پرداختند، اما این اعتراضها هیچ گاه نتوانست مانع باورهای نادرست و جاه طلبیهای رهبران ترکیه شود.
احمد داود اوغلو معمار سیاست خارجی ترکیه، در ابتدای به قدرت رسیدن اردوغان، معتقد بود حاکمیت آنکارا باید تنش با همسایگان ترکیه را به صفر برساند. با وجود این، عملکرد نادرست دولت ترکیه در بخش سیاست خارجی، این کشور مسلمان را در شرایطی قرار داده که حاضر شده است با هر گروه و هر تفکری دست دوستی و همکاری بدهد.
در این راستا میتوان به استفاده ابزاری از عناصر گروه تروریستی القاعده بخصوص جبهه موسوم به «النصره» افزایش تنش با کردهای ترکیه، تشدید اختلافهای داخلی بویژه میان احزاب فعال این کشور و اقشار اجتماعی و همچنین نابسامانی اقتصادی و تشدید تورم در داخل اشاره کرد که این مشکلات همگی از عملکرد نادرست سیاست خارجی و رویاپردازی مقامهای ترکیه ناشی شده است. به نظر میرسد با توجه به عملکرد نادرست رهبران آنکارا و انتقادهای شدید افکار عمومی ترکیه، آینده سیاسی حزب حاکم عدالت و توسعه ترکیه نیز چندان روشن و مطلوب نخواهد بود.با درنظر گرفتن کاهش شدید حمایتهای مردمی از حزب عدالت و توسعه، بدیهی است که آینده سیاسی حزب حاکم AKP ترکیه با مشکلات عدیدهای مواجه گردد.