به گزارش نما، دوشنبه شب هفته جاری، باز هم یک حادثه دلخراش از نوع تصادفهای جادهای، ساعاتی بعد به تیتر یک بسیاری از خبرگزاریها و روزنامهها و نیز رسانه ملی تبدیل شد. ماجرا از این قرار بود که در اتوبان قم – تهران، بر اثر برخورد بسیار شدید دو اتوبوس از دو سمت مقابل جاده و گذر از گاردریل و حتی خراب کردن چند تیر چراغ اتوبان و پس از آن آتش سوزی، متأسفانه 88 تن از هموطنانمان کشته یا مجروح شدند.
شدت حادثه و آمار بالای تلفات و مصدومان آن، چنان بود که حتی شنیدهها حاکی از آن است که چندین تن از وزرا برای پاسخ به پرسشهای برخی نمایندگان در این باره به مجلس فراخوانده میشوند. البته متأسفانه شنیدن اخبار ناگوار مربوط به حوادث جادهای در ایران به یک عادت دیرپا برای ما ایرانیان تبدیل شده، منتهای مراتب این بار، شمار بالای کشته شدگان و مجروحان و نیز کیفیت ماجرا به گونهای است که به نظر میرسد بیش از موارد مشابه قبلی، مورد توجه مسئولان، رسانهها و مردم قرار گرفته است.
گرچه بارها در رسانههای جمعی به این قبیل موضوعها پرداخته و گفته شده است که وقتی بر اساس آمار، روزانه به طور میانگین بیش از 60 نفر در حوادث رانندگی در سطح کشور کشته میشوند، باید به طور جدی به فکر چاره بود، اما هر بار پس از یک موج کوتاهِ رسانهای و اجتماعی و گاهی انعکاسِ برخی هشدارها و ابراز نگرانیها، به یک امر کاملاً عادی (!) تبدیل شده است، گو اینکه این حوادث جدای از آنکه خانوادههایی را عزادار و چند روزی رسانهها را به خود مشغول میکنند، اثر و نتیجه خاص دیگری در بر نداشته و ندارد! گرچه در حادثه یاد شده، سرعت بالای اتوبوسها و مشکل نقص فنی در آنها، همچنین وضع جاده و ایمنی گاردریل به عنوان عوامل تأثیرگذار در بروز حادثهای چنین مرگبار مطرح شدهاند، در هر صورت به نظر میرسد که عامل انسانی (به صورت بیتوجهی به معاینه فنی) نیز در شکلگیری این فاجعه دخالت داشته است.
همین عامل انسانی و نیز شرایط یاد شده دیگر باعث شده که با کمال تأسف بگوییم که تصادفهای جادهای گرچه نهمین علت مرگومیر در جهان به شمار میروند، در کشورمان، جایگاه دوم را دارا هستند. گفتنیها در این خصوص بسیار است و انشاءالله در آینده بیشتر به آن خواهیم پرداخت؛ اما آنچه مهم است اینکه ای کاش در پسِ چنین حوادث دلخراشی، فکری اساسی برای کاهش و مهار بحرانهایی از این دست کنیم.
* سرمقاله روزنامه حمایت